موزه‌ها گوياي پستي و بلندي جاده پر فراز و نشيب تاريخ ماست
نگاهی به وضعیت موزه ها؛
موزه‌ها گوياي پستي و بلندي جاده پر فراز و نشيب تاريخ ماست
 
تاريخ : دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۱
امروز ديگر منظور از تاُسيس موزه تنها انباشتن مقداري آثار كهن هنري در يك مكان معين براي تماشا و وقت گذراني نيست، بلكه مقصود اساسي و مهمي در ميان است و آن برانگيختن انديشه‌ها از نظر فرهنگي، هنري و تاريخي است.

به گزارش هنرنیوز ، با توجه به نقش و اهمیت موزه ها از یکی از کارشناسان ارشد باستان شناسی در خواست کردیم تا مطلبی پیرامون نقش و وضعیت موزه ها به رشته تحریر در آورد.



مقدمه:

موزه‌ها كه در روزگار ما يكي از مظاهر مهم زندگاني شهري بشمار مي‌آيند وجودشان از نظر گوناگوني در همه شئون زندگاني، بخصوص در زمينه هاي آموزشي و هنري وظيفه و پايگاه بس ارجمندي دارد. امروز ديگر منظور از تاُسيس موزه تنها انباشتن مقداري آثار كهن هنري در يك مكان معين براي تماشا و وقت گذراني نيست، بلكه مقصود اساسي و مهمي در ميان است و آن برانگيختن انديشه‌ها از نظر فرهنگي، هنري و تاريخي است.به همين علت در جهان كنوني بيشتر موزه‌ها مي‌كوشند در نمايش دادن و معرفي اشياء و آثار خود تجديد نظر كنند تا براي بالا بردن سطح معلومات و دانش و ذوق عموم مردم مفيد افتد. امروز هر گاه مؤسسه‌اي در زمينه فعاليت‌هاي دانشي و هنري فاقد موزه اختصاصي باشد بي شك در فعاليت آن ركود و كاهشي احساس خواهد شد و پيشرفت و تكاملش دچار وقفه و اختلال خواهد گرديد. بنابراین موزه‌ها معرف تلاش و كوشش دست‌ها، مغزها و چشم‌هاي زيبا‌‌پسند پدران هنرمند ماست.موزه‌ها گوياي پستي و بلندي جاده پر فراز و نشيب تاريخ ماست، كه فرزندان امروز بايد از آنها عبرت گيرند و به آنها ببالند.به ديگر سخن موزه يكي از نهادهاي مهم فرهنگي است كه بعد از رنسانس در توسعه‌ي جوامع نقش مهمي را ايفا نموده است. اگر به تاريخ تحول موزه‌ها توجه نماييم، درخواهيم يافت كه موزه‌ها در طول تاريخ سه نوع نقش مهم را ايفا نموده‌اند: الف) نقش تفريحي ب) نقش آموزشي ج) نقش علمي.

در اين ميان نقش آموزشي موزه‌ها، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. بعضي سعي مي‌كنند براي موزه‌ها نقش صرفاً اقتصادي قايل شوند، در حالي كه در طول تاريخ هرگز چنين نقشي به موزه‌ها داده نشده است و موزه‌ها همواره در طول تاريخ از آغاز شكل‌گيري با نقشي آموزشي توام بوده است.

«ايكوم» شوراي بين‌المللي موزه‌ها (ICOM) وابسته به سازمان فرهنگي، علمي و تربيتي سازمان ملل متحد يونسكو در يازدهمين مجمع عمومي خود در ژوئن 1974 در كپنهاك در بند 3 و 4 اساسنامه خود كه هدف موزه را چنين بيان مي‌نمايد: موزه موسسه‌اي است دائمي و بدون هدف مادي كه درهاي آن به روي همگان گشوده است و در خدمت جامعه و پيشرفت آن فعاليت مي‌كند. هدف موزه‌ها تحقيق در آثار و شواهد بر جاي مانده انسان و محيط زيست او، گردآوري، حفظ و بهره‌وري معنوي و ايجاد ارتباط بين اين آثار، بويژه به نمايش گذاردن آنها به منظور بررسي و بهره‌وري معنوي است. در اين تعريف نقش موزه كاملاً آموزشي و علمي در نظر گرفته شده و اگر چنانچه با ديد آموزشي و علمي به موزه‌ها نگريسته شود، مي‌تواند در توسعه‌ي جامعه نقش ارزنده‌اي ايفا نمايد.

نگارنده بر اين عقيده است كه چنانچه منابع تغذيه‌ي فكري و فرهنگي نسل جوان را در خصوص مباني ديني، اعتقادي و فرهنگي ارتقا دهيم و از نظر آموزشي در اين حوزه برنامه‌ريزي و هدايت صورت پذيرد، مسايل و مشكلات فرهنگي آنها نيز به راحتي قابل حل خواهد بود. به عبارت ديگر بايد سعي شود، پشتوانه و توشه‌ي فرهنگي لازم براي نسل جوان جامعه فراهم گردد. توشه‌اي كه هم حركت مطلوب و حقيقت جو را تضمين كند و هم رشد پويايي لازم را بر اساس تجارب گذشتگان در اين قشر به وجود آورد.

اگر اين استدلال را بپذيريم، موزه‌ها به عنوان مراكز آموزشي، عملكرد و مكانيزم قابل توجهي خواهند داشت و مي‌توانند نقش بسيار مهمي در معرفي تجارب فكري، فرهنگي و هنري و القاء و انتقال احساس و بينش و انديشه‌ي ايراني و هويت ملي داشته باشند.

موزه، آزمايشگاه عيني تجربه‌هاي فني و تكنيكي و عملي و. . . نيز هست كه در آن ابداعات و اختراعات بشر از آغاز تا به امروز علي‌رغم گذر هزاره‌ها و قرن‌ها، يكجا گرد آمده است و به بازديد كنندگان عرضه مي‌شود (به تجربه ثابت شده است كه دانش‌آموزان يا دانشجويان با شيوه‌ي آموزش ديداري و عيني مطالب يا دروس را بهتر فرا مي‌گيرند).

در كشور ما با اين همه پيشينه‌ي تاريخي، فرهنگي نه تنها تعداد موزه¬ها کم است، بلكه به اين تعداد ‌هم نمي‌توان گفت موزه، چون بيشتر حالت نمايشگاه دائمي دارد. اين مساله مويد اين نظر است كه اولاً مردم به ارزش و اهميت چنين مراكز علمي ـ فرهنگي واقف نيستند، چرا كه كمتر مشاهده شده است مردم به صورت خودجوش و مصرانه، پي‌گير تاسيس يك موزه به عنوان يك نياز فرهنگي باشند. دوم آن‌كه مسئولين نيز چندان ميل و رغبتي به ايجاد موزه، مخصوصاً موزه‌هاي فرهنگي، هنري و نظامي از خود نشان نمي‌دهند.



کلیاتی در خصوص موزه:

مردم ايران زمين از هزاران سال پيش از اين يعني آن زماني‌كه سرتاسر جهان در تاريكي و ظلمت و جهل و ناداني غوطه مي‌خورد فرهنگي بس عظيم و درخشان داشته، فرهنگ و تمدني كه همچون ستاره تاباني در آسمان تاريك بشري مي‌درخشد و به اقوام وحشي درس زندگي مي‌داد و به آن‌ها آموخت كه چگونه زندگي كنند، چگونه با يكديگر ارتباط برقرار سازند و چطور زندگي دست‌جمعي بوجود آورند. بشر نخستين بار اين زندگي دست‌جمعي، ساختن شهرها، ايجاد و ارتباط بين افراد را از ايرانيان آموخت و اين حقيقتي است كه امروزه مستشرقين و ايران‌شناسان دنياي غرب پس از سال‌هاي متمادي كاوش و جستجو و تحقيقات دامنه‌دار بدان پي برده‌اند و اين نكته بسيار جالب توجه و مايه افتخار است كه بيگانگان به عظمت تمدن باستاني ما اعتراف كنند و مظاهر آن را به جهانيان بنمايانند.



تعــريـف مـــوزه:

ايكوم شوراي بين‌المللي موزه‌ها وابسته به سازمان فرهنگي، علمي و تربيتي سازمان ملل متحد يونسكو در بند 3 و 4 اساسنامه خود كه جامع ترين تعريف موزه است، چنين مي‌‌گويد: «موزه موسسه‌اي است دائمي و بدون هدف مادي كه درهاي آن به روي همگان گشوده است و در خدمت جامعه و پيشرفت آن فعاليت مي‌كند. هدف موزه‌ها تحقيق در آثار و شواهد بر جاي مانده انسان و محيط زيست او، گردآوري، حفظ و بهره‌وري معنوي و ايجاد ارتباط بين اين آثار، بويژه به نمايش گذاردن آن‌ها به منظور بررسي و بهره‌وري معنوي است».

موزه در ساده‌ترين شكل خود ساختماني است كه مجموعه‌اي از آثار طبيعي و يا بازمانده‌هاي انساني به منظور بازديد و مطالعه در خود جاي داده است. اين آثار ممكن است از ژرفاي زمين و دريا آمده باشد و يا قطعه‌اي سرستون سنگي يك بناي باستاني و يا فسيل جانوران منقرض هزاره‌هاي گذشته يا تخم پرندگان كمياب باشد. همچنين ممكن است به دوران معاصر يا عهد باستان تعلق داشته باشند، مانند مدل يك هواپيماي شكاري و موشك قاره پيما و يا مجموعه‌اي از مفرغ‌هاي لرستان و قالي‌هاي صفوي و بالاخره اينكه ساخته دست انسان يا طبيعي باشد، همانند يك قطعه زيرانداز عشايري و يا مجموعه‌اي از پرندگان رنگارنگ و گياهان معطر كوهپايه‌هاي زاگرس. زير سقف موزه آثاري جاي دارد كه در اصل در زمان و مكان پراكنده بوده‌اند.

موزه علاوه بر نگهداري اشياء هويت آن‌ها را نيز شناسايي مي‌‌كند و اين سر آغاز شناخت يك شي و برقراري ارتباط با آن است. اين ارتباط سبب مي‌‌شود كه افكار بازديد كننده از محيط مالوف خود به دور دست سفر كند.



فضاي فيزيكي موزه:

الف) محل و ساختمان موزه:مكاني كه موزه در آن واقع مي‌‌شود اهميت فراواني دارد و بايد داراي امتيازات خاص باشد. موزه بايد در جايي قرار گيرد كه دسترسي به آن براي همگان آسان باشد و از سوي ديگر به سبب خصلت فرهنگي آن بهتر است كه در كنار كتابخانه، مدارس، دانشگاه‌ها و ساير مراكز فرهنگي واقع شود تا افرادي كه در موسسات نامبرده رفت و آمد دارند از موزه نيز بتوانند استفاده نمايند. مسلم اين است كه نه تنها شكل ظاهري موزه بلكه تزيينات داخلي آن نيز بايد با روش‌هاي معماري معمول در جامعه كاملاً موافقت و مطابقت داشته باشد.

ب) تالارهاي نمـــايش: امروزه به هنگام احداث موزه‌ها سعي مي‌شودكه تالارهاي نمايش "انعطاف‌پذير" باشند، بدين معنا كه تالارها و اتاق‌هاي موزه به نحوي ساخته شوند كه بتوان در آن‌ها به آساني تغييراتي ايجاد كرد و شكل و اندازه آن‌ها را در صورت نياز تغيير داد؛ هر چند كه در اين تغييرات چارچوب كلي اتاق‌ها، ورودي و خروجي‌‌ها، سيستم روشنايي و ابزارهاي فني ديگر چون تهويه و . . . تغيير نخواهد كرد.

براي انعطاف‌پذير نمودن تالارهاي نمايش مي‌توان از ديواره يا پانل‌‌هاي سبك كه در يكديگر قفل مي‌شوند استفاده كرد. از اين ديواره يا پانل‌ها مي‌توان به تنهايي و يا به صورت مجموعه استفاده كرد، اما در بسياري از موزه‌ها استفاده از پانل متداول نيست، بلكه به همان روش سنتي تالارهاي ثابت توجه مي‌شود كه در آن‌ها فقط اشياء از پيش تنظيم شده و ثابت براي نمايش عرضه مي‌گردند.

چه در موزه از پانل‌هاي موقت و متحرك و چه از تالارهاي ثابت استفاده شود، تالارهاي نمايش بايد به نحوي ساخته شوند كه بازديدگنندگان بتوانند در آن‌ها به راحتي گردش نمايند و اشياء را از تمام جوانب تماشا كنند، لذا ايجاد مسير يا راه يك طرفه در تالار نمايش صحيح نمي‌باشد. بهترين روش، ايجاد فضاهاي باز در تالارهاي نمايش است تالارهاي بازديد كننده از بين اين فضاها عبور كند و بتواند به دلخواه از هر قسمت تالار به قسمت ديگر رفته، پس از بازديد حتي از قسمتي از مجموعه آثار بدون ديدن كليه آن‌ها از تالار موزه خارج شود.



ويتــــريـن:اشيا در تالارهاي نمايش موزه در داخل ويترين تنظيم مي‌شود. ويترين‌ها نيز بايد همانند تالارها انعطاف‌پذير و قابل تغيير باشند. شكل و ترتيب ويترين‌ها بستگي كامل به احتياجات موزه‌ دارد. در تالارهاي نمايش اغلب ويترين‌ها عمودي مي‌باشند ولي گاه ماهيت اشياء و يا شكل و ابعاد آن‌ها ايجاب مي‌كند در ويترين‌هاي افقي تنظيم شوند.

در انتخاب ويترين‌ها شكل‌، طرح، جنس زوارها، رنگ و سهولت تميز كردن آن‌ها بايد توجه داشت. ارتفاع ويترين‌ها نيز از نكات فني بسيار حساس است: اين ارتفاع بايد چنان باشد كه بازديدكننده بدون خم شدن و نگريستن به پايين و يا بلند شدن بر نوك پنجه‌هاي پا و نگريستن به بالا بتوان به راحتي اشياء را مشاهده كند؛ چه در غير اين‌صورت بازديد كننده دچار خستگي مي‌شود و پس از مدت كوتاهي موزه را ترك مي‌كند. بررسي‌هاي مختلف معماران داخلي نشان داده است كه ارتفاع مناسب براي اشياء در موزه‌ها بين 90 سانتي‌متر پايين‌تر و 30 بالاتر از سطح چشم‌ها مي‌باشد. اشياء مرتفع و حجيم را مي‌توان به طور آزاد در تالارها و يا اتاق‌ها قرار داد تالارهاي بازديد كننده براحتي و از هر طرف آن نظاره كند.



تـــالار ورودي: درهاي ورودي موزه بايد به حدي باشد كه محافظت و كنترل آن‌ها براي نگهبانان آسان و ميسر باشد. وضع مطلوب آن است كه موزه فقط يك در ورودي عمومي اصلي و وسيع داشته باشد و توسط چراغ يا علامت‌هاي ديگر كاملاً مشخص باشد اين در بايد به سرسرا و يا اتاق ورودي موزه منتهي شود. در اين اتاق يا سرسرا بخش فروش بليط، ميز اطلاعات و فروش انتشارات قرار دارد. اتاق ورودي موزه بايد به گونه‌اي ساخته و تزيين شود كه نظر مردم را جلب نمايد و معرف موزه نيز باشد؛ زيرا اين اتاق نخستين بخش موزه است كه بازديد كننده به آن وارد مي‌شود.



نور در تالارهاي نمايش:

نور در تالارهاي نمايش دو گونه است: طبيعي و الكتريكي.

نور طبيعي يكي از ابزارهاي اصلي فعاليت موزه‌ها به شمار مي‌آيد و جهت صرفه‌جويي در نيروي برق و روشنايي بديهي است كه بايد ساختمان تالارهاي نمايش و كليه قسمت‌هاي موزه به طريقي ساخته شوند كه از نور طبيعي بتوان بيشترين استفاده را كرد.

نور خورشيد مي‌تواند از سقف تالار و از طريق نورگيرهاي سقف تالار را روشن كند و اين نور از آنجا كه بطور يكسان در تالار مي‌تابد و منتشره مي‌شود، بسيار مناسب است.وجود پنجره در تالار نمايش نه تنها سبب بهره‌گيري از نور خورشيد مي‌گردد، بلكه ميان بازديد كنندگان و فضاي خارج موزه نيز ارتباط برقرار مي‌كند.



مراكز جنبي موزه:

تالارهاي نمايشگاه موقت و سخنراني: اين تالارها امروزه از الزامات موزه‌هاي جديد مي‌باشد. تالارهاي مذكور بايد داراي مشخصات زير باشد:

الف) در نزديكي در ورودي موزه و بهتر است كه منشعب از آن باشد.ب) از نظر تجهيزات ايمني كاملاً مجهز باشد.وسعت تالارها بايد چنان باشد كه براي منظورهاي مختلف بتوان با آن‌ها استفاده كرد و همانند تالارها نمايش بايد انعطاف‌پذير باشد تا بتوان آن‌ها را بر حسب احتياجات تغيير داد.در تالارهاي نمايشگاه‌هاي موقت و سخنراني نيز بايد امكانات رفاهي براي مراجعه كنندگان فراهم باشد.

كتابخـــانه و مركز اسناد: كتابخانه و مركز اسناد نيز از بخش‌هاي الزامي موزه است. ابعاد آن بستگي به تعداد كتاب‌ها و مواد چاپي، وسعت موزه و حجم مجموعه آثار آن دارد. در موزه‌ها نيز بايد به مساله‌ي گسترش كتابخانه توجه داشت، زيرا گسترش موزه ارتباط مستقيم با گسترش كتابخانه دارد. كتابخانه‌ي موزه‌ها نيز تابع ضوابط كليه كتابخانه‌ها مي‌باشد. علاوه بر كتاب، مجلات، انتشارات، تصاوير، نگاتيو فيلم و اسلايد، نوار سخنراني‌هاي ويديويي مرتبط با مجموعه موزه را نيز بايد به آرشيو كتابخانه افزود. همچنين كتابخانه بايد به وسايل فتوكپي و زيراكس و در صورت امكان وسايل اطلاع رساني رايانه‌اي و نرم افزارهاي چند رسانه ايMultimediaنيز مجهز باشد و فضا براي مطالعه مراجعه كنندگان نيز بايد از تسهيلات لازم برخوردار باشد.



انـــبار و مــخزن: در تمامي موزه‌ها ايجاد مخزن و انبار نيز ضروري است. انبار اشياء را مي‌توان در زير زمين يا در طبقات فوقاني موزه و يا در محوطه‌اي خارج از ساختمان موزه قرار داد. ولي بايد انبار خشك و عاري از رطوبت باشد، نور كافي به آن بتابد و به بهترين نحو نيز تهويه گردد. وسعت انبار نيز بايد مكفي باشد، زيرا اغلب علاوه بر اينكه محلي براي ذخيره اشياست، كار بسته‌بندي براي كارهاي برون موزه‌اي نيز در آن انجام مي‌گيرد. در مورد اشياء اماني نيز اغلب از انبارها و يا مخزن‌ها استفاده مي‌شود.



عملــــكرد مــوزه: اساسنامه ايكوم موزه را نهادی اجتماعی و فرهنگی معرفی مي‌كند. از اين رو، عملکرد آن در دوره‌ي بخش خدمات اجتماعي و عملكرد فرهنگي مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

الف) نقش و عملكرد اجتماعي موزه:عملكرد موزه بيش از هر نكته ديگر بازتاب آرمان‌ها و انديشه‌هاي انسان، محيط فرهنگي و اجتماعي، كارها و خلاقيت‌هاي پايان‌ناپذير او در گذشته و حال است. موزه مطالب خود را به زبان خاصي بيان مي‌كند، وسيله بيان او زبان اشياء واقعي است. از همين رو، داراي قدرت نفوذ گسترده مي‌باشد. بازديد كننده محروم از نعمت خواندن و نوشتن با اين زبان خاص به آساني ارتباط برقرار مي‌كند. زبان خاص موزه دريچه‌اي از جهان سه بعدي را به روي بازديد كننده با سواد نيز باز مي‌كند، بويژه آن گروه از باسواداني كه از ادراك بصري دو بعدي چون نوشتار، تصوير، نقشه و عكس اشباع و خسته شده‌اند. اين دريچه ممكن است كوچك و ديدگاهي از طريق ميكروسكپ الكترونيكي موزه‌هاي علوم طبيعي به سوي جهان ذره‌بيني باشد، يا آنكه تلسكوپ موزه فضايي باشد كه بازديد كننده را به فضاي لايتناهي هدايت مي‌كند يا آنكه دريچه‌اي وسيع به سوي سرزمين‌ها و اقوام ناشناخته و يا گذشته‌هاي دور دست باشد.تشكيل مجموعه موزه در سه مرحله انجام مي‌گيرد: برنامه‌ريزي، گردآوري و غني سازي، و مديريت و راهبري مجموعه.



1.برنامه‌ريزي مجموعه: برنامه‌ريزي با تهيه يك طرح جامع آغاز مي‌شود. در نهيه طرح جامع دو نكته‌ي اساسي را بايد در نظر داشت:

الف) اهداف موزه، شامل اهداف موزه در آغاز تشكيل و اهداف آينده در برنامه گسترش؛

ب) نياز فرهنگي جامعه با توجه كامل به جامعه‌شناسي توسعه و جامعه‌شناسي فراغت. بررسي اساس اين طرح نوع آثار و ارتباط ميان آن‌ها در مجموعه موزه تعيين و رعايت مي‌گردد. مجموعه بايد به نحوي گردآوري شود كه پاسخگوي نيازهاي نمايشي، پژوهشي و آموزشي موزه باشد. از گردآوري آثار به نحو پراكنده و بدون پيوستگي ميان آن‌ها و رعايت نظم تاريخي، فقط به صرف نادر بودن اثر و يا اهداي آن به موزه بايد صرفنظر شود.

بنابراين، طرح جامع نه تنها برنامه‌ريزي زمان حال را در بررسي دارد بلكه گسترش موزه و دگرگوني‌هاي آينده را نيز بايد پيش‌بيني نمايد.

گردآوري و غني سازي مجموعه: گردآوري آثار بر اساس طرح جامع و پيش‌بيني امكانات موزه انجام مي‌گيرد. موزه مي‌تواند آثار را به طور مستقيم يا غير مستقيم از طريق يك يا چند رابطه به دست آورد.

مديريت و راهبري مجموعه: راهبري يا مديريت مجموعه به كليه‌ي كارهايي گفته مي‌شود كه موزه‌داران پس از تحويل گرفتن شيء بايد براي مرحله نمايش و پژوهش آماده مي‌گردد.

مراحل مختلف آن از اين قرار است: 1) ثبت آثار؛ 2) مرمت و حفاظت آثار 3) ارائه و نمايش آثار.

ارائه و نمــــايش آثار: كار اصلي موزه ارائه آثار است؛ زيرا مجموعه موزه براي بهره‌‌داري بازديد كننده گردآوري مي‌شود و كار موزه‌داران آماده سازي و ارائه آن آثار در تالار موزه يا بخش مطالعاتي است. معرفي شي‌ء بايد چنان باشد كه به آساني ارتباطي مستقيم ميان آثار و بازديدكننده برقرار كند. بازديدكننده خواه نوجواني باشد كه همراه ساير همكلاسان و مربي به بازديد آمده، خواه يك پژوهشگر منفرد يا گردشگر، و آثار مجموعه موزه خواه يك اثر هنري نادر باشد، خواه يك فسيل تاريخ طبيعي و يا ماكت دستگاه فني، يكسان مشمول اين برقراري ارتباط مي‌باشند. آثار ارائه شده در تالارهاي موزه‌هاي مختلف ممكن است برانگيزنده شگفتي و محرك نيروي تخيل باشند، يا آنكه حقايق علمي و فرايند علوم جديد را تشريح كند و يا پيشداوري‌هاي گذشته را نسخ كرده، موجب بهره‌وري علمي، فرهنگي و هنري گردند و مناسب با توسعه باشند.



کد خبر: 26787
Share/Save/Bookmark