چرا ادبیات درآمدزا نیست؟!
نگاهی بر بحث اشتغال زایی در حوزه ادبیات؛
چرا ادبیات درآمدزا نیست؟!
اشتغال زایی و کارآفرینی در ادبیات از آن دست مباحثی است که همیشه در کشور ما مغفول واقع شده است.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۴

زبان و ادبیات فارسی در بیشتر دانشگاه های کشور به عنوان یکی از مهمترین رشته های علوم انسانی، تدریس می شود که اغلب دانشجویان پس از فراغت از تحصیل هیچ بازاری برای کار ندارند و مجبور می شوند خانه نشین بشوند و یا به فعالیت های حاشیه ای در ادبیات بپردازند. 

امروزه تعداد کسانی که پس از طی مقطع کارشناسی، وارد کارشناسی ارشد و دکتری می شوند زیاد است اما این افراد با وجود آنکه امید دارند پس از طی این مدارج وارد حوزه تدریس در دانشگاه شوند نمی توانند به هیئت علمی و کرسی های دانشگاهی وارد شوند؛ زیرا کرسی دانشگاه های دولتی در انحصار اساتیدی است که حاضر نیستند جوانها را در هیئت علمی بپذیرند و برای آنها پایگاهی در دانشگاه ایجاد کنند که هم منبع کسب درآمد و هم استفاده از مهارت های آموخته باشد. 

دانشجویی که به مقطع دکتری می رسد دهه جوانی عمرش را گذرانده و زمانی که منتظر است تا محصول مطالعات و دانش پژوهی خود را بگیرد، نه تنها این نتیجه برایش حاصل نمی شود بلکه دستش خالی می ماند و اگر ازدواج کرده باشد یا بخواهد تشکیل زندگی بدهد با مشکلات مالی فراوانی مواجه می شود. 

افرادی که مطالعات آزاد در باب ادبیات دارند و سالها قلم زده و نوشته اند نیز از حیث درآمد با مشکلات دیگری مواجه اند، این افراد با اینکه صاحبان قلم در کشورند اما از فروش آثارشان که نیمی از آنها در آرشیو نشر منتظر مجوز و نیم دیگر فروش خوب یا تیراژ کافی ندارد، درآمد کافی ندارند و با مشکل چند شغله شدن مواجه اند. 

بنگاه های نشر در کشور نیز با اینکه باید توانایی کافی برای کارآفرینی در راستای ادبیات در فضای مکتوب را داشته باشند سعی نمی کنند از کارشناسان ادبیات که همان دانشجویان فارغ التحصیل از دانشگاه ها در رشته ادبیات هستند استفاده کنند و برای آنها فرصت شغلی فراهم آورند. 

از دیگر سو ، ایجاد فضای کارآفرینی برای ادبیات در حوزه خلاقیت و ابتکارات تازه است که باید از خود دانشجویان ادبیات سر بزند، اما برای آنها هیچ درآمدی ندارد که سنگی از پیش پایشان بردارد در حالیکه در کشورهای پیشرفته ایجاد بنگاه های ادبی ، مساوی جذب ادبا و نیروهای جوان در ادبیات و حوزه قلم است اما در ایران تاسیس بنگاه های ادبی با جذب اعضا و هیات امنایی همراه است که بیشتر بر اساس رابطه در این بنگاه ها مشغول به کار شدند و هیچ تخصصی در این حوزه ندارند. 

اشتغال زایی در ادبیات به معنای ایجاد اشتغال در شرایط فعلی است که اگرچه سخت است اما باید منجر به ایجاد حرکت و درآمدزایی در جامعه برای خود شخص شود، در حال حاضر هیچ یک از انجمن های ادبی که توسط جوانان و کارشناسان تاسیس شده است از مزایای مالی برخوردار نیست و بلکه اعتبارات لازم برای برنامه های هریک از این انجمن ها و گروه ها هم از صندوق خالی خود اعضا فراهم می شود و دست آخر جز بدهی برای آنها چیزی به بار نمی آورد. 

شاید درآمدزایی در ادبیات در حال حاضر در سطوح مدیریتی بیشتر قابل رویت باشد؛ زیرا به ازای کارهای روتین فرهنگی، حقوقی دریافت می کنند که درآمد واقعی از حوزه ادبیات نیست و حقوق کارمندی کار فرهنگی است، در این باب می توان به فعالیت های سازمان ها و نهادها اشاره کرد که تنها به برگزاری برنامه های فرهنگی، مسابقات و جشنواره های ادبی می پردازند که برای برگزارکنندگان آن چیزی جز خستگی و برای شرکت کنندگان جز جوایزی که خستگی نوشتن آثارشان را از تنشان به در نمی کند و هیچ دستاوردی جز انتشار یک شعر یا داستان گوشه کتابچه آثار همایش ندارد . 

این وضعیت ادبیات در نمای کلی در کشور ماست که به دلیل عدم توجه دولت به کارکردهای علوم انسانی و ادبیات در جامعه است و خود حکایت از کشوری جهان سومی دارد که سرمایه اش در بانک ها و دست دلالان می چرخد بی آنکه در راه فرهنگ پول سیاهی خرج شود و دست کسی را در این حوزه بگیرد. 

اینکه مسئولان دائما از راهکارهای اجرایی برای اشتغال زایی در ادبیات صحبت کنند نیز راه به جایی نمی برد و دغدغه های اهالی ادبیات، دانشجویان و دانش آموختگان این حوزه را بی آنکه باری از روی دوش کسی بردارد باقی می گذارد چراکه هیچ کدام از این حرف ها و وعده ها، ضمانت اجرایی ندارند و بودجه کافی پشتشان نیست.

کد خبر: 70031
Share/Save/Bookmark