کارگردانی از شهر بی دفاع
به مناسبت تولد روبرتو روسلینی؛
کارگردانی از شهر بی دفاع
روبرتو روسلینی: فقط تلاش می کنم واقعیت را تسخیر کنم، نه چیز دیگری؛
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۴۱

«روبرتو روسلینی» هشتم می ۱۹۰۶ در شهر رم متولد شد. پدرش «آنجیولو جوزپه» معمار اولین تالار سینما در این شهر بود. روبرتو از کودکی در سالن تاریکی که پدرش طراحی کرده بود ساعت ها به تماشای فیلم های کوتاه آماتوری می نشست. او فيلمنامه نويسي و ميزانسن و كارگرداني به صورت خودآموز یاد گرفت. چهارده ساله بود که فاشيست‌ها در ايتاليا فرمانروايي را بدست گرفتند. با توجه به اینکه روابط نزدیکی با پسر دوم «بنیتو موسولینی»، «ویتوریو موسولینی» که تهیه کننده و منتقد سینما بود داشت، خیلی زود در سینمای فاشیستی رشد کرد. او كار در سینما را با تدوین آغاز كرد و در ۱۹۳۹ موفق شد با همكاری «ماریوباوا (فیلمبردار) چند فیلم كوتاه بسازد. او به زودي پس از نوشتن فيلمنامه براي نخستين فيلم خود :«پيش درآمد براي پس از نيمروز فاون(ايزد کشت، نيمه بز، نيمه مرد)» ساختن آن را آغاز كرد. حکومت به بهانه اینکه این فیلمی بی شرمانه‌است از پخش آن جلوگیری نمود ولی ویتوریو موسولینی، روسلینی را به همکاری دعوت کرد. 

روسلینی طی سال های ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ علاوه بر کارگردانی سینما، حضور در تئاتر را نیز تجربه کرد و به کارگردانی چند نمایش پرداخت. او که به ندرت با یک فیلمنامه ثابت کار می کرد و این خصیصه جز مشخصات کارگردانی اش بود در ۱۹۴۶ «از خودی ها» و در ۱۹۴۷«آلمان، سال صفر» را کار کرد. پس از این روسلینی در ۱۹۴۵ با همکاری «فدریکو فلینی» فیلم نامه «رم، شهر بی دفاع» و «پاییزا» را نوشت و آنها را جلوی دوربین برد. روسلینی در کنار فیلم سازان بزرگی چون «ویسکونتی»، «فلینی» و «دسیکا» از بزرگ ترین کارگردانان سینمای ایتالیا و آغازگر «موج نو» این سینما به شمار می رود. روسلینی با «اینگرید برگمن» فیلم «استرامبولی، سرزمین خدا» را ساخت. جايزه بزرگ جشنواره كن در سال ۱۹۴۶ و جايزه‌ي بزرگ جشنواره‌ي لوكارنو در سال ۱۹۴۸ از جایزه هایی هستند که او در این سال ها کسب می کند. 

سال بعد روسلینی از طرف «جواهر لعل نهرو» به هند دعوت شد تا مستندی درباره مردم هند بسازد. ماجرای عشقی او با فیلم‌نامه‌نویسی هندی دومین رسوایی بزرگ دوران حرفه‌ای‌اش را به بار آورد تا جایی كه نهرو شخصاً مجبور به دخالت شد و از روسلینی خواست تا هند را ترك كند و این ماجرا به رابطه او با برگمن پایان داد. روسليني در ۱۹۵۹ پس از جدايي از برگمن «ژنرال دلارووره» را با بازي «ويتوريو دسيکا» ساخت به پرده درآورد. فیلمی درباره دگرگوني شخصيت و پيچيدگي‌هاي رواني و اخلاقي که برنده جوايز بسيار از جمله جايزه شير زرين از فستيوال ونيز ۱۹۵۹، جايزه بهترين فيلم از «دويد دي دوناتلو» سنديکاي روزنامه نويسان سينمايي ايتاليا ۱۹۶۰شد. 

«روسلینی» از سال ۱۹۵۶ همزمان کار در تلویزیون را هم شروع کرده و از ۱۹۶۴ فقط برای تلویزیون كار كرد. او در این سالها فیلمهای دیگری هم کار کرد از جمله‌ي آنها می توان به «فرمان روايي لويي چهاردهم» در سال ۱۹۶۶، «سقراط» در سال ۱۹۷۱، «بليز پاسکال» و «آگوستين هيپو» هر دو در سال ۱۹۷۲، «دکارت» در سال ۱۹۷۴، «کنسرت براي ميکل آنژ» در سال ۱۹۷۷ اشاره کرد. او كه خودش فیلمنامه بیشتر آثارش را نوشته بود، در آخرین سالهای زندگی اش تعدادی فیلمنامه نیز برای پسرش كه آهنگساز بیشتر فیلم هایش بود، نوشت. 

روسلینی علاوه بر کارگردانی سینما و تئاتر به عنوان کارگردان اپرا و نیز سخنران در چند دانشگاه فعالیت می کرد. روسلینی در کنار فیلم‌سازان بزرگی چون «ویسکونتی»، «فلینی» و «دسیکا» از بزرگ‌ترین کارگردانان سینمای ایتالیا و آغازگر "موج نو" این سینما به شمار می‌رود و فیلم های روسیلینی تاثیر زیادی در موج نوی سینمای فرانسه از جمله روی کارگردانانی چون فرانسوا تروفو و ژان لوک گدار داشته است. روسلینی پس از ۴۳ سال فعالیت در عرصه سینما در چهارم ژوئن سال ۱۹۷۷ در ۷۷ سالگی درگذشت.

کد خبر: 71436
Share/Save/Bookmark