سازمان میراث فرهنگی سازمان دوستدار عمران و آبادی!
افکارعمومی، مسوولان، میراث فرهنگی؛
سازمان میراث فرهنگی سازمان دوستدار عمران و آبادی!
مطالبات فرهنگی یک جامعه زمانی با حساسیت دنبال می‌شود که در زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه نمود داشته باشد.
 
تاريخ : شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۲۹
دکل‌های تیر برق « نقش رستم » و پاسخ رییس اداره میراث استان فارس مبنی بر این که از حدود چهارماه پیش، اداره‌ی برق بدون استعلام گرفتن از اداره کل میراث فرهنگی، کار نصب تیرهای جدید برق را با هدف انتقال برق به روستاهای اطراف آغاز کرده است یکی از صدها خبری است که به گوشمان می‌رسد و این پرسش را مطرح می‌سازد که اگر رسانه پرونده بافت تاریخی یزد را برملا نمی‌کرد یا اگر فعالان میراث خبر از نصب این دکل‌ها نمی‌دادند آیا مسوولان میراث فرهنگی داوطلب بودند که از رسانه‌‌ها برای اطلاع‌رسانی این موضوعات مدد بجویند و آیا این سکوت‌های پی در پی و مستمر علامت رضا نیست؟!

بی‌شک یکی از کارهایی که سازمان میراث فرهنگی موظف به انجام آن است ثبت آثار غیر منقول اعم از تپه‌ها، محوطه‌ها و ابنیه‌های تاریخی است تا تحت حمایت قانون از این نفایس ملی به بهترین نحو حفاظت شود.

هنگامی که بنایی ثبت می‌شود تحت پوشش حفاظت فیزیکی قرار می‌گیرد تا حفاری صورت نگیرد، کار غیر مجازی در حریم و عرصه آن رخ ندهد، تا طرح‌های عمرانی افسار گسیخته سینه اثر تاریخی را مورد تاخت و تاز قرار ندهد اما به نظر می‌رسد ثبت آثار ملی ایران از هدفی که برای آن تعیین شده فرسنگ‌ها فاصله دارد. و به ویترینی برای نمایش تبدیل شده است.

در واقع آنچه در مدیریت کلان کشور اهمیت ندارد حفاظت از آثار تاریخی است. به نظر می‌رسد حفاظت از یک تولید کننده برق، بانک، یک تونل، خیابان و... اهمیتش از یک محوطه تاریخی یا موزه بیشتر است.
این ناآگاهی و در برخی موارد تفکر دست یافتن به سود بیشتر و تصویری که از میراث فرهنگی در ذهن عامه مردم و حتا دولتمردان و مسوولان وجود دارد خسارات جبران‌ناپذیری به دنبال دارد.

مسوولانی که صدها همایش، نمایش، سمینار، کنفرانس، فیلم، بروشور و مسابقه برگزار می‌کنند تا درباره تهاجم فرنگی سخن‌ها برانند و از دغدغه خود برای امنیت ملی، هویت ملی، توسعه فرهنگی سخن می‌گویند آیا به یاد دارند که میراث فرهنگی تمامی این موارد را در برمی گیرد؟ آیا از خود پیگیری این موضوع را جویا می‌شوند که چرا موزه‌ها شلوغ نیست؟ چرا بناهای تاریخی رو به ویرانی است؟ چرا هر روز با تخریب یک اثر با ارزش تاریخی مواجهیم؟ چرا سازمان متولی حفاظت، حراست، احیا آثار تاریخی مورد پرسش واقع نمی‌شود؟ چرا هیچ مدیر مسوولی بابت این خسارات جبران ناپذیر به دادگاه فرا خوانده نمی‌شود؟ و چرا مدعی‌العموم در این مورد سکوت اختیار کرده است؟

اکنون میراث فرهنگی کاملاً در انزوا است. اگر یک روز مدرسه، شهرداری، بانک، تجارت خانه، صرافی و... تعطیل شود آه از نهاد همگان بلند می‌شود اما اگر یک روز موزه‌ای تعطیل شود، بازدید از مکان تاریخی ممنوع و یا حتا کل سازمان میراث فرهنگی تعطیل شود، هیچ کس جز گروهی از کارشناسان و فعالان و خبرنگاران این حوزه آه از نهاد بر نمی‌آورد که هیچ، اگر از تعطیلی آن خشنود نباشند ناراحت هم نیستند.

در واقع میراث فرهنگی در حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه جایگاهی ندارد. میراث فرهنگی زمانی تداوم می‌یابد که بر روح و جان افکار عمومی استیلا پیدا کند. چرا که تصور بسیاری از میراث فرهنگی مشتی کاسه و کوزه شکسته و دیوارهای ترک خورده است و سازمان میراث فرهنگی متولی ساختمان‌های ویران نم کشیده و همین کاسه و کوزه‌های شکسته است. بنابراین با چنین تصوری مشخص است که هیچ مطالبه عمومی و در مقام بالاتر مطالبه قانونی برای خسارات جبران ناپذیری که بر پیکره میراث فرهنگی وارد می‌شود وجود ندارد.

چرا که هیچ مسوول و هیچ قشری از جامعه تصور نمی‌کند مرمت و نگهداری آثار فرهنگی و تاریخی به یادگار مانده از تمدن‌ها و اقوام ایرانی یعنی حفظ هویت ملی و فرهنگی، یعنی تضمین بقای فرهنگی ایران و یعنی حفظ امنیت ملی برای نسل‌های آینده.

حفظ و نگه‌داری و از آن مهمتر مطالبه کردن این مهم از مسوولان فرنگی زمانی میسر است که افکار عمومی میراث فرهنگی خود را بشناسد و به دیگران نیز بازشناساند.

در این صورت است که دستگاه متولی یعنی سازمان میراث فرهنگی خود را ملزم به پاسخگویی دانسته و سعی خواهد کرد به بهترین وجه آثار را زنده نگه داشته و به ملت و جهانیان معرفی نماید.

تلخی داستان پرآب میراث فرهنگی و آثار تاریخی زمانی بیشتر نمود پیدا می‌کند که سازمان میراث فرهنگی خود بیش و پیش از بقیه ماترک هزاران ساله‌ی فرهنگی این مملکت را بر باد می‌دهد تا مصداقی باشد براین که حرمت امام‌زاده به متولی آن است

مریم اطیابی
کد خبر: 61590
Share/Save/Bookmark