نقد قدرت با زبانی معاصر
نگاهي به مجموعه شعر«جهاني ترين تيتر دنيا»
نقد قدرت با زبانی معاصر
 
تاريخ : شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۵۴
برخی از شعرهای مجموعه شعر« جهانی ترین تیتر دنیا» سروده سینا علی محمدی یکی از نمونه​های لحن تغزلی در شعر آزاد است.

روزگار غریبی ست، نازنین !.روزگاری که «غزل» وظیفه​اش را به «شعر آزاد» سپرده . البته «وظیفه»، واژه ناخوشایندی است برای کار خلاقه ؛ اما وقتی که «حد» و «رسم» در «تعریف» غزل دگرگون شده و غزل، تغزل را به فراموشی سپرده و وقفِ حملِ پیام های فلسفی، اجتماعی، حکمی و... است و « نوگرایی» را نه در به روزرسانی تغزل ، بلکه در بدایع شکلی (از قبیل رفتارهای زبانی یا ارتقاء روایت قصوی به عنصری اساسی در ساخت شعر) جستجو می​کند کارایی واژه وظیفه برای غزل بسیار راه گشاست.

هم خانوادگی غزل و تغزل بی سبب نیست و تغزل، در سیری تاریخی، وظیفه غزل بوده است. وظیفه بیان «حالات عشق» . محبوبیت این قالب شعری در انجام وظیفه اش بوده است که در واقع پاسخی است به یکی از نیازهای روحی آدمی.

پس از انقلاب نیمایی و تغییر گفتمان شعر، غزل تنها قالب شعر فارسی است که مقبولیت عامش را حفظ می​کند اما با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی از یک سو و جذابیت​های زیبایی شناختی این قالب از سوی دیگر، محمل مناسبی برای انتقال و ابلاغ پیام می شود.

طبیعی است که اگر غزل راهی دیگر بزند شاعران دستاویز دیگری را برای پاسخ گویی به نیاز انسانی سخن گفتن عاشقانه می​یابند. این دستاویز همان پیشنهادهای شکلی مدرن شعر است و «جهانی ترین تیتر دنیا»، دومین مجموعه شعر سینا علی محمدی یکی از نمونه​های لحن تغزلی در شعر آزاد است.



به گواه کتاب «جهانی ترین تیتر دنیا»، شعر سینا علی محمدی یک «شعر زیست محیطی» و تغزلی است. شعری که به شناخت شاعر و جهانی که در آن می​زید می​انجامد. شعری که شکار زیبایی های زندگی روزمره است. شعری که حضور عشق را در مقتضیات محیط زیست شاعر می​ستاید. سینا علی محمدی شاعری است شهرنشین :«من همیشه سعی کرده​ام شهروند خوبی باشم/ دود سیگارم را/از ماشین/به بیرون نپاشم/علائم راهنمایی/ شبیه شعری نخوانده/ برایم تازه وجذاب است / و سعی می​کنم هیچ گاه تک سرنشین نباشم...» (از شعر بزرگراه)

او شاعری است روزنامه نگار که علایق​اش را پنهان نمی​کند:«حیف...! / که روزنامه/جمعه ها منتشرنمی​شود/چه تیتری می​شود/آمدنت...» (شعر تیتر)

به مسائل جامعه حساس است:«فرقی نمی​کند/ شهریار باشی/ یا شریعتی/ ستارخان هم که باشی/این روزها ناپدید می​شوی/ تنها تو محکم ایستاده​ای/با تبری بزرگ بر دوشت/ای آزادی! »(شعرمجسمه)

و از همه مهم تر، او عاشق است و روابط انسانی را با معیار عشق می​سنجد:«هنوز آن قدر دوستت دارم/که قلبم را پشت پیراهنم پنهان کرده​ام وُ / در روزنامه ها گم شده​ام/نامبرده​ای که بدون تو/ تاکنون به خانه باز نگشته است» (از شعر جهان لرزه)



لحن گزارشی شعرهای سینا علی محمدی (که بی ارتباط با شغل او نیست) در امتزاج با تغزل به کیفیتی پذیرفتنی در شعرها منجر شده است. او با توجه به شگردهای شعری و انباشتگی معنایی واژه​ها گام به گام در رسیدن به موقعیت یک شاعر حرفه​ای پیش تر می​رود. شعر «مجسمه»، نمونه ای برای این پیشروی است. در این شعر (که با تاثیر از سرقت سردیس​های پارک​های پایتخت نوشته شده) انتخاب 3 شخصیت با هوشمندی همراه است. شهریار، شریعتی و ستارخان نقشی شمایل گونه در شناخت وضعیت فرهنگی/ اجتماعی امروز ایفا می​کنند. ظرافت و ظرفیت معنایی تعبیر ناپدید شدن ستارخان ( ستار کسی است که چیزی را پوشیده می دارد) از یک سو و تبرداری آزادی ( که هم معنای عامش مد نظر است و هم اشاره​ای است به نماد مشهور پایتخت یعنی برج آزادی) از سوی دیگر، شعر را به نقد قدرت با زبانی معاصر تبدیل کرده است. در این شعر که به ظاهر، یک شعر اجتماعی/ سیاسی صرف است، حضور شهریار (شاعر غزل​های ماندگار) بر اصالت تغزل در شاعری سینا علی محمدی تاکید می​کند.

تغزل شعرهای این کتاب، تغزلی به روز است و نگرش شاعری امروزی به عشق را به نمایش می​گذارد. او در زندگی ماشینی (با توجه به مدلول خاص این واژه یعنی وسیله​ی نقلیه) می​تواند معشوقش را « 160 کیلومتر در ساعت» دوست داشته باشد و در موقعیتی دیگر رنجش از فهمی سودجویانه از عشق را چنین می​نویسد:«اما این لباس​های لعنتی/آن قدر جیب نداشت/که عاشقم باشی! »(از شعر لباس​های لعنتی)

نکته دیگری که در شعرهای این مجموعه چشمگیر است، پررنگی صبغه دینی شاعر است. شعرهای فصل «تیتر جهانی» در این کتاب نماینده جهان بینی دینی اوست که نوید رویکردی تازه را در مسیر شعری​اش می​دهد.

کتاب «جهانی ترین تیتر دنیا» گامی فراتر از مجموعه «پاره خط» (اولین مجموعه شعر علی محمدی )است. سینا علی محمدی اگرچه هنوز به استراتژی ای در روش تقطیع شعر دست نیافته و تقطیع اغلب شعرهایش تقطیعی تاکیدی است و هرچند هنوز زبان ، رام او نیست و خودکاری ذهنی محاوره بر نوشته او چیرگی دارد (برای نمونه: پدر/ دست و پاهایش را/ انفجار برده است ) ، اما به گواهی شعرهای خوبی چون «راه»، «مجسمه» ، «آتش فشان» ، «شیروانی» ، «خانه تکانی» ، «تیتر جهانی» و «قربانی» می​تواند برای «پیدایی چهره آبی عشق» غزل​های سپید بنویسد.



خبر آنلاین -سید احمد نادمی
کد خبر: 21973
Share/Save/Bookmark