شمع های روشن شعر انقلاب اسلامی
در آستانه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی؛
شمع های روشن شعر انقلاب اسلامی
شعر انقلاب اسلامی آینه آرمانهای ملتی است که در طول تاریخ، مبارزات و قیام‌هایشان در سال ۱۳۵۷متجلی شد و رشته های اندیشه را در کالبد زیبای کلمات به جهانیان معرفی کرد.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۵۷

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شعر معاصر ایران، حال و هوای دیگری یافت؛ شعر این دوره که هنوز هم نمی توان به درستی درباره ویژگی ها و موفقیّت های آن سخن گفت، بسیار پر حجم، و تحوّل و نوآوری در آن فراوان است. 
در شعر انقلاب انواع قالب های شعری مانند غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی، چهارپاره، قطعه، قصیده، تک بیتی و قالب های نو به چشم می خورد. در همه قالب ها دخل و تصرف هایی صوررت گرفته که آن را از شکل های سنّتی و گذشته متمایز می نماید. از میان قالب های سنّتی غزل بیشترین کاربرد را شعر انقلاب داشته و حجم غزل های سروده شده جدا از موفّق یا ناموفّق بودن آنها – نسبت به قالب های دیگر بیشتر است. نوآوری شاعران این دوره در غزل سرایی، غزل این دوره را با ویژگی هایی همراه کرده است که قطعا باید از آن با عنوان «غزل نو» یاد کرد.
قابلیّت غزل برای بیان مفاهیم عرفانی و معنوی که از دیرباز مورد توجّه شاعران بوده است در این دوره با روحیّه حماسی شاعران انقلاب و شاعران دوره جنگ تحمیلی به هم آمیخت و “غزل عرفانی و حماسی” را مشحون از نوآوری های لفظی و ترکیب های خاصّ کرد.
از پیشگامان برجسته غزل نو قبل از پیروزی انقلاب سیمین بهبهانی است که کار خود را با دو مجموعه خطی ز سرعت و از آتش و دشت ارژن ادامه داد. محمدعلی بهمنی هم در سال ۱۳۶۹، نمونه هایی موفّق از غزل نو را با انتشار مجموعه گاهی دلم برای خودم تنگ می شود عرضه کرد. سایه، مشفق کاشانی، عزت الله فولادوند نیز با سرودنِ غزل های نو در زمره غزل پردازان سالمند این دوره شمرده می شوند. از قیصر امین پور، حسن حسینی، حسین اسرافیلی، سلمان هراتی، سهیل محمودی، زهره نارنجی، ایرج قنبری، فاطمه راکعی ، علیرضا قزوه، ساعد باقری، عبدالجبار کاکائی هم می توان به عنوان شاعران غزل پرداز نسل انقلاب یاد کرد.
هلا پاسداران آیین سرخ
سواران شوریده بر زین سرخ
پبه شعر دلیری تصاویر سبز
به دیوان مردی مضامین سرخ
از این باغ زنگار زردی ز دود
وفاتان به آن عهد دیرین سرخ
«حسن حسینی»
از میان غزل پردازان دوره انقلاب، بعضی هم به ترکیب سازی های خاص چنان پرداخته اند که گاه اندیشه و معنی را فدای آن کرده اند. مشهورترین چهره این گروه از غزل سرایان نصرالله مردانی است که آثار خود را در مجموعه هایی به نام قیام نور و خون نامه خاک منتشر کرده است:
من واژگون، من واژگون، من واژگون رقصیده ام
من بی سرو و بی دست و پا در خواب خون رقصیده ام
میلاد بی آغاز من هرگز نمی داند کسی
من پیر تاریخم که بر بام قرون رقصیده ام
فردای ناپیدای من پیداست در سیمای من
این سان که با فردائیان در خون کنون رقصیده ام
میلاد دانایی منم، پرواز بینایی منم
من در عروجی جاودان از حدّ فزون رقصیده ام…
«نصرالله مردانی»
در این دوره همان گونه که اشاره شد قالب های متنوع شعری به کار گرفته شده است که از آن جمله “مثنوی” است. مثنوی این دوره نیز مانند غزل رنگ و بوی دیگری دارد. شاعران مثنوی سرای این دوره تلاش کرده اند تا در عرصه مثنوی ،نوآوری هایی داشته باشند. امّا همه آنها در این کار توفیق یکسان به دست نیاورده اند. نوآوری هایی بعضی از آنها مثل سلمان هراتی و محمدرضا عبدالملکیان در حدّ کلمات و تعبیرات است.
و بعضی مانند نوذر پرنگ در مثنویِ ساقی نامه می کوشد تا تصویرهای حسّی و لحظه ای بیافریند امّا بعضی از آنها مانند سایه، علی معلم، احمد عزیزی و… تلاش کرده اند تا قلمرو نوآوری و تحوّل در مثنوی را گسترده تر کنند.
به کارگیری وزن های کهن و غیرمعمول با ساخت و ساز تازه، حال و هوای خاصی به مثنوی های علی معلم می دهد. از مهمترین ویژگی های مثنوی های معلم علاوه بر استفاده از اوزان طولانی، به کارگیری قافیه های مناسب با حداکثر اشتراک در حروف، گنجاندن چند قافیه در یک بیت و به کار گرفتن ردیف و توجّه به نقش آن است:
این فصل را با من بخوان باقی فسانه است
این فصل را بسیار خواندم عاشقانه است
هفتاد باب از هفت مُصحف برنبشتم
این فصل را خواندم ورق را در نبشتم
از شش منادی راز هفت اختر شنیدم
این رمز را از پنج دفتر برگزیدم
این بانگ را پنج نوبت زن گرفتم
این عطر را از باد در برزن گرفتم
این جاده را با ریگ صحرا پویه کردم
این ناله را با موج دریا مویه کردم
این نغمه را با جاشوان سِند خواندم
این درد را با جوکیان هند خواندم…
(قسمتی از مثنوی بلند «هجرت»، علی معلم)
حمید سبزواری، یوسفعلی میرشکاک، حسن حسینی و چند تن دیگر به پیروی از علی معلم مثنوی هایی سروده اند. که هیچ کدام از آنها بر مثنوی های معلم پیشی نگرفته است.
رباعی هم در سال های نخست انقلاب اسلامی دستخوش تحولّات زیبایی شد. کاری را که منصور اوجی در مجموعه رباعیّات خود با نام مرغ سحر شروع کرده بود، با ابتکار حسن حسینی و قیصر امین پور ادامه یافت. رباعی در دوره انقلاب آن چنان اوج گرفت که حتّی منصور اوجی هم با انتشار مجموعه دیگرش با عنوان حالی است مرا… نتوانست جایگاهی چون گذشته برای خود به دست آورَد و تنها «فضل تقدّم» را برای خود حفظ کرد.
پس از پیشگامانِ رباعی پرداز در دوره انقلاب شاعران جوان دیگری چون حسین اسرافیلی، سلمان هراتی، نصرالله مردانی، سهیل محمودی، علیرضا قزوه و دیگران به جمع اینان پیوستند و بازار رباعی را رونق بیشتری بخشیدند.
مهدی اخوان ثالث، مهرداد اوستا، علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری، عزت الله فولادوند، مشفق کاشانی از مشهورترین قصیده پردازان در دوره انقلاب اسلامی اند.
ویژگی شاخص قصیده در دوره مورد بحث ما، توجه به مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی و پرهیز از مدح و مدیحه پردازی هایی است که در تاریخ قصیده پردازی رواج داشته است.
آنچه روشن است این است که از قالب های نو در دهه نخست بعد از انقلاب اسلامی کمتر استفاده شده ولی با تجربه هایی که شاعران جوان این دوره به دست آوردند و نیازی که به نزدیکی با قالب های نو احساس کردند، قالب های نو نیز در بین شاعران دوره انقلاب رواج یافت و بعضی از قالب های کهن، ازجمله رباعی، قصیده، مثنوی از رونق افتاد.
زبان شاعران نوپرداز این دوره نسبت به شاعران موفق قبل از انقلاب ضعیف است. و توفیقی را که شاعران جوان و مسلمان دوره انقلاب در ساخت و پرداخت قالب های کهن به دست آورده اند در شعر نو نیافته اند با این حال واژگان و ترکیبات خوب و خوش تراش در شعر نو این دوره کم نیست و استعدادهای درخشانی که گه گاه اشعار پخته در قالب نو می پردازند آینده ای روشن را امید می دهد.
احمد خاتمی

کد خبر: 69189
Share/Save/Bookmark