استخدام مضامین علمی در پروژه های سینمایی
نقدی بر فیلم «آناهیتا» ساخته عزیزالله حمید نژاد؛
استخدام مضامین علمی در پروژه های سینمایی
 
تاريخ : دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۱۴
فیلم «آناهیتا» ساخته عزیز الله حمید نژاد، روایت یک اثر مفهومی بر مبنای یافته های علمی اخیر درباره مولکول های آب است.

«يك محقق ژاپني با انتشار يافته‌هاي تحقيقات خود مدعي شد كه مولكول‌هاي آب نسبت به مفاهيم انساني تأثيرپذيرند...»

«آناهیتا» عنوان مستدرک دقیقی بر چینش و ماحصل نتایج تحقیقات دو دانشجو بر روی مولکول های آب است . این واژه باستانی اطلاق شده بر الهه آب های روان قرابت ارجاعی مستندی بر روند ساختاری این فیلم است.

حمید نژاد، کارگردان این اثر، با بهره گیری از یک ظرفیت نامتعارف داستانی در بعد مفهومی توانسته است لایه های دیگری را در کالبد اثر خود تعبیه کند؛ نیز پرداخت سهل و ممتنع به فراز و فرود یک پروسه علمی که تا کنون تنها بخشی از ابهامات سترگ آن به تقریب مستند گشته است، حاکی از انسجام درونی این مجموعه است.

«آناهیتا» به واقع حکایت درونیات افراد و نیات ذهنی آن ها ست که در هم جواری منسجمی با مفهوم دیگری قرار گرفته است. مفهوم اخیر همان دریچه ورود به کدهای این فیلم است. این مفهوم اگرچه از بعد علمی رخ نمود پیدا کرده است، عاملی بنیادی در کند و کاو لایه های درون هستی است. زیرا استفاده از هر نشانه در اثر هنری معرف مرجعیت ذاتی آن نشانه است و در این اثر، آب به عنوان بن مایه تشکل هستی واجد مفاهیم تطبیقی همگن است؛ که دایره ای از مرتبطات منظم جهان را در قالب یک روایت ساده به تصویر کشیده است که این خود مستلزم جهان شناسی انسانی است.

«آناهیتا» یک نگرش جهان شمول به حلقه های ناپیدای عالم اصغر و عالم اکبر است. به واقع این ارتباط که از بنیاد ذره ای کوچک به نام مولکول آب در دریای عمیق درون انسان، تجلی یافته، یک مناسبت کم نظیر در این فیلم است.

جدای از مجموعه مفاهیم ارائه شده در اثر برخی بسط های روایی با آن دچار کاستی های کوچکیست. به نظر می رسد نویسنده می توانست با کاربرد موضوع بستری این فیلم در فضایی که دگرگونی های ساختاری تعالی محور بر موجودیت فلسفی آن حاکم است بهترین شیوه استخدام مضمون از سوژه خود را داشته باشد؛ زیرا در لایه شکافی این سوژه همچنانکه پیشتر گفته شد اعتبار حقیقی یک اصل بنیادی در بین است که ارتباط اصلی خود را نخست با مفهوم آفرینش پیدا می کند.

در این میان زنجیره اثر گذاری تعارضات اجتماعی بر ساختار ذهنی افراد و سپس این تاثیر بر عناصر درونی طبیعت فی نفسه بر جذابیت های موضوعی این فیلم افزوده است.

به خصوص که درگیری واپسین مخاطب با جریان قتل مشکوک چند دانشجو است که فضایی از ابهام و تعلیق را پیش روی او می گشاید. البته سیر داستانی فیلم نامه این اثر فراز و فرودی کاملا رعایت شده به لحاظ ساختاری دارد؛ جریان تا جایی به پیش می رود که سرانجام به گره افکنی و نقطه اوجی ساده می رسد و سپس در پایانی که به لحاظ داستانی مناسب ولی به لحاظ تکنیک دچار چالش های نا هماهنگ است گسترش می یابد.

حمید نژاد، در این فیلم پس از دیگر آثار کارنامه سینمایی اش، با رویکردی نسبتا متمایز به سوژه، گزینش و پیکره بندی محتوایی پرداخته و به واکاوی اسرار پنهان در طبیعت ماده در تصویر غالب شده است.

وانگهی نقش آفرینی کاراکترها که هریک تجسم متفاوتی از جهان بینی تاثیر گذار بر ساحت طبیعت هستند بر تفاوت کلی این فیلم با سایر آثار تولید شده سینمایی در دهه اخیر که واجد این نوع نگاه بودند می افزاید.

برخی ظرایف هنری این اثر چون به کارگیری اسامی مناسب _«میترا» و«آناهیتا» که هردو از الهه ها ی بارز ایران باستان هستند_ ، ماده محوری کاراکتری که به ساخت اشیا تاریخی تمایل دارد در مقابل کاراکتری که به کشف بنیاد ماده پرداخته است و نیز پاره ای تکنیک های هنری این فیلم بسیار حائز اهمیت است.

این فیلم با برخورداری از فضای تلفیق نشانه های تصویری و رویکرد علمی به نوبه خود توانسته است نقش موثری در ارتقای پتانسیل آثار مفهومی ایجاد نماید.



مریم خاکیان





کد خبر: 20830
Share/Save/Bookmark