واگویه سترگ اندیشه های شبه قاره هند در کتاب «کودکی من در هند»
نگاهی بر تازه های نشر و ترجمه؛
واگویه سترگ اندیشه های شبه قاره هند در کتاب «کودکی من در هند»
 
تاريخ : شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۰۸
کتاب «کودکی من در هند» نوشته «رابیند رانات تاگور» با ترجمه «امیر حسین اکبری شالچی» توسط «نشر روزگار»_ناشر ادبیات کلاسیک جهان_ منتشر شده است.

به گزارش هنرنیوز، «کودکی من در هند» در غالب ادبیات داستانی در 88 صفحه به چاپ رسیده است.

«رابیند رانات تاگور»(1913_1861)، شاعر، نویسنده واندیشمند هندی و اولین آسیایی برنده جایزه نوبل است. اشعار او تاثیر بسزایی در زبان و ادبیات هند گذاشته و اندیشه هایش در پیروزی گاندی و استقلال هند کم اهمیت نبوده است، تاگور علاوه بر آثار ادبی در نقاشی و آهنگ سازی نیز فعال بوده است.

تاگور در این کتاب از روزهای کودکی خود و آموزش هایی که راه و رسم زندگی او را در مسیر ادبیات، تفکر و هنر قرار داده نوشته است، همچنین این کتاب، همراه با خاطرات دوران کودکی و نوجوانی، تصورات، بینش، پندارها و خیالات کودکی نویسنده را در بر می گیرد.

تاگور ابتدا از روزگار کهنه کلکته، شهری که در آن زاده شده می گوید و تصاویری را از زندگی روزمره مردم آن دیار، خانواده خود، آداب و رسوم آنان در روابط اجتماعی و خانوادگی را در ذهن مخاطب مجسم می کند، همچنین از تعلقات خاطرش در آن دوره و آموزشهایی که به مدد و تشویق اعضای خردمند خانواده اش که به رغم تمایل او نزد آموزگاران صورت می گرفت، سخن می گوید.

در فصل پنجم کتاب، از نمایش هایی که به سبب علاقه یکی از عموهایش در خانه آنها اجرا می شده نوشته است و فصل ششم را به «شیام»، یکی از پیشکارهای خانه شان اختصاص داده و به داستانهایی که در آن روزگار درباره تبه کاران خلق می شد اشاره می کند، نیز به داستان هایی که «شیام» برایشان تعریف می کرد.

در فصل هفتم، تاگور به چگونه وارد شدنش به یکی از آموزشگاههای موسیقی می پردازد و از ترانه هایی یاد می کند که به زبان بنگالی توسط آموزگارش «ویشنو» فراگرفته گرفته و اضافه می کند که اگر برادرش او را زیر نظر داشت به تمرین هایش ادامه می داد ولی اگر این چنین نبود راهی برای گریز از تمرین موسیقی پیدا می کرد. سپس درباره سایر آموزه هایش که در کمال بی میلی و به اجبار به او تدریس می شدند می نویسد:« از جمله این آموزه ها اندام شناسی، حساب، جبر و هندسه، ادبیاتو دستور زبان سانسکریت و آموزه زبان انگلیسی است»

تاگور از آنجایی که در کودکی هیچ علاقه ای به کلاس و مدرسه و آموزگار و آموزش نداشت در آغاز فصل نهم در این باب آورده است: «روزها یکی پس از دیگری این چنین یکنواخت می گذشت، مدرسه بهترین بخش روز را از من می گرفت. تا پا به کلاس می گذاشتم، نیمکت ها و میزها به روان ام می تاختند و راه خود را به زور و فشار در کله ام باز می کردند. همیشه یک گونه بودند، خشک، زوری و بی جان. سر شب به خانه می رفتم و چراغ روغنی اتاق مطالعه ام به من هشداری سخت می داد که برای فردا آموزه ام را بخوانم»، وی با خاطراتی که در این فصل هم به مانند تمام فصل ها آورده است نشان می دهد که علاقه بیشتری به بازی و شیطنت داشته است.

در فصول آخر کتاب «کودکی من در هند»، تاگور از بخش تازه یی از زندگی اش می گوید که خود آن را بدوی و متروکانه می داند. زندگی ای که در بام خانه شان آغاز می شد. همواره از «جیوتی دادا»، یکی از برادرهایش که در این دگرگونی نقش ارزشمندی داشته بود سخن به میان می آورد و می نویسد: « در آن روزگار میان بزرگ سالان و خردسالان پلی نبود. جیوتی دادا روحی تازه در جان این عادت کهنه دمید. من دوازده سال از او کوچکتر بودم و این که وی این همه از من بزرگتر بود، باز هم به من نگرشی می انداخت، خودش مایه ی شگفتی بود. آن چه شگفت تر بود این بود که وی هنگام گفت و گو با من ، هرگز کوتاه و دستور مانند سخن نمی گفت. من برای این رفتارش، او را شپاش می گزارم که این دلاوری را داشت که بگذاردمن اندیشه های خود را داشته باشم».

در ادامه، تاگور به پیانو ای اشاره می کند که وارد بام خانه شان شده بود و برادرش «جیوتی داد» با آن ترانه می ساخت و می نواخت و تاگور آهنگ هایی که او می ساخت را با سرایش واژه ها نگه می داشت تا فراموش نشوند و معتقد است چشمه ترانه هایش در همان هنگام بالا زد.

در فصل پایانی، تاگور با یک نگاه کلی گذران دوران کودکی اش را بیان می کند و تاکید می کند که آمیزه های هستی اش سرشتی بومی دارند، سرشتی از جو میهن و آدم های سرزمینش هم در آن نقش ارزشمندی بازی کرده اند.

وی اضافه می کند، خوشبختی اش در این است که آن آسیاب آموزشی را کما بیش از بیخ کنده است و آن آموزگاران که آموزش اش را بر عهده گرفته بودند، زود خود را از بند کاری که سپاسی در پی نداشت، رهانیدند. سپس کوتاه از سفرش به انگلیس و نام نویسی در دانشگاه لندن می نویسد که بیشتر از سه ماه در آن نماند.

گفتنی است؛ کتاب «کودکی من در هند» نوشته «رابیند رانات تاگور» برای نخستین بار در بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران در غرفه نشر روزگار در معرض دید علاقه مندان قرار گرفت.

کد خبر: 30605
Share/Save/Bookmark