این است تکنولوژی!
نگاهی به فیلم «جاذبه» ساخته «آلفونسو کورآن»؛
این است تکنولوژی!
سینما دارد همه چیز را عوض می کند. شما در این فیلم بزرگ با جزئیات کوچک، در هیچ کجای بی رحم، عشق، از خود گذشتگی، تلاش و ایمان را می آموزید.
 
تاريخ : يکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۴
راستش این است که نمی دانم باید از جاذبه به عنوان یک فیلم یاد کنم یا نه. اگر فیلم است این دیگر چه جورش است و اگر نیست چرا همان اول دستگاه را خاموش نکردم که به کار دیگری برسم. دوست دارم بدانم خیلی از بزرگان سینما که اکنون در میان ما نیستند می توانستند چنین روزی را تصور کنند که تکنولوژی نه فقط عنصری برای ساخت فیلم بلکه همه داشته های فیلم از سر همین تکنولوژی باشد. چطور بازیگرانی که روی زمین بازی می کنند آنقدر دقیق و بسان فیلمهایی که از فضانوردان دیده ایم در هوا معلق می مانند، این است تکنولوژی.

ماجرا این طور شروع می شود که رایان استون(ساندرا بولاک) یک مهندس تعمیرات که اولین ماموریت خود را می گذراند و مت کُوالسکی(جرج کلونی) فضانورد باتجربه، کار خود را در جهت تعمیر تلسکوپ هابل در یک پیاده روی فضایی انجام می دهند، اما در اثر برخورد ذراتی که از تکه تکه شدن انفجار فضاپیمای روسها برجای مانده اند گروه دچار مشکل و در فضا سرگردان می شود و تلاشی پایان ناپذیر را برای بقا شروع می کنند...

سینما دارد همه چیز را عوض می کند. شما در این فیلم بزرگ با جزئیات کوچک، در هیچ کجای بی رحم، عشق، از خود گذشتگی، تلاش و ایمان را می آموزید. جاذبه نسبت به فیلمهای این زمانه زیادی بلند نیست ولی نفسگیر است از همین ۹۱ دقیقه اگر ۱۲ دقیقه اول را بگیریم مدام دنبال این هستیم که ببینیم چه می شود.

جاذبه و فیلمهایی از این دست با «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» کوبریک مقایسه می شوند ۲۰۰۱ فیلمی پر از معنا و مفهوم است، در ظاهر جاذبه چنین ادعایی ندارد و نمی خواهد از خدا بگوید. اصلا به شما فرصت نمی دهد به این چیزها فکر کنید. اما اگر در فیلم غرق نشده باشید می توانید مجسمه بودا در سفینه نجات رایان ببینید. یا ببینید سکانسی را که رایان بعد از تلاشهای فراوان به سفینه بدون سوختی رسیده و چون جنینی در این رحم فلزی آرام می گیرد.

با همه وحشتی که فیلم به خورد ما می دهد- صحنه ای که رایان با شریف که حالا مرده روبرو می شود، سیاهی از شریف رد شده- به همان اندازه لذت بخش هم هست. همانقدر که علمی تخیلی است ترسناک هم هست، همانقدر که درام است به یک حماسه هم می ماند. «امائول لوبزکی» تصویربردار با هدایت کورآن شما را همانقدر معلق نگه می دارد که بازیگران را. و گوش کنید که موسیقی «استیون پرایس» چگونه تنش ناشی از تنهایی و سیاهی بی نهایت را وارد جان ما می کند.

بسیاری از جمله «آنجلینا جولی»، «ناتالی پورتمن»، «نائومی واتس»، «ماریون کوتیارد»، «کری مولیگان»، «ربکا هال» و «اسکارلت یوهانسون» نامزد بازی در این فیلم بودند، اما نقش به ساندرا بولاک رسید. او در این فیلم با نفسش بازی می کند، با چشمهایش و با دستهایی که مدام در حال التماسند. مت که بی خیالی اش به لبوفسکی بزرگ می ماند، مدام در حال شوخی و تعریف داستان و گوش کردن به آهنگ است، مدام در حال فکر کردن و صحبت درباره شکستن رکورد بیشترین پیاده روی فضایی «آناتولی سولویف» روس است. کلونی با حضور کوتاه خود از آنجا که جان فدا می شود و دوباره در رویای شیرین رایان بر می گردد، حضوری جاودانه دارد. از آن نقشها که در ظاهر کم و ساده اند ولی به نمونه ای برای ارجاع تبدیل می شوند. صدایی که از مرکز کنترل می آید صدای «اد هریس» است که در سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۹۵ به ترتیب در فیلمهای «Right Stuff» و «آپولو ۱۳» در نقش فضانورد ظاهر شد.

سکانسهایی که رایان و مت به سمت سفینه چینی ها حرکت می کنند و رایان درباره دختر از دست رفته اش صحبت می کند کمی نچسب به نظر می رسد، انگار کارگردان این سکانس را گذاشته که ما را با رایان همدل کند. کورآن ۴ سال برای ساخت این فیلم صبر کرده بود. تصویربرداری، جلوه های بصری و فضای داستانی رئال فیلم چالش برانگیز بودند، او منتظر شد تا فن آوری به آنجا که باید برسد تا بتواند فیلمش را بسازد و سرانجام در آواتار این اتفاق افتاد. جاذبه شاید شاهکار نباشد اما به لحاظ بصری قابل توجه و هیجان انگیز است.

ی/پ
کد خبر: 68875
Share/Save/Bookmark