ماه غمگین
نگاهی به «جازمین غمگین» ساخته وودی آلن؛
ماه غمگین
جازمین غمگین نوعی از همان کمدی های سابق وودی آلن درباره آدمهای ظریف و شکستنی است.
 
تاريخ : شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۴
«یاسمین غمگین» داستانی شیک، شوخ و شنگ، سیاه و تا حدی پیچیده است که بازگشتی به سنتهای ادبی آمریکا محسوب می شود. نوعی از همان کمدی های سابق وودی آلن درباره آدمهای ظریف و شکستنی. اینجا هم دوباره چند تیپ از شخصیتهای سابق بر این فیلم های آلن را می بینیم. شخصیتی که می خواهد طراح داخلی شود، آدم هایی که در خیابان به یکدیگر بر می خورند و ناگهان همه چیز خراب می شود، دکتری که شخصیت شبه آلنی دارد و به نوعی مشکل جنسی دارد(دوباره بنواز سام که یادتان هست).

آلن بعد از چند سال کارکردن در اروپا به آمریکا برگشته، به نیویورک شهری که دوستش دارد اما نه کامل، بخش اعظمی از فیلم در سانفرانسیسکو می گذرد. داستان فیلم درباره جازمین فرنچ(کیت بلانشت) است به سان فرانسیسکو آمده تا نزد خواهرش،جینجر(سالی هاکینز) زندگی کند. او که قبلا همسر تاجری خلافکار به نام هال(الک بالدوین) بوده حالا همه چیزش را از دست داده است. هال به خاطر فعالیت های غیر قانونی توسط FBI  بازداشت شده و ترجیح داده به جای سپری کردن حکم حبس ابد، خود را دار بزند. دولت اموالشان را توقیف کرده و جازمین که فقیر و بی خانمان شده چاره ای جز آمدن پیش خواهرش ندارد. جنجیر که از همسر سابقش آگی(اندرو دایس کلی) طلاق گرفته با مکانیک به نام چیلی(بابی کاناوال) رابطه دارد. جازمین که در ناز نعمت بزرگ شده حالا مجبور است کار کند...

جازمین را همان ابتدا در حال حرف زدن با یک زن مسن و تعریف کردن از زندگی اش می بینیم. زن مسن درباره او به همسرش می گوید «داشت با خودش حرف می زد و همینجوری چرت و پرت می گفت»، همان اول روشن می شود که این همان آدمی نیست که فکر می کنیم. کارگردان با شیوه روایتی که انتخاب کرده آرام آرام ما را با دنیای جازمین آشنا می کند. با رفتن به گذشته، این که جازمین چه بوده و به چه روزی افتاده. سکانس بعدی هم نوع رابطه جنجیر و آگی و جازمین نشان می دهد. هال سرمایه جنجیر و آگی را از دستشان در آورده ولی جنجیر خواهرش را مسئول نمی داند و هنوز می خواهد پشتیبان او باشد. فیلم همان طور که جلو می رود مقایسه ای هم دارد بین شخصیت دو خواهر. همانقدر که جازمین ضعیف و شکننده است، جنجیر قوی است و بلد است چطور گلیم خود را از آب بیرون بکشد، زن خانواده است و جایی که به اشتباه خود پی می برد سریع برگشته و در پی جبرانش است.

نام جازمین استعاره آلن است از آهنگ Blue moon جایی که شخصیت اول اشاره می کند اولین بار که شوهر ثروتمند خود را ملاقات کرده این آهنگ در حال پخش شدن بوده. البته او در برخورد با دووایت، در مهمانی، اشاره دیگری هم به Night Blue Jasmine دارد، گلی که در تاریکی شب شکوفا می شود. آلن نقشهای درخشانی را برای بازیگران زن فیلمش نوشته برای دایان کیتون «آنی هالِ» آنی هال و «مریِ» منهتن را، برای میا فارو «تینا ویتالهِ» دنی رز برادوی، و «سالی» را برای جودی دیویس در شوهران و زنان. اما نوشتن یک چیز است و جان دادن به نقش چیز دیگری. کارگردان 71 ساله انتخاب هوشمندانه ای برای فیلم خود داشته، بلانشت واقعا خوب است، بدون شک بار فیلم هم بر دوش اوست. همان مدت کوتاهی که او به عنوان منشی در دندان پزشکی استخدام می شود کافی است تا به خوبی با وجوه شخصیتی پرنسس سابق که در تلاش و دست و پا زدن برای نجات خودش است آشنا شویم. بلانشت همان «بلانش دی بویسِ» مدرنِ اتوبوسی به نام هوس اثر معروف تنسی ویلیامز است.

همه بازیگران فیلم خوب اند، بابی کارناوال جاهایی تداعی کننده «استنلی کوالسکیِ» ویلیامز است. ولی بهترین بازی دیگر بازیگران به «اندرو دیک کلی» بازیگر نقش شوهر سابق جنجیر مربوط می شود. جایی که او و جازمین بعد از مدتها روبرو می شوند و به زیبایی هر چه تمام آرامش آمیخته با خشم خود را به تصویر می کشد.

آلن با این فیلم به گونه ای نشان می دهد که آدمی که هرگز در ثروت متولد نشده هر چقدر هم تلاش کند تا دوباره به موقعیتی که داشته برگردد روی لبه تیغ حرکت می کند، شانس یک بار در خانه جازمین را زد، حتی دفعه دوم که قرار است همه چیز ختم به خیر شود، آلن نمی گذارد چنین اتفاقی بیفتد، این دنیای اوست.

در سکانس پایانی جازمین که حالا دیگر همه چیز را از دست داده نشسته بر نیمکتی در حال حرف زدن با خودش می بینیم. با همان لباسهایی که اول فیلم دیدیم و اگر در شروع گردن بند مرواریدی بر گردن داشت حالا دیگر آن را هم از دست داده، گردنبندی که نشانه ای است از گذشته باشکوهش. در حال شنیدن آهنگ Blue moon و اگر سابق بر این شعر را حفظ بوده الان دیگر نیست. این تازه شروع زندگی گلی است که در سیاهی فرورفته و شکوفا نخواهد شد، زنی غمگین در آستانه پرتگاهی عمیقتر.
کد خبر: 69063
Share/Save/Bookmark