وقتی شیخ بهایی نبش قبر می‌شود
به بهانه بزرگداشت شیخ بهایی؛
وقتی شیخ بهایی نبش قبر می‌شود
در حالی سازمان میراث فرهنگی با ۲۸ روز تأخیر در روز ۳۱ اردیبهشت پاسداشت شیخ بهایی را برگزار می‌کند که آثار منتسب به او از وضعیتی نامناسبی رنج می‌برند.
 
تاريخ : دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۲۵
به گزارش هنرنیوز،ایران سرزمین رخدادهای عجیب و غریب است. رخدادهایی که هر چیز حتا فرهنگ و تاریخ یک ملت را به بازی می‌گیرد. حکایت پاسداشت شیخ بهایی یکی از موارد است. 

در حالی که آذربایجان قرار است سال ۲۰۱۳ نظامی گنجوی را در حوزه مفاخر در یونسکو به ثبت معنوی برساند متولیان وقت سازمان میراث فرهنگی در آخرین ماه‌های فعالیت خود تصمیم به برگزاری همایش‌هایی به بهانه بزرگداشت مفاخر ایران زمین گرفته‌اند؛ آن هم با تأخیرهای متوالی، پاسداشت ثبت جهانی ردیف موسیقی ایران پس از ۴ سال! و این بار هم بزرگداشت شیخ بهایی پس از ۲۸ روز تأخیر ! و خوب خروجی این بزرگ‌داشت‌ها چیست؟ مسأله‌ای است که به مذاق میراثی‌ها خوش نیامده و از این رو خبرنگارانی را که چنین موضوعاتی را مطرح کنند از حوزه پوشش اخبار میراث فرهنگی حذف می‌کنند تا آقای ملک‌زاده بتواند حتا نمره‌ای بالاتر از ۲۰ هم در حوزه نقدپذیری به خود بدهد!

اما آنچه بیش از همه این روزها خودنمایی می‌کند وضعیت آثار تاریخی و فرهنگی ایران است که هر روز در معرض تخریب قرار دارد و حتا آثار منتسب به بزرگانی که سازمان میراث فرهنگی این روزها دغدغه پاسداشت آنها را دارند از این قضیه مستثنی نبوده و نیستند.

به گزارش هنرنیوز، بهاءالدین محمد بن‏ حسین عاملی معروف به شیخ بهائی در ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی در بعلبک به دنیا آمد و در ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان درگذشت. دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم در دانش‌های فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. همچنین از وی در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده
شیخ بهایی نه معمار بوده نه آنگونه که ادعا می‌شود تأثیر شگرفی در معماری و عمران شهر اصفهان داشته است
است.
از سویی به پاس خدمات وی به علم ستاره‌شناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد.

اما چرا روز بزرگداشت شیخ‌بهایی سوم اردیبهشت است؟ شاهین سپنتا – فعال میراث فرهنگی- در این باره می‌گوید: « ماجرای نام‌گذاری روز اصفهان به عنوان سالروز ولادت شیخ بهایی و درج این اشتباه در تقویم رسمی کشور به چند سال قبل باز می‌گردد. در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۴ خورشیدی بیش از ۳۰ نفر از اصفهان‌شناسان روز یکم آذرماه را به عنوان روز اصفهان برگزیدند؛ پس از آن حتی برخی از مسئولان شهر همچون مرتضی سقاییان‌نژاد (شهردار اصفهان) محمد علی چلونگر (رئیس سابق مرکز اصفهان شناسی) و محمود محمدی (عضو شورای شهر) نیز نظر اصفهان‌شناسان را پذیرفتند و بیان‌نامه آن‌ها را امضا کردند.»


به گفته این پژوهشگر حوزه تاریخ و فرهنگ چند روز پس از انتشار خبر انتخاب یکم آذر به عنوان روز اصفهان، برخی از اعضای شورای شهر اصفهان در یک حرکت شتابزده، تصمیم به خنثی سازی انتخاب اصفهان‌شناسان گرفتند و بر اساس دستورالعمل شورای اسلامی شهر اصفهان که چندی بعد منتشر شد، سوم اردیبهشت‌ماه به عنوان سالروز ولادت شیخ‌بهایی و به نام روز اصفهان نامگذاری شد.

او ادامه می‌دهد: « نامگذاری سوم اردیبهشت به نام روز شیخ بهایی از اساس اشتباه است. ما بارها به مسوولان شهر و شورای اصفهان و شورای فرهنگ عمومی گفتیم که اصرار آنها بر روز سوم اردیبهشت به نام روز معمار آن هم بر اساس روز تولد شیخ بهایی کاملاً بی‌اساس است.»

به اعتقاد سپنتا برخلاف آثاری که به شیخ بهایی نسبت داده می‌شود از جمله مسجد جامع عباسی( مسجد امام میدان نقش جهان)، حمام شیخ بهایی و مدرسه چهارباغ او در معماری این بناها هیچ دخالتی نداشته است.

وی متذکر می‌شود:« در هیچ بنایی در اصفهان نام شیخ بهایی به عنوان معمار ذکر نشده است. در مسجد جامع عباسی و شیخ لطف الله به وضوح نام معمار استاد علی اکبر بنای اصفهانی و استاد محمدرضا بنا اصفهانی ذکر شده است. همچنین در آثار مکتوبی که از شیخ بهایی باقی مانده هیچ اشاره‌ای به تجربه
آیا مسوولان میراث فرهنگی امروز می‌دانند حمام شیخ بهایی در چه وضعیتی است؟ زاینده رود چه حال و روزی دارد؟ آثار تاریخی را که می‌گویید شیخ بهایی در مورد آنها اعمال نظر کرد است چه وضعیتی دارند؟
و دانش او در رشته معماری نمی‌شود.»

از سویی دیگر سپنتا درباره حمام منتسب به شیخ بهایی تأکید می‌کند:« سال ساخت حمام شیخ بهایی بر اساس ماده تاریخ ( تاریخی که به حروف ابجد می‌‌نوشتند) به ۱۰۶۵ ه.ق باز می‌گردد که ۳۵ سال پس از درگذشت شیخ بهایی است. افزون بر این روش گرمایشی که در حمام شیخ بهایی به کار گرفته شده قرن‌ها قبل از وی شناخته شده و به کار گرفته می‌شده است. اما چون شیخ بهایی در دوره صفویه محبوب بوده این اقدامات را به وی نسبت داده‌اند.

او درباره طومار تخصیص آب زاینده رود نیز اظهار می‌کند: این طومار نیز که به شیخ بهایی منتسب است قرنها پیش از او و به دوره ساسانی بازمی‌گردد. این نکته هم در کتاب «مجمل التواریخ» و هم در کتاب «ملوک الارض و الانبیا» می‌توان دید. کتاب دوم نوشته حمزه اصفهانی است. او در این کتاب توضیح می‌دهد که شخصی بنام «مهرین وردان» در زمان اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی نظام تقسیم آب زاینده‌رود را تدوین کرده است. 

سپنتا اضافه می‌کند:« به احتمال زیاد شیخ بهایی دخالت ناچیزی در اجرای طومار مهرین وردان داشته است. به عبارتی نحوه اجرای آن مدیریت کرده است.»

این پژوهشگر تاریخ می‌افزاید:« در خود متن نظام نامه آب زاینده رود که به طومار مشهور است همین نکته به چشم می‌خورد بنابراین شیخ بهایی نه معمار بوده نه آنگونه که ادعا می‌شود تأثیر شگرفی در معماری و عمران شهر اصفهان داشته و نه می‌توان آن را یک شهروند افتخاری اصفهان دانست چون حتا حاضر نبود مدفنش در اصفهان باشد و بخش عمده عمرش را در خارج از اصفهان گذرانده است. آنچه به شیخ بهایی نسبت داده می‌شود بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و به خاطر احترام به مقام مذهبی او بوده است.»

وی ادامه می‌دهد:« درحالی که اصفهان معماران بزرگی چون استادان علی‌اکبر بنا اصفهانی، محمدرضا بنا اصفهانی و عیسی اصفهانی داشته است، در روز معمار و یا روز اصفهان باید از این استادان برجسته که از همین شهر اصفهان برخاسته‌اند و زندگی کرده‌اند و به خاک سپرده‌ شده‌اند و آثار گرانقدری به گواهی کتیبه‌های تاریخی به جای گذاشته‌اند تقدیر کرد نه شخصی مانند شیخ بهایی که نه در اصفهان به دنیا آمده نه به خاک سپرده شده و نه هیچ بنا یا اثر شاخصی از او به یادگار مانده است بجز یک نام که بیشتر جنبه مذهبی یا تشریفاتی داشته است.»

او در عین حال با اشاره به برگزاری همایش‌های متعدد و رنگارنگ در طول سال به نام شیخ بهایی و شرح خدمات او خاطرنشان
مسوولان قطعاً باید بدانند که با حفظ و مرمت و احیا بناهای تاریخی است که به فرهنگ و تمدن این سرزمین می‌توان خدمت کرد نه برگزاری همایش‌های رنگارنگ و پر هزینه
می‌کند:« این هزینه‌ها را اگر صرف مرمت آثار تاریخی و حفاظت از آنها نه تنها در اصفهان که در کل ایران بکنند ارزش آن بیشتر و ماندگارتر و بهتر است و قطعاً روح مفاخر هم خشنود‌تر می‌شود. اگر دل آنها برای میراث فرهنگی می‌سوزد و دوستدار میراث فرهنگی هستند قطعاً باید بدانند که با حفظ و مرمت و احیا بناهای تاریخی است که به فرهنگ و تمدن این سرزمین می‌توان خدمت کرد نه برگزاری همایش‌های رنگارنگ و پر هزینه »

حال حتا اگر این آثار را منتسب به اندیشمندی چون شیخ بهایی بدانیم این روزها این آثار در چه وضعیتی به سر می‌برند؟ سپنتا این گونه پاسخ می‌دهد: « حمام شیخ بهایی در حال منهدم شدن است چون چیزی از آن باقی نمانده. آنچه به عنوان مرمت بر روی آن انجام می‌شود در اصل بازسازی است نه مرمت. تزیینات دوره صفویه آن کامل از بین رفته است و به غیر از دو تیکه آجر چیزی از آن دوره باقی نگذاشته‌اند.»

او درباره تخصیص حق‌آبه اصفهان هم می‌گوید:« اصفهان بدون زاینده‌رود مرده است. حتا پل‌های معروف این شهر که جزو آثار تاریخی آن هستند هم بدون این رودخانه حیاتی ندارند. این میراث ارزشمند طبیعی اصفهان دیگر نفس نمی‌کشد به مریضی در حال احتضار می‌ماند. اگر آقایان اینقدر به شیخ بهایی و طومار حق‌آبه اصفهان اهمیت می‌دهند و برایش همایش برگزار می‌کنند چرا به آن عمل نمی‌شود؟ چرا حق آبه کشاورزان شرق زاینده‌رود داده نمی شود؟ مگر آنها طبق همین طومار حق‌آبه ندارند؟! چرا هرسال این افراد باید اعتراض کنند و به جایی نرسند؟»

او ادامه می‌دهد:« با برگزاری همایش صرف نمی‌توان مقام یک اندیشمند را پاس داشت. آیا مسوولان میراث فرهنگی امروز می‌دانند حمام شیخ بهایی در چه وضعیتی است؟ زاینده رود چه حال و روزی دارد؟ آثار تاریخی را که می‌گویید شیخ بهایی در مورد آنها اعمال نظر کرد است چه وضعیتی دارند؟ فقط بزرگ کردن اسم یک نفر مهم نیست.»

او تصریح می‌کند: « مسجد جامع عباسی یکی از بی‌نظیرترین آثار اصفهان مربوط به دوره صفویه که چند سال پیش کاشی‌هایش فرو ریخت هم اکنون در حال مرمت است اما مرمت آن همیشه مورد انتقاد بوده و از طرفی حفاظت داخلی آن هم مشکل دارد. مسجد جامع عباسی به شدت نیازمند مرمت است اما این مرمت‌ها اصولی نبوده‌اند. گرچه این بنا در وضعیت خطرناکی نیست اما به جرأت می‌توان گفت به لحاظ حفاظت و مرمت وضعیت مطلوبی ندارد.» 

مریم اطیابی
کد خبر: 58561
Share/Save/Bookmark