وقتی برای یک گناهکار دل می‌سوزانیم
نگاهی به فیلم «با او حرف بزن»؛
وقتی برای یک گناهکار دل می‌سوزانیم
کارگردان در با او حرف بزن نشان داده که چگونه رفتاری غیر معمول می تواند سپری برای چیزی معمولی باشد.
 
تاريخ : پنجشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۵۷
«لوئیس بونوئل» استاد خلق داستانهایی نامتعارف از طریق افکار خود بود، آلمودوآر هم همچون کارگردان سورآلیست مخاطبان خود را با خلق موقعیتهایی پیچیده به دیدن زوایای پنهان کاراکترهای عجیب و غریب خود دعوت می کند. آلمودوار قصه گوی بزرگی است او استاد درهم تنیدن ژانرهای مختلف و ریز قصه ها در یک فیلم است. تعلیق های شوکه کننده، چرخشهای ناگهانی، روابط انسانی پیچیده، شخصیتهای چندلایه از دیگر ویژگی های فیلمهای او هستند، به همه اینها برانگیختن احساسات متضاد در تماشاگران فیلمهایش را هم اضافه کنید. «با او حرف بزن» یکی از بارزترین فیلم های این کارگردان اسپانیایی است که اکثر این مولفه ها را در خود دارد. هیچ کارگردانی همچون آلمودوآر نمی تواند کمدی و درام را به این زیبایی در هم آمیزد.

«بنينو» پرستار بيمارستانی در مادريد است که از دختری به نام آليشيا، که چهار سال است در حال اغما به سر می برد، نگهداری می کند. او دلباخته آليشيا و رفتار او با بيمارش به طوری است که انگار اين رابطه دو طرفه است. او از تمام اتفاقات روزمره زندگی اش را برای آليشيا تعريف می کند. در سوی دیگری دختری به نام «ليديا» در حادثه ای در جريان يک مسابقه گاوبازی در حالت اغما می رود. مارکو، دوست ليديا، که نمی داند چه واکنشی نسبت به لیدیا نشان دهد، در همان روزهای بی هوشی لیدیا سرگردانِ راهروهای بیمارستان می شود و اینجاست که با بنينو دوست و شاهد زحمات بی اندازه بنينو به خاطر آليشيا می شود. ماجرا ادامه پیدا می کند تا جايی که بنينو موضوع ازدواج خود و آلیشیا را با مارکو مطرح می کند.

آلمودوار همواره به مردم حاشیه جامعه علاقمند بوده و از شخصیت پردازی ویژه اش همواره برای موقعیتی کمیک استفاده کرده، «زنان در آستانه فروپاشی عصبی» و «مرا به بند بکش» فیلمهایی از این دست هستند. اما کارگردان در با او حرف بزن نشان داده که چگونه رفتاری غیر معمول می تواند سپری برای چیزی معمولی باشد، چگونه احساسات زیاد به شکنندگی عاطفی منجر می شود، کمی تلخ است ولی او تجاوز به آلیشیا را با عشق زیاد توجیه می کند.آلمودوار در این فیلم هم مانند فیلم «همه چیز درباره مادرم» از شخصیتی بی ثبات برای کنکاش در مسائلی مربوط به عشق و احساس وظیفه استفاده کرده است. با وجود اینکه طرح فیلم کمی ابزورد و غیر محتمل به نظر می رسد اما تمام شخصیتها به خوبی درک می شوند. با این حال این فیلم هم مانند دیگر فیلمهای آلمودورا خالی از ضعف نیست مثلا مشخص نمی شود لیدیا که گاو باز است چرا از مار می ترسد.

فیلمی موضوعات مختلفی را پیش می کشد که از آنها می توان به عشق، از دست دادن، تنهایی، شک، تمایل، ایمان، بخشش، اهمیت ارتباط صادقانه با خود و دیگران، هوس، معنویت و لذت محض در داستانگوی اشاره کرد. آلمودوار عشق خود به سینما را با جا دادن فیلمی صامت در فیلم خود به رخ می کشد و فیلم در لحظاتی به کمال می رسد و ترکیبی متعالی از موسیقی و تصویر را رو می کند. کارگردان سکانسهای مجزايی را ضميمه فيلم می کند و با استفاده از آنها روحيات درونی شخصيت ها را نشان می دهد که از آنها می توان به تئاترهای موزيکال اول فيلم، باله انتهای فيلم، مراسم ازدواج، موسیقی زنده محلی و فیلم صامت یاد شده اشاره کرد.

آلمودوار تعریف سنتی ار روحیات زنانه و مردانه را کنار می گذراد. مردهای با او حرف بزن روحیات زنانه دارند، گریه از مشخصه های تیپیک زنان است ولی این مردان فیلم هستند که گریه می کنند. یا حتی لیدیا که زن است ظاهری مردانه دارد و به گاوبازی، کاری مردانه، مشغول است. در انتها آلمودوار طرح فیلم را به گونه ای می چرخاند که شما هم برای فردی که سزاوار همدردی نیست دل می سوزانید. این چرخش در خود شخصیتها هم دیده می شود. برای مثال ما در ابتدار فیلم مارکو را هنگام تماشای تئاتر اشک ریزان و احساساتی تر از بنینو می بینیم اما در پایان فیلم این بنینو است که ترجمان عشق را نشان می دهد.
کد خبر: 70236
Share/Save/Bookmark