تنن بام های مثلا سلطنتی
نگاهی به فیلم «تنن بام های سلطنتی» ساخته «وس اندرسون»؛
تنن بام های مثلا سلطنتی
شخصیتهای فیلم های اندرسون غیر قابل پیش بینی هستند و شوخ طبعی این کارگردان در فیلم هایش به سمتی می رود که انگار کل فیلم یک شوخی بوده است.
 
تاريخ : يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۷

اندرسون کارگردانی با احساس عجیب و غریب است او خیلی زود در سینما به موفقیت دست. یافت او بعد از ساخت فیلمهای «موشک شیشه‌ای(۱۹۹۶)» و «راشمور(۱۹۹۸)» تنن بامهای سلطنتی را به روی پرده برد. فیلمی که نه خیلی خنده دار است که آن را کمدی در نظر بگیریم و نه خیلی غم و قصه دارد که به آن به عنوان یک افسرده کننده نگاه کنیم. 

داستان درباره رويال تنن بام وکيل موفقي است که همسري باستان شناس به نام «اتلين» و سه فرزند نابغه دارد. در همان دوران کودکی فرزندان، رويال و همسرش از هم جدا می شوند، بچه ها در نبود پدر بزرگ می شوند و پس از چندسال سر و کله رویال پیدا می شود و ادعا مي کند فقط شش هفته ديگر از عمرش باقي مانده و مايل است دوباره پيوند خانوادگي اش را از سر گيرد. 

فیلم هر بخش را با تصویری از یک کتاب آغاز می کند و تماشاگر احساس می کند که فیلم با اقتباسی ادبی از رمانی به همین نام ساخته شده و این شوخی ای بود که ویلسون و اندرسون برای نقل داستان استفاده کردند. اندرسون متخصص خلق شخصیتهایی عجیب و غریب و موقعیتهایی نامتعادل است. شخصیتهای فیلم های او غیر قابل پیش بینی هستند و شوخ طبعی اندرسون به سمتی می رود که انگار کل فیلم یک شوخی بوده است. یکی از سوالاتی که پیرامون حضور این شخصیتهای عجیب و غریب فیلمهای اندرسون شکل می گیرد این است که مثلا چرا بازیگری مثل «کومار پالانا» باید پای ثابت فیلمهای اندرسون باشد، پالانا به عنوان مولفه ای هندی چه نقشی در دنیای اندرسون دارد؟ چه چیزی در گذشته اندرسون هست که او را به هند پیوند می زند؟ 

ساخته اندرسون یک تجربه هیجان انگیز و تخیلی ناب است با فانتزی کمتری نسبت به ساختهای «ژان پیر ژونه». بستر کمیک و متمایز فیلمهای اندرسون، که آن را در باتل راکت و راشمور دیده بودیم، را با مؤلف بزرگ کمدی در دهه ۴۰ «پترسون استراگس» مقایسه می کنند. اندرسون لحن سرد فیلم در روابط شخصیت ها را در تمام طول فیلم حفظ می کند و این در تضاد با رنگهایی است که فضای فیلم را شکل می دهند، مشخصه ای که در دیگر فیلمهای او هم تکرار می شود. موسیقی در آثار اندرسون بسیار مهم جلوه می کند. او به ترکیب قطعات موسیقی که از آنها برای فیلمنامه اش ایده گرفته علاقه دارد و اعتقاد دارد که موسیقی می تواند به شکل دهی حال و هوای فیلم و جهت دهی به آن کمک کند. بازیگران فیلم همه عالی هستند به خصوص «جین هکمن» پس از بازگشتش به خانواده بازی ای دیدنی ارائه می کنند. لوک ویلسون هم به خوبی در نقش یک آدم افسرده فرو رفته است. 

«تننبام‏» ریشه هایی مشابه با داستان «خانواده گلس» سالينجر دارد. فیلم مشکلاتی که باعث فروپاشی خانواده ها می شود و اثرات سوئی که تا مدتها با فرزندان این حوادث می ماند را دنبال می کند. اینکه چطور بچه هایی که با هم بزرگ می شوند تنها یک نقطه اشتراک پیدا می کنند و آن هم بی تفاوتی نسبت به پدرشان است. اندرسون از زمانی که کودک بوده مجله نیویورکر(که با تاکید بر نقدنویسی بر حیات فرهنگی شهر نیویورک منشر می‌شود و مخاطبان فراوانی خارج از آمریکا دارد) می خوانده و از علاقه مندان به سلینجر، «ان.اس برمان»، «جان اُهارا»، «جوزف میشل» و «ای.بی وایت» بوده که همه اینها در شکل گیری دنیای عجیب و غریب فیلمهایش موثر بوده اند. رویال تنن بام که در لوکیشن های ناآشنا تصویربرداری شده و بسیاری به لحاظ تصویری این فیلم را بعد از منهتن ناب ترین فیلم نیویورکی نامیده اند. بعلاوه ببیند راشمور را یا همین تنن بامهای سلطنتی که چقدر شبیه به «هولدن کالفیلد» در ناتور دشت هستند و بزرگتر از سنشان رفتار می کنند.

یاسین پورعزیزی

کد خبر: 70759
Share/Save/Bookmark