با ورود صنعت رویکرد جوامع نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم تغییر کرد که قطعا لباس نیز به عنوان بخشی لاینفک از هویت و فرهنگ جامعه از نتایج این تغییرات بی بهره نماند.
به گزارش هنرنیوز ،در ایران زمین اقوام مختلفی از فارس، آذری، بلوچی، بختياری، ترکمن ها و قزاق ها، خراسانی ها، قشقايی ها، کردها، گيلکی ها، لرها، مازندرانی ها، جنوبی ها ،عربها و ...، زندگی میکنند که به فراخور نوع قومیتشان دارای آداب و رسوم و سنن مختلفی هستند که در کنار هم سرزمین ما را تشکیل می دهند. پوشاک هم از این قاعده مستثنی نیست .
عوامل زیادی درشکل گیری لباس اقوام ایرانی دخیلند که ازجمله می توان به مذهب، شرايط و عوامل طبيعي، شيوه امرار معاش، منزلت هاي اجتماعي ،آداب و رسوم و ساختار اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی هر قوم اشاره کرد و که همین امر سبب تنوع طرح لباس های ایرانی شده که البته هر کدام در جای خودشان طرح های بسیار زیبایی هستند.پوشاک ایرانی از لباس ، کفش، کلاه، سربند، شال و روسری گرفته تا شال کمر، ردا، بالاپوش، جليقه، لچک، زيورآلات و جواهرات هر کدام بخشی از هویت ملی و ایرانی ما را تشکیل میدهند .
دو سال پیش حمید بقایی رییس سازمان میراث فرهنگی در اختتامیه همایش “تار و پود پارسی ” با اشاره به آغاز تحقیقات پژوهشکده هنرهای سنتی و پژوهشکده میراث فرهنگی اعلام کرده بود : « بیش از ۳۰ مدل لباس قومیتی در ایران داریم که سرحدات و نفوذشان تا هزاران کیلومتر دورتر از خودشان رفته است.مرز فعلی لباسهای اقوام ایران را بسیار گسترده تر از مرز مصور آنها است . لباسهای اقوام ترکمن ایران تا شهر کاشقر چین نیز ادامه دارند و لباس اقوام کرد ایران تا مرزهای سوریه و ترکیه مورد استفاده قرار می گیرند.»
وی همچنین از ارسال لباس اقوام ایران برای ثبت جهانی به یونسکو خبر داده بود که به نظر می رسد تاکنون هیچ اقدامی مثمر ثمری انجام نشده چرا که پیگری های هنرنیوز برای تماس با خانم مومنی مدیر کل ثبت آثار در شیراز به جایی نرسید .
در خصوص جایگاه پوشاک در شناخت یک سرزمین باید گفت پژوهشگران و باستان شناسان همواره به دنبال راهی برای دستیابی به شناخت فرهنگ وتمدن یك جامعه بوده اند ، یكی از این راهها شناخت لباس اقوام یك جامعه است و به عبارتی شناخت و بررسی لباسهای سنتی اقوام، بخشی از ابزار شناخت کامل فرهنگ یک جامعه است. چرا كه با شناخت پوشاك یك قوم میتوان شیوه زندگی ، شرایط اقلیمی ، اعتقادات و آداب ورسوم، گرایشهای مذهبی ، سیاسی و شرایط اقتصادی یك جامعه را شناخت و با مطالعه نقوش تزئینی ، رنگبندی و انجام هنرهای دستی بر روی این لباسها میتوان به ذوق هنری مردم آن ناحیه پی برد.
با نگاهی به تاریخ درمییابیم که ما حدود ۷ هزار سال قبل در شهر سوخته پارچه داشتیم و صنعت پارچه بافی یکی از صنایع مهم ایران در طول تاریخ بوده و کسانی که در این صنعت حضور داشته اند از نظر جهت جایگاه اجتماعی جزء طبقات ممتاز اقتصادی جامعه محسوب می شدند.
اما در دنیای امروز چقدر لباسها متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی دوخته میشوند. چرا در همه مکانها از جمله خیابان، دانشگاه، مهمانی همه یک جور لباس می پوشیم . چرا اینقدر به رنگ مشکی علاقهمند شدیم؟ گویی مردمان سرزمین ما مخصوصا در شهرهای بزرگ که دود ،آسمان شهرهایشان را فراگرفته، دلهایشان هم دودی رنگ شده و برای همین هیچ رنگی به غیر از مشکی با حس و حالشان هماهنگ نیست .
زمستان سال ۸۵ قانونی به نام ساماندهی مد و لباس ابتدا در مجلس تصویب شد و سپسبا ابلاغ آن به دولت، سیاستهای اجرایی آن در وزارت ارشاد تدوین شد. این امر موجب شد تا ایده برگزاری همایشها و جشنوارههای مد و لباس با عناوین مختلف از جمله «زنان سرزمین من» مطرح شود. قانونی که تصور میرفت از یکسو از ورود پوشاک غربی بکاهد و از سویی رخوت و مردگی را از لباسهای رایج زنان محو کند.
این طرح به گفته تصویبکنندگان و سیاستگذاران مبتنی بر ارائه مدلهای متنوع در بازار پوشاک با استفاده از نمادهای تاریخی بود، گرایش به مد را در جوانان محترم شمرده ب و حمایت از طراحان لباس را با تکیه بر اصل پوشش و تنوع و رنگ و جذابیت، اصل میدانست.اما از آن زمان تاکنون نهتنها تغییری در وضعیت پوشاک و الگوهای لباس ایرانیان صورت نگرفته؛ بلکه امید طراحان را برای ارائه الگوهای نو با یاس روبهرو کرده است.
مه پاره اکبری مدرس دانشگاه، محقق و پژوهشگر لباس اقوام ایرانی و دوختهای سنتی درباره همایش «زنان سرزمین من» میگوید :« در چندین سال اخیر جشنواره های متعددی برگزار شده است از جمله « زنان سرزمین من » که طی سه دوره برگزار و با استقبال خوبی هم روبرو شد، اما متاسفانه بعد از مدتی تعطیل شد. چرا ؟نمی دانم. این جای سوال است. گاهی اوقات مسئولان خرج هم می کنند اما هزینه را دست گروهی می دهند که اول کارشان مشخص است اما آخرش نامعلوم . منِ کننده کار و متخصص همیشه پشت در بسته هستم تا یک مجوز یا بودجه وامی به من بدهند، اما به دیگران به راحتی بودجه میدهند و در نهایت هم مشخص نمی شود پایان کار چیست.»
درحالی شاهد این آشفته بازار در داخل کشور هستیم که خارجیان هم کوچکترین تصوری از لباس ایرانی ندارند و هیچ کدام از مسئولان ذی ربط اقدام مثبتی در این زمینه انجام ندادهاند . مه پاره اکبری درباره حضور خود درنمایشگاه مد اروپا در سال گذشته میگوید:« اولاً ایران را به خاطر پوشش چادر اصلاً قبول ندارند. مخصوصاً اینکه فکر می کنند ما لباس نداریم و دور یک ملحفه سیاه پیچیده شدیم . وقتی من بعنوان یک desiner «دی زاینر» از طرف سفیر ایران در بلاروس دعوت شدم تا لباس ایرانی را به نمایش بگذارم، اصلاً هیچ کس فکر نمی کرد ایرانی ها چنین لباسهایی دارند . حتی در لیست فقط اسم من را زده بودند و نامی از کشورم نبرده بودند چون اصلاً کشور ما را قبول نداشتند. شرکت کنندگان از 15 کشور حضور داشتند نروژ، روسیه و... .برای من خیلی سنگین بود که چرا اسم کشور من را نیاوردند. 2-3 ساعت قبل از اینکه شو برگزار شود، یک مصاحبه خبری با من داشتند . سوال کردند شما چه چیزی برای شرکت در این نمایشگاه دارید؟ گفتم تاریخ و تمدن کشورم . ما دارای تمدن کهنی هستیم ، بنابراین لباسهای متنوع و زیادی داریم .هر استان و شهرستانمان ،لباس مخصوص خودش را دارد. من فکر می کنم تمام لباس های دنیا از مدهای ایرانی الگو گرفته است .برای آنها حرفهای من خیلی تعجب آور بود. شو لباس برگزار شد. بعد از آن خبرنگاران ریختند سر من و همه می خواستند با من مصاحبه کنند.این جای تاسف نیست که دنیا هیچ تصوری از لباس ایرانی ندارد»
تهمینه دانیالی معاون صنایع دستی کل کشور درباره خلاء معرفی لباسهای اقوام ایرانی در عرصه بین الملل میگوید : « برگزاری هفتههای فرهنگی در خارج از کشور را آغاز کردیم و در این هفتهها قطعا لباس به عنوان بخشی از هویت ملی به نمایش در خواهد آمد. »
او درباره عدم استفاده از لباسهای سنتی در جامعه نیز اظهار میکند: « تمام کارکنان صنایع دستی موظف به استفاده از لباسهایی با دوخت سنتی هستند ما سه نوع مانتو برای کارمندان تهیه کردهایم.باید استفاده از لباسهای سنتی متناسب با روزگار کنونی در ادارات مورد توجه قرار گیرد. اماکن دولتی میتوانند در این زمینه پیش قدم باشند. »
در حالی معاون صنایع دستی این سخنان را میگوید که لباسهای فرم کارمندان صنایع دستی جذابیت خاصی ندارند و صرفا با یک نوار دوزی ساده از آنها به عنوان لباس سنتی یاد میشود ، قطعا این نوع لباسها در جامعه با وجود طرحهای متنوع غربی با کمترین استقبال روبه رو میشود.
اما لیلا رتبهای معاون هنرهاي سنتی استان تهران در پاسخ به این پرسش که چرا ما نتوانستیم از لباسهای سنتی و تنوع رنگی آنها حداقل در لباسهای مجلسی استفاده کنیم ؟می گوید:«مهمترین گام ارتقاء سطح سلیقه فرهنگی ایرانیان مخصوصاً تهرانیها به عنوان پایتختنشینان است . اینکه مردم یک پوشش ایرانی -اسلامی با رعایت سنتهای ایرانی و با استفاده از رنگهای شاد را انتخاب کنند ، نیازمند فرهنگسازی است .اتفاقاً در استان تهران صنعتگران بسیار خوبی هستند که دوخت لباسهای محلی و دوخت لباس حتی بافت پارچه را برعهده دارند.مثلاً خانم ستاره اسکندری از بازیگران موفق ایران بافت پارچه سنتی با معیارهای امروزی را با موفقیت ارائه میکند. این مهمترین مسأله است ،داشتههای قدیمی همراه با معیارهای امروزی ،منتها باید طراحان بسیار ماهر داشته باشیم تا بتوانند با خاصههای امروز جامعه خودشان را وفق دهند و لباس زنان و مردان امروز ما را با آن تطبیق دهند. »
به هر حال هنوز حلقه ارتباط هنر با صنعت حداقل در این زمینه مفقود است و هنوز طرح ساماندهی مد و لباس متولی مشخصی ندارد و از ورود الگوهای بومی و محلی به پوشاک ایرانیان خبری نیست و همچنان بورداها و ژورنالهای غربی، سلیقه و شیوه پوشش جوانان را تعیین میکنند.
مریم اطیابی