هنر ناب خانه نشین شده است
به دنبال درمان یک درد؛
هنر ناب خانه نشین شده است
اگر این روزها یا بهتر بگوییم این ماه‌ها سری به گالری‌ها و نمایشگاه‌های نقاشی زده باشیم، خیلی زود متوجه می‌شویم که یک رخداد غیرعادی در سیر هنر نقاشی اتفاق افتاده است.
 
تاريخ : يکشنبه ۹ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۵۳


به هر نمایشگاهی که سر می‌زنیم به یک حقیقت پی می‌بریم و آن این است که از هنرمندان بزرگ خبری نیست. هنرمندان جوان گالری‌ها را قُرُق کرده‌اند. آثاری نه‌چندان جذاب را به دیوار آویزان کرده‌اند و زیرش عکس یادگاری می‌گیرند.

مدت هاست این سوال وجود دارد که چرا هنرمندان شایسته تر گوشه‌گیر می‌شوند و هنرمندان کم تجربه به  اوج توجه می‌‌رسند، خیلی زود صاحب شهرت می‌شوند و با پول ثروتمند ترها جیب خود را پر می‌کنند. اما هنرمندان برجسته هر روز بیشتر از جامعه خود فاصله می‌گیرند و هر روز نامشان کمرنگ‌تر می‌شود و در واقع با سرعتی سرسام‌آور رو به فراموشی می‌گذارند. مدت‌هاست که هنرمندان بزرگ راهشان به گالری‌ها نمی‌افتد و تنها نشانی که از گالری ها به زندگی شان نفوذ می‌کند، دعوت‌نامه گشایش نمایشگاه شاگردانشان است که آن‌هم دلیل محکمی برای  قدم گذاشتنشان به گالری‌های هنری نیست.

فهم دلایل این اتفاق کار دشواری نیست. می‌توان آن را به راحتی مورد بررسی قرار داد و  به راحتی هم به نتیجه رسید. آن‌چه پیداست این است که هنرمندان بزرگ نقاش مدت‌هاست که از رخدادهای هنری فاصله گرفته اند. بسیاری از آن‌ها ارتباطات هنری خود را با دنیای بیرون کاهش داده‌اند. آثارشان را به مشتریان قدیمی خود می‌فروشند، داوری هیچ جشنواره ای را قبول نمی‌کنند، دست به قلم نمی‌شوند و نقد نمی‌نویسند، و در برخی مواقع حتی حاظر به گفتگو با رسانه‌ها نیستند. به طبع می‌توان این کناره‌گیری از اجتماع را که تنها مختص نقاشان نیست و بسیاری از عکاسان و طراحان گرافیک و هنرمندان بسیاری از رشته‌های دیگر را نیز در بر می‌گیرد، حاصل ناملایمات ریز و درشتی دانست که گریبان‌گیر هنرمندان است. در واقع  هنرمندان پیشکسوت شرایط خوبی ندارند، از حمایت ویژه‌ای برخوردار نیستند، آثارشان گران‌تر است و در نتیجه هر کسی توان خرید آن‌ها را ندارد، به همین سبب گاه در یک نمایشگاه بزرگ از آثارشان حتی یک اثر هم به فروش نمی‌رسد. در چنین شرایطی به طبع حاظر به برگزاری نمایشگاه نمی‌شوند و ترجیح می‌دهند آثارشان را به همان مشتری های قدیمی‌شان بفروشند و کم کم این روند به شکلی پیش می رود که از متن هنر به حاشیه می‌روند و کم تر نامشان به گوش مردم می رسد. جالب‌تر آن‌که گالری داران هم رقبتی به نمایش آثار آن‌ها ندارند چراکه وقتی اثری فروش نمی‌رود، سودی هم نصیب گالری‌دار نمی‌شود. حالا برای زمینه مساعدتری برای ظهور و خودنمایی هنرمندان جوان و کم تجربه فراهم است و میدان برایشان بازتر. چراکه بزرگان از میدان به در رفته اند و  شاگرد در غیاب استاد به سهولت می‌تواند، خود را به عوام جامعه که درک درستی از هنر ندارند، هنرمند معرفی کند. 

در نهایت می‌توان گفت حضور هنرمندان جوان‌تر به نفع هنر جامعه نیست. آن‌ها نه تجربه کافی دارند و نه استخوان در این راه خرد کرده‌اند. اما  هنرمندان بزرگ‌تر را کنار می‌زنند، به راحتی نمایشگاه‌های هنری برپا می‌کنند و معیار هنر می‌شوند. مردم عادی هم که فکر می‌کنند هنر آن است که بر دیوارها کوبیده شده،همان آثار را می‌خرند و باورهاشان به همان شکل تغییر می‌یابد و نتیجه همان می‌شود که می بینیم. رضا حسینی هنرمند نقاش، در این باره می‌گوید: « این روند به نفع دلالان آثار هنری است. آن‌ها به جای آن‌که آثار هنرمندان بزرگ را بخرند، با همان پول 10 اثر از یک هنرمند جوان را می‌خرند و تنها با فروش یکی ازآثار هنری آنان در حراجی‌های خارجی، پولی معادل همه آثار این هنرمند را در می‌آورند و 9 اثر بقیه برایشان سود است و هر وقت بخواهند با بهترین قیمت آن‌ها را می‌فروشند» در همین آشفته بازار هنرمندان بزرگ و نامدار، بازار فروش مناسبی برای آثارشان پیدا نمی‌کنند. 

مینا عبدی

کد خبر: 47035
Share/Save/Bookmark