تصویر ایثار یک زن
نگاهی به نمایش ”دهانی پر از پرنده” نوشته و کار ”فارس باقری”
تصویر ایثار یک زن
 
تاريخ : چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۵
"دهانی پر از پرنده"درباره ایثار یک زن است. یک همسر و یک مادر که در این نمایش وجه زنانه و همسرانه‌اش غالب می‌شود و این خود قصه مکرر و دانسته‌ای است که اکثریت بر آن باور دارند. شاید در برخی از زندگی‌ها مرد از وظیفه همسری خود چشم پوشی کند اما در بسیاری از زندگیها؛ مادر زن نقش موثر و ایثارگرایانه‌ای داشته است.

فارس باقری بر آن است تا در یک موقعیت سخت و تراژیک بر این ایثار شناخته صحه بگذارد. مردی در کما فرو رفته و زنش بی‌آن که به گفتار و پندار دیگران وقعی بگذارد، اصرار بر این بودن و زندگی دارد. برای این زن، مهم بودن مرد در کنارش است و اصلا چگونگی آن برایش اهمیت ندارد. با آن که مرد دیگری که در جوانی خواهانش بوده، رجعت دوباره‌ای به سوی او دارد یا حتی دیگرانی می‌آیند که قاصد خبرهای ناخوشایند هستند. مثلا اینکه این مرد فرو رفته در کما، همسر دومی هم داشته است. یا او در دوران جنگ در حق رفیقی نارفیقی کرده است. اما این زن گوشش را روی همه صداها می‌بندد تا وفاداری خود را بر مردش اثبات کند. این رویه‌ای است که اکثر زنان در جغرافیای ایران همچنان بر آن پایبندند تا از چهارچوب‌های زندگی مشترکشان نگهداری کنند. البته در این میان هستند زنانی هم که دیگر خود را بر این نوع زندگی یک سویه و ایثارگرایانه پای‌بند نمی‌کنند.

آنچه فارس باقری می‌خواهد بگوید به دلیل اشباع شدن حضور زن در نگاه اول، فمنیستی جلوه می‌کند چون که مرد در کماست و نمی‌تواند دفاعی از خود بکند. از سوی دیگر سماجت زن هم هست که بسیار غلیظ می‌نماید.

مجهول ماندن زوایای پنهان

اما آنچه به ساختار این نمایش آسیب می‌زند، همانا مجهول ماندن زوایای پنهان شخصیت مرد است. چراکه فقط اشاره‌ای به اصابت شیئی بر سر این مرد می‌شود، اما درباره اینکه چرا این ضربه زده شده و چه کسی او را در مقابل دانشگاه این گونه مجروح کرده اطلاعی داده نمی‌شود. مرد از سویی با مجهولات و از سوی دیگر با مسائل گنگ و مبهم روبرو است و مجموعه اینها دست به دست هم می‌دهد که وجوه عمده‌ای از نمایش در تاریکی قرار می‌گیرد.

نتیجه اینکه نمایشنامه باید با صراحت و روشنی بیانگر مسائل عمده بشری باشد. در نمایشنامه و در کل ادبیات ایهام یک اصل است و ابهام اغلب یک نقص مگر آن که جزیی تکنیکی و محتوایی شده باشد.

در نمایش "دهانی پر از پرنده" مرد فرو رفته در کما کاملا ناشناس باقی می‌ماند، در حالی‌که او شخصیت مرکزی و محوری است که می‌تواند به تمام جریانات و اتفاقات و حتی شخصیت‌ها سمت و سوی درست بدهد. از سوی دیگر، برادر این مرد هم در جنگ دچار آسیب در ناحیه سر شده و امروز رفتار کودکانه‌ای دارد. با آن که این شخصیت حضور مثبت و جذابی دارد، بازهم به روشنی شناسانده نمی‌شود. فقط لحظاتی که او با شخصیت مریم گفت‌وگو می‌کند و از گل‌ها و توله سگ‌هایش می‌گوید، جذابیت و کاریزماتیک بودن خود را عیان می‌‌کند.

ضرباهنگ کند

نمایش با ضرباهنگ کندی اجرا می‌شود و شاید این نوع ضرباهنگ برای دقایقی لازم و ضروری باشد اما برای لحظاتی می‌توانست این حال و هوا برای پیش‌گیری از یکنواختی و کسالت شکسته شود. چنانچه در صحنه مریم و ماهان با حرف‌های شیرین و ترس لطیف آنان در خانه، این فضا را دچار تنوعی کوتاه می‌کند و خیلی از مسائل با حضور آنان می‌توانست بهتر از حال حاضر عیان شود چنانچه مریم بسیاری از گره‌های کور را در مواجهه با مادر ماهان آشکار می‌کند. حتی حضور بهرام (برادر مرد) و نوع شخصیتش می‌توانست بیانگر مسائل عمیق‌تر و ریشه‌دارتر در این خانه به بن بست رسیده باشد که نویسنده از آن چشم پوشیده است. دو بردار که هر یک به گونه‌ای متفاوت به احتمال قوی، شخصیت خود را در مواجهه با مسائل اجتماعی آشکار ساخته‌اند. البته این احتمالات هم به دلیل گنگ بودن آنهاست که نباید این طور می‌بود!

نمایش در 70 دقیقه

همین که نمایش در 70 دقیقه تمام می‌شود خود خبر از ناگفته‌هایی می‌کند که فعلا به آنها پرداخته نشده و مجموع این ناگفته‌ها اثر را با تمام ارزش‌های دراماتیک و لحظات جذاب و بازی‌های در خور دیدن، نادیدنی می‌کند. چرا که تماشاگر، برای دیدن آن چیزی به تالار می‌آید که در حد کمال و ایده‌آل مطرح می‌شود و سهل‌انگاری یا خودسانسوری نویسنده و کارگردان نمی‌تواند از سوی مخاطبش نادیده گرفته شود. اگر مصلحت‌ها مانع از بروز حرفی است، همان بهتر که به طور کل از بیان آن چشم پوشید.

دهانی پر از پرنده دارای ایده‌ای است که در صورت تکمیل شدن در متن می‌توانست جز بهترین‌ها باشد؛ اما الان فضاهای خالی ما را با خلاهایی غیر قابل لمس مواجه می‌کند. همین خود مانع از بروز یک اتفاق ناب و خلاقه در ذهن شده و تمام زحمات گروه به تدریج از صفحه ذهن پاک می‌شود. چراکه در اینجا فضاهای خالی کارکرد مینی‌مالیستی نمی‌یابد و از ضرورت‌های آن کاسته می‌شود.

ارزش بازی‌ها

آیدا کیخایی سعی بر آن دارد تا این زن را با تمام حس و حال‌های درستش بازی کند. زنی که باید با همه بجنگد تا خود را اثبات کند و هیچکس هم حاضر نیست به او حق بدهد یا بخواهد او را درک کند. همین خود میزان تلاش این زن را بالاتر می‌برد و کیخایی هم کم نمی‌گذارد تا اندوه و سنگینی درد درون را با کمترین وجوه بیرونی و حسی مقابل دیدگان تماشاگر قرار دهد. اگر قرار بود که او آه و ناله کند همه چیز به راحتی عیان می‌شد و زحمت بازیگر هم کمتر. اما کیخایی با یک بازی زیر پوستی بر دردها و زوایای پنهان و ظریف این زن ایثارگر می‌افزاید.

نوید محمدزاده و الهه شه‌پرست هم در ارائه نقش ماهان و مریم خوب گام برداشته‌اند. یعنی بر پایه سن و جوانی نزدیک به نقششان آنچه باید را ادا می‌کنند و به نحوی باورپذیری بر یک ارتباط تاکید می‌ورزند.

بازیگران دیگر هم حضورشان دقیق است، اما جا داشت که بازیگر نقش بهرام بیشتر در صحنه باشد تا فضا شکسته‌تر شود و بازی کودکانه‌اش از تلخی لحن اجرا بکاهد. مهدی کوشکی هم در تک‌گویی خود کم نمی‌آورد و در حد متعارف حضورش را نمایشی می‌کند.

اگر ارزش بازی‌ها در نهایت به چشم نمی‌آید به همان مبحث مجهولات و ابهامات برمی‌گردد که با این شکل نمی‌توان بر این نقص چیره شد.

وجوه بصری

وجوه بصری نمایش می‌توانست از طریق طراحی صحنه و نور بالاتر برود که در حال حاضر ایستایی در این عناصر بر کند بودن ضرباهنگ می‌افزاید. منوچهر شجاع طراح صحنه "دهانی پر از پرنده" این بار هم طراحی‌اش را همانند نمایشی به کارگردانی ایرج راد (عیش و نیستی) پیش برده است. منظورم ثبات طراحی است که بر محوریت یک موکت و حالا با اندک تغیراتی روی آن القائات لازم انجام می‌شود. حتا موکت هم مثل آن نمایش قرمز است! البته می‌شد با یک شیشه مرد به کما رفته را بیشتر در معرض دید قرار داد تا بر حس نمایش افزوده می‌شود و این شخصیت هم حضور مبهمش به حضور استعاریک تنه بزند.

نور هم کاربرد لازم را در القای حس‌ها و تردیدها و تغیرات فضا ندارد. در صورتی که با توجه به جنس بازی‌ها و حضور شخصیت‌ها هنوز جای کار هست تا نور هم کارکرد درست خود در این نمایش را که بر القای درونیات آدم‌ها تاکید دارد، ایفا کند.

پریدخت عابدین نژاد طراح لباس، این بار هم بر آن است تا بر پایه شخصیت، طبقه اجتماعی و زمانه معاصر و همچنین فضای کلی اثر لباس‌های شخصیت‌های نمایش را در معرض دید قرار دهد تا بر جلوه بصری اثر بیفزاید و در عین حال لباس نقش درستی در کلیت اثر داشته باشد.



ایران تئاتر-رضا آشفته
کد خبر: 18588
Share/Save/Bookmark