هشدارها و تهدیدهای «جنگ نرم» شکل جدید بهره‌کشی؛ /4/

جنگ نرم؛ فکر و فرهنگ را نشانه رفته است

23 خرداد 1390 ساعت 16:14


اگر نگاهي به گذشته جنگ نرم بيندازيم متوجه خواهيم شد كه در طول تاريخ بشر، از همان ابتدا كه در واقع جنگ سخت يا نظامي آغاز شد «جنگ نرم» يا «عمليات رواني» هم صورت گرفت و اين جنگ نرم براي مواقعي بود كه از وقوع شورش‌ها جلوگيري شود. «سان‌تزو» در كتابي به نام «هنر جنگ» مي‌گويد كه «مي‌شود جنگيد اما مهم‌ترين كار اين است كه شما در يك نبرد بدون جنگ پيروزي را به دست آوريد». اين جمله اهميت واقعي جنگ نرم را هويدا مي‌سازد. در واقع می‌توان گفت جنگ نرم دو نوع دارد كه اين دو نوع از هم به راحتي متمايز مي‌شوند. يكي از انواع جنگ نرم در واقع زماني است كه در يك جامعه مردم همديگر را به نوعي محكوم كنند. اگر اين محكوميت دليل قانع‌كننده‌اي داشته باشد براي افراد جامعه مشكلي ايجاد نمي‌كند اما وقتي كه در يك جامعه دلايل منطقي براي محكوم كردن افراد وجود نداشته باشد و اين محكوميت توسط عاملي به نام قدرت بر افراد تحميل شود در اين صورت است كه در روحيه افراد جامعه تاثير مي‌گذارد تا جايي كه گاهي همان افراد نيز ضدجامعه مي‌شوند. نوع ديگر زماني است كه يك كشور ديگر بخواهيد به طرف مقابل كه ممكن است يك كشور يا خراب باشد اعمال كنترل و اعمال قدرت كند. در حال حاضر هر دو نوع جنگ نرم در كشور ما در حال اتفاق افتادن است كه بايد از آن جلوگيري كنيم. مردم ما بايد آگاهي كامل از تمامي اخبار و مسائل روز جهان داشته باشند تا توان مقابله با هر دو نوع جنگ نرم را به نوعي بيابند يك جامعه نبايد نسبت به هيچ‌چيز بي‌تفاوت باشد، چرا كه زماني كه يك جامعه و افراد آن بي‌تفاوت شوند در واقع آن جامعه خاص به سمت فنا و نابودي در حال حركت است. هيچ‌گاه نبايد در يك جامعه اين مساله اتفاق بيفتد و مردم يك جامعه به اين باور برسند كه هر كس هر كاري كند به آنها ربط نداشته باشد. در اين صورت نه رشد و توسعه‌اي در جامعه ديده مي‌شود و نه روحيه انتقاد پذيري در جامعه رواج پيدا مي‌كند. وقتي از جنگ نرم صحبت مي‌شود در واقع يعني بين دو نفر با دو ديده مختلف بحثي درگيرد اما هيچ‌كدام در آن زمينه‌هايي كه هستند پايدار نباشند. تنها چيزي كه براي مردم يك جامعه مهم است دانستن اين مساله است كه در جامعه‌شان چه مي‌گذرد. مردم جامعه ايران آنقدر كه به مسائل داخل كشور‌شان توجه دارند به اينكه آمريكا ايران را تهديد مي‌كند به گفته خودش و به دنبال به راه انداختن جنگ در ايران است اصلا اهميتي نمي‌دهند. آمريكا خيلي وقت است كه كشور ايران را تهديد مي‌كند اما هيچ كاري را از پيش نبرده و هيچ‌يك از تهديدهايش را عملي نكرده است. به طور مثل تمام كشورهاي جهان اسرائيل را محكوم مي‌كنند اما در عمل هيچ كشوري كاري را انجام نمي‌دهند و هرازگاهي تظاهراتي در كشورهايي دنيا صورت مي‌گيرد و اين در حالي است كه هيچ دردي از مظلومان فلسطين تا به امروز دوا نشده است و اين مساله به نوبه خود منجر به بي‌تفاوتي مي‌گردد. به نظر من جنگ نرم خارجي اثري روي مردم يك كشور نمي‌گذارد. آنچه كه در يك كشور مهم است جنگ نرم داخلي است كه بين افراد يك جامعه درمي‌گيرد. در جنگ‌ها معمولا يك برنده و يك بازنده وجود دارد اما در جنگ نرم هيچ‌كس بازنده نيست بلكه همه برنده‌اند، چرا كه اگر انتقادي صورت گيرد و هيچ تغييري پس از اين انتقاد صورت نگيرد هيچ‌كس برنده و بازنده نمي‌شود. مقام معظم رهبري يك سال در كشور از پاسخگويي سخن گفتند اما ما هنوز در كشورمان مساله پاسخگويي را نتوانسته‌ايم به درستي اعمال كنيم. بحث شايسته‌سالاري را كه نيز مقام معظم رهبري مطرح كرده‌اند نيز در همين جنگ نرم به چالش كشيده مي‌شود. اگر شايسته سالاري وجود داشته باشد هرگز جنگ نرم به وجود نمي‌آيد و هر كس در يك جامعه سر جاي خودش است. تمام مردم در جامعه اين جنگ نرم را حس مي‌كنند. ما منابع قدرت مختلفي در جامعه‌مان داريم. در يك خانواده معمولا بايد يك منبع قدرت وجود داشته باشد به طور مثال يك پدر منبع قدرت باشد و تمام كارها با قدرت او و در كنار مشورت با اعضاي ديگر خانواده صورت گيرد. متاسفانه امروزه منابع قدرت در كشور ما بسيار زياد است. در كشور ما منبع قدرت اصلي مقام معظم رهبري است اما كسان ديگري هم هستند كه قدرت خود را در جامعه اعمال مي‌‌كنند. در اين صورت است كه جنگ نرم داخلي در يك كشور به وجود مي‌آيد. جنگ نرم نيز به راحتي مي‌تواند تبديل به جنگ سخت شود خواه اين جنگ نرم داخلي باشد و خواه خارجي. ما در كشورمان جنگ سخت را در زمان انتخابات ديديم. در تمام كشورهاي دنيا وقتي از انتخابات جنگ‌هاي نرم شروع مي‌شود اين جنگ نرم و نزاع در واقع براي تشويق مردم آن كشور براي كشيده شدن به پاي صندوق‌هاي راي است و بعد از اتمام انتخابات و برگزيده شدن فرد مورد نظر اين جنگ و نزاع‌ها پايان مي‌پذيرد و اختلالي را به بار نمي‌آورد. جنگ‌هاي نرم مثل مسائل و آسيب‌هاي اجتماعي هستند كه اگر جلوي آنها را نگيريم مسائل بزرگ و بزرگ‌تري را به بار خواهد آورد كه دولت‌ها مجبور مي‌‌شوند در آن چه با دلخواه و چه به غير عمد و از روي اجبار وارد شوند. مقايسه خطر و پيامدهاي جنگ سخت و جنگ نرم مانند مقايسه پديد آمدن زلزله و مسائل اجتماعي است. زلزله به يكباره اتفاق مي‌افتد و اثر آن هم پس از گذشت زماني كوتاه از بين مي‌رود اما اثر و پيامد برخي مسائل اجتماعي ممكن است ساليان سال باقي بماند و تاثيرگذار ترميم باشد. خطر جنگ نرم از جنگ سخت بسيار بيشتر است زيرا جنگ نرم زيربناي تفكري را عوض مي‌كند و گاهي نيز اعتقادات مردم را نيز عوض مي‌كند كه تا زماني كه بخواهيم به آن اعتقادات گذشته دوباره بازگرديم ممكن است سال‌ها طول بكشد. گاهي گفته مي‌شود كه نخبگان هر حرفي را به راحتي نمي‌پذيرند در حالي كه توده مردم به راحتي بسياري از اخبار و سخنان را مي‌پذيرند. من با اين عقيده مخالفم چرا كه نخبگان هم جزء توده مردم هستند و از مردم جدا نيستند و تنها كه تفاوت آنها در عمقي ديدن و تخصصي ديدن برخي مسائل است. البته لازم به ذكر است كه گاهي حتي توده‌‌هاي مردم مسائلي را تحليل مي‌كنند و كه از عهده يك متخصص در همان زمينه برنمي‌آيد. آسيب‌هاي عمده‌اي كه جنگ نرم در يك جامعه به وجود مي‌آورد شامل بي‌اعتقادي، بي‌هويتي و نااميدي و بي‌تفاوتي است كه اين بي‌تفاوتي از ايجاد خلاقيت و ابداع و نوآوري جلوگيري مي‌كند و جامعه را رو به عقب‌ماندگي مي‌كشاند. هر چقدر يك جامه به طرف جنگ نرم رود خود به خود اعتقاد جوانان خود را از بين مي‌برد. بايد آگاه باشيم و نگذاريم جامعه‌اي كه با زحمت افراد زيادي به پيروزي رسيده و افتخارات زيادي نيز تا به امروز آفريده است با جنگ نرم تهديد شود و اختلالي در امورش به وجود مي‌آيد.


کد خبر: 28426

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcb0ab5.rhbw5piuur.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com