نگاهی به جوامع محلی و توسعه گردشگری؛

مردم روستای دره بید چه نفعی از جشنواره رفتینگ بردند؟

8 مرداد 1390 ساعت 14:00


درحالی اولین جشنواره رفتینگ در روستاهای چهارمحال و بختیاری برگزار شد که نه تنها زیرساخت های لازم مهیا نبود بلکه جامعه محلی هم از این جشنواره متنفع نشد.
به گزارش هنرنیوز،از شهرکرد راهی روستای دره بید و دره یاس می‌شویم، جایی که قرار بود پنجم تا هفتم مرداد ماه نخستین جشنواره رفتینگ( قایقرانی در آبهای خروشان) کنار رودخانه کارون برگزار شود. جشنواره‌ای که انجمن رفتینگ، اداره کل میراث فرهنگی استان چهار محال و بختیاری، بخشداری، فرمانداری، هلال احمر و نیروی انتظامی در برگزاری آن همکاری داشتند. به روستای دره یاس نزدیک می‌شویم، کو‌ه‌های در هم تابیده و بلند با درختان بلوطی که به فاصله‌ی زیادی از هم دامان کو ه ها را رنگ حیات بخشیده اند.هوا گرم و خفه است اما شاید هیجان برپایی یک مسابقه آن هم از نوع آبی ،این گرما را تا حدودی التیام بخشد.به مدرسه محل اقامت که می رسیم ،چادر صنایع دستی و کودکانی که لباس‌های محلی پوشیده‌اند، نخستین چیزهایی هستند که توجه ات را جلب می کنند .مردم برخی نشسته برخی ایستاده با چشمانشان غریبه‌های سفر کرده به روستایشان را دنبال می‌کنند.
به روستاییان نگاه می کنم ،به یاد می آورم مسولان ذی ربط در همایش ها و نشست های مطبوعاتی خود بارها از گردشگری روستایی سخن گفته اند ،که این نوع گردشگری با هدف دیدن و بهره‌مند شدن از جاذبه‌های طبیعی و تاریخی این مناطق صورت می‌گیرد ،تا ابزاری باشد برای توسعه روستایی.البته این توسعه زمانی صورت می‌گیرد که برنامه‌ریزی و مشارکت مردم جامعه محلی را به دنبال داشته باشد.
به محل برگزاری سری می زنیم،روستاییان برخی روی موتورهایشان نشسته‌اند، برخی کنار رودخانه قایقرانان را دنبال می‌کنند. چشم‌هایی منتظر که در آنها نه خوشحالی دیده می‌شود نه ناراحتی ،شاید در ذهن شان به دنبال پاسخ گویی به این پرسش هستند که این آدم ها با چه هدفی قایق هایشان را به آب می اندازند؟
نگاه یکی از کودکان باعث می شود بطری آبم را به او بدهم و به دنبال آن کودکان دیگر صف می کشند تا هدیه ای هرچند کوچک دریافت کنند، آن هم از آدمهایی که آداب و رسوم و فرهنگشان با آنها متفاوت است و حتی آب خوردنشان را دربطری ریخته اند و مثل آنها لبهایشان را بر آب چشمه نمی گذارند و سیر نمی نوشند. شاید برای همین است که آب و میوه این آدم ها هم برایشان طعم دیگری دارد .
به یکی از روستاییان نزدیک می‌شوم، وقتی از شغل او و دیگر جوانان ده می‌پرسم، می‌گوید:« اکثر جوانان بیکار هستند، اینجا امکاناتی ندارد. آنهایی که می‌توانند برای گذران روزگار به خوزستان یا اصفهان می‌روند.آنجا کار بهتر پیدا می‌شود.هرکس بتواند می رود، من هم تا چند وقت دیگر می روم.» از او می پرسم اگر بروی ،بازهم دوست داری به اینجا برگردی؟ با خنده تمسخر آمیزی می گوید : « مگر عقلم کم شده ، به این آدم ها نگاه کن چه قدر الکی خوشند.آدم وقتی پول داشته باشد همه جا می رود، همه کاری می کند.هرچه می خواهد ،می خرد اما اینجا هیچ آینده ای وجود ندارد.بیکاری، بی پولی.هیچ تفریحی هم برای جوانان نیست.»
باز هم به یاد می‌آورم که ورود توریسم به روستا نباید باعث اختلالات فرهنگی ‌شود و یا جایگزینی فرهنگ شهری در محیط روستایی را که تناسبی با آن ندارد، به دنبال داشته باشد.
نگاهی به اطراف می‌کنم گردشگرانی با لباس‌های ورزشی ،کلاه، جلیقه و همراهانی با مانتو و شلوار، پیراهن و شلوارهای جین، عینک آفتابی، کلاه و موبایل و....
به این فکر می کنم چه ارتباطی بین این روستاییان و گردشگران بوجود خواهد آمد؟ارتباط گردشگر با جامعه مقصد ارتباطی دوسویه است . قاعدتاً هرچه تعداد گردشگران بیشتر باشد، تاثیر آنها بر مقصد سفر بیشتر خواهد بود. در این بین شاید گردشگران فرهنگی وقتی به جایی سفر می کنند، بیشتر به سنت‌ها احترام می‌گذارند. در مقابل آنها گردشگرانی که با هدف تفریح سفر می‌کنند ،معمولا کمتر چنین دغدغه‌ای دارند. از سویی دیگر جوامعی که پایه‌های فرهنگی قوی‌تری دارند، از گردشگران کمتر تأثیر می‌پذیرند و بیشتر تأثیر می‌گذارند، اما هر چه جامعه میزبان دچار آشفتگی فرهنگی ناشی از شرایط بد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی باشد، این تأثیرگذاری بر جامعه میزبان بیشتر خواهد بود.

به یکی دیگر از روستاییان نزدیک می‌شوم ،وقتی از او می‌پرسم برگزاری این جشنواره آیا سود اقتصادی هم برای آنها داشته، پاسخ منفی می‌دهد و می‌گوید :«این گردشگران غذا و میوه‌ را که با خود آورده‌اند، شبها هم جای دیگری اقامت می‌کنند، آمدن آنها چه فایده‌ای می‌تواند برای ما داشته باشد!»
به مدرسه محل اقامت باز می‌گردم ،مدرسه‌ای با حداقل امکانات رفاهی و بهداشتی، یک کولر که هر یک ربع یکبار خاموش می‌شود و طبیعتاً معضل سرویس‌ بهداشتی که گویی تا ازل در این مملکت گریبانگیر گردشگر خواهد بود. یک سرویس بهداشتی و جمعیتی بالای 100 نفر !
به راستی برگزاری چنین تورهایی با نبودن حداقل امکانات رفاهی، بهداشتی و درمانی،و عدم تأمین زیرساخت‌ها از سوی سازمان‌های مربوطه ،در کنار عدم فرهنگ‌سازی جامعه محلی برای پذیرش گردشگر یا تأمین سود اقتصادی برای این جوامع ،چه مزیتی برای توسعه گردشگری به دنبال خواهد داشت؟
هومان خاکپور-کارشناس منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری- درباره جوامع محلی و توسعه گردشگری در این جوامع می‌گوید :« این منطقه از ظرفیت‌های طبیعی بالایی برخوردار است. به عنوان نمونه آبشار آتشگاه یکی از پتانسیل‌های خوب گردشگری است ،اما مردم این منطقه از فقرمالی و فرهنگی رنج می‌برند، بنابراین برای آنها فرقی نمی‌کند که این آبشار در اثر سد سازی زیر آب برود یا نه ،چون نفعی از آن نمی برند و تغییری در معیشت آنها ایجاد نمی کند. چرا؟چون دستگاه های متولی ، زیرساخت‌ها و آموزشهای لازم را به مردم ندادند ،بنابراین نباید توقع داشت جوامع محلی از این ظرفیت بالا به درستی استفاده کنند و آن را درجهت امرار معاش هدایت کنند.»
این کارشناس معتقد است آگاهی و آموزش جوامع محلی در این منطقه می‌توانست در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی بسیار موثر باشد ،چرا که وابستگی مردم به جنگل را کم کرده و یک تغییرمعیشت ایجاد می‌کند .کاری که هیچ کدام از مسولین ذی ربط در سازمان میراث فرهنگی و سایر ارگان‌ها انجام نداده‌اند.
طبیعی است زمانی که مردم نمی‌دانند چگونه می توانند از ظرفیت های طبیعی و تاریخی منطقه محل زندگی‌یشان بهره‌برداری کنند، هرگز استقبالی از چنین حرکت‌هایی در جوامع محلی نخواهد شد؟ آنها نمی دانند چگونه این بهره برداری می تواند منجر به تغییرشغل ‌آنها متناسب با حوزه گردشگری شود، به گونه ای که اقتصاد خانواده و منطقه مورد نظر را متحول سازد و ساختارهای نویی را برای آنها رقم بزند.
به جرأت می‌توان گفت ما در این راستا اصلا کار ی انجام نداده ایم.این مشکل فقط مختص چهارمحال و بختیاری نیست. ظرفیت‌های خوب، بدون دانش و اطلاعات کافی جهت استفاده از این ظرفیت‌ها برای تامین معیشت، نشانگر آن است که سازمان میراث وگردشگری به عنوان متولی اصلی ،به همراه بقیه نهادهای متولی در حوزه فرهنگ و اطلاع رسانی، آموزش و پرورش ، منابع طبیعی و محیط زیست هیچ‌کدام نتوانسته اند گام موءثری در این زمینه بردارند.
هرچند اداره میراث این استان مدعی است در زمینه آموزش گام‌هایی را برداشته است اما روند کند برنامه ریزی و اجرایی ارگان‌های ذی ربط ،این خطر را به دنبال خواهد داشت که شاید آموزش جوامع محلی با این روند کند، منجر به آن شود که دیگر ظرفیت گردشگری در منطقه باقی نماند.
خاک‌پور درباره از دست رفتن این ظرفیت‌ها می‌گوید: « وقتی در چهار محال و بختیاری با تولید ده درصد آب کشور، با بحران آب مواجه‌ایم ،چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم آستانه تخریب جنگل‌های یا منابع آب پایین باشد. شاید اگر 20 سال دیگر صبرکنیم و منتظر آماده شدن خودبه خود جوامع محلی باشیم دیگر جنگلی باقی نمانده باشد که بخواهیم به بحث گردشگری و جذب سود اقتصادی آن در این حوزه بپردازیم. ما باید آستانه تخریب طبیعت را هم در نظر بگیرم.آموزش جوامع محلی یک کار چند سویه است. میراث، محیط زیست، منابع طبیعی همه باید در این جهت تلاش کنند.»
او مشکل جنگلهای زاگرس را مشکل معیشتی جوامع محلی می‌داند و معتقد است بیش از 70 درصد تخریب‌ها در جنگل‌های زاگرس به خاطرفقراقتصادی است.
خاکپور در مقایسه‌ای بین انگیزه بریدن درختان جنگل‌های شمال و زاگرس عنوان می‌کند که بریدن درختان این منطقه برخلاف جنگل‌های شمال نه به دلیل طمع و سوءاستفاده مردم ،بلکه به دلیل نبود شغل و فقر اقتصادی در این منطقه است.

قطعاً یکی از ظرفیت‌های استان چهارمحال وبختیاری اکوتوریسم و گردشگری در طبیعت است .ازطرفی بهره برداری بهینه از این ظرفیت وابستگی مردم به جنگل را کم کرده و منجربه حفظ جنگل خواهد شد .اما به راستی کدام یک از مسوولین به این امر اعتقاد دارند و در این راه گام برمی‌دارند؟ شاید وجود پسرک نوجوان روستایی که با خنده می‌گوید من قایقرانی را یادمی‌گیرم و به دوستانم هم یاد می‌دهم تا خودمان گردشگر به روستایمان بیاوریم، جرقه‌ امیدی باشد، جرقه‌ای که در میان هزارتوی شعار آموزش جوامع محلی ، توسعه پایدار گردشگری، سندچشم‌انداز1404 و ورود 20 میلیون گردشگر و...خاموش می‌شود.
مریم اطیابی


کد خبر: 30333

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbffbf.rhbgfpiuur.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com