عكاسي- معماري
5 مهر 1389 ساعت 17:58
ـ براي درك بهتر عكاسي معماري، بيش از هر چيزي بايد به¬خاطر بياوريم كه در تركيب¬هاي ميان¬رشته-اي، مفاهيم تازه¬اي توليد مي¬شوند كه الزاماً جمع بين دو مؤلفه قبلي نيستند. عكاسي معماري، نه عكاسي است و نه معماري. در عين حال تركيب درهم تنيده¬اي از معماري و عكاسي نيز هست. اما اين اشتراك وجود دارد كه اين تركيب هم، جز با شناخت و تسلط كامل بر اجزاء آن، به سرانجام مطلوب نمي¬رسد. همچنين هميشه اين تمايل وجود دارد كه اين همنشيني به چند زيرمجموعه كوچكتر و مستقل¬تر نيز تقسيم شود؛ عكاسي از معماري، عكاسي براي معماري و عكاسي معماري. هر كدام از اين گونه¬ها، هدف، تفكر و شيوه¬اي مخصوص به خود دارند. گاهي دوربين به سمت يك اثر معمارانه نشانه مي¬رود. گاهي به سمت معمار و تفكرات هنرمندانه او و گاهي به جريان فرضي حيات در يك مجموعه¬ي معمارانه. گاهي دوربين به ملاحظه احجام، سطوح و خطوط معماري مي¬پردازد، گاهي به جان جان بنا. گاهي عكس وسيله و محل گذري است براي دسترسي به يك هدف معمارانه و گاه زبان گوياي معمار است كه پرده از اسرار پنهان معماري برمي¬دارد.
ـ عكاسي و معماري در يك پيشينه¬ي اصولي با يكديگر به سرچشمه¬اي مشترك مي¬رسند و يا به بيان بهتر؛ از يك نقطه مشترك (كه اغلب هنرها از همان جا منشعب مي¬شوند) حركت خود را شروع مي¬كنند. عكاس و معمار، هر دو انباشته از تجارب حسي و برخوردار از ذخاير بزرگي از داشته¬ها و دانسته¬ها، مي¬كوشند تا بينش و احساسات خود را با كوتاه¬ترين فاصله و با كمترين ابزار و وسائل واسطه، در نهايت كمال منتقل نمايند. هر دو تلاش مي¬كنند تا ادراك و انگيختگي¬هاي خلاقانه خود را تا سرحد امكان، منتزع از هر نوع ماده و حائلي، به سرانجام بي¬سرانجامي و انتهاناپذيري صورت¬هاي ظاهري هنر برساند. هر دو مشتاقانه در آفرينش و انتخاب¬هاي خود، راز جاودانگي را جستجو مي¬كنند. عكاسي معماري؛ بخشي از كشف اين سازوكار و ارائه شفاف آن است. از طرفي اين هر دو كليد واژگاني مشترك از جمله خط، سطح، بافت، رنگ، نور و سايه، تناسبات هندسي، زمان، فضا، حركت و... دارند كه به پيوستگي و همزيستي آن¬ها و در نتيجه تولد فرزند خلف تازه كمك مي-كند. دنيا و فضا براي معمار دو قسمت است: فضاي خود بنا و فضاي غيربنا و براي عكاس هم: فضاي داخل قاب و فضاي خارج قاب. سكوت و آوا. و همانطور كه گفته شد؛ گاهي عكاس از اين فرصت و عناصر براي بازگويي و گاهي براي تحليل، بازنمايي، بازآفريني و تجليل نگاه معمار و گاهي هم براي واگوئي¬ها و خودنگاري¬هاي شخصي خود استفاده مي¬كند. عكاسي معماري، گاهي تصويري ثبت مي¬كند، گاه واقعه¬اي تازه را خلق مي¬كند كه در هر شكل حائز ارزش¬هاي ويژه¬اي هستند. در شيوه¬اي كاربردي¬تر نيز، حاصل نگاه و اثر عكاس مي¬تواند در تصميم¬گيري¬هاي آتي معمار مؤثر باشد. در ادامه همينطور؛ به خاطر كسري واژه¬هاي توصيفي، لفظ مشابهي هم با تركيب "معماري عكس" به¬وجود مي¬آيد كه شرح آن مجال و فضايي ديگر لازم دارد. (به نظر مي¬رسد؛ يكي از آفت¬هاي دائمي در عكاسي معماري، عدم شناخت همين مرزها و يا تعلل در انتخاب آن¬ها به هنگام عكسبرداري و در نتيجه، سرگرداني و شناوري ناخودآگاه اثر در ميان اين چند گونه است كه حصول كيفيت را به شدت مختل مي¬كند.)
ـ بيش از آنكه به ابزار و فنون عكاسي اهميت بدهم (كه البته به جاي خود حائز اهميت خواهد بود)، به اصولي خارج از حوزه بيان، ايمان دارم. شناخت، معرفت و ارتباط روحي با معماري (كه خود آميزه¬اي شگفت-انگيز از علوم فني، اجتماعي، تاريخي، روانشناختي و... است) و فهم عميق از آنچه در دو بعد تصويري عكس به وقوع خواهد پيوست و تأثيرات ثانويه آن بر مخاطب و...، بي¬آنكه با هيچ خط¬كش و پيموني قابل سنجش و قياس باشد، تبديل به نيرويي مي¬شود كه چرخه¬ي؛ عكس، عكاس، بنا، معمار، حيات و مخاطب را به پويايي، دوران و چرخشي خوشايند تبديل مي¬كند. اين راز حضور عطر خاك معماري، نسيم حاشيه بنا، صداي نفس¬هاي زندگي و جان¬مايه¬هاي گران¬قيمت در عكاسي معماري است. خلاصه اينكه؛ آنچه وجود و ملاحظات اداركي آن از اعماق انساني عكاس نشأت نگرفته باشد و دنباله جستارهايش به ژرفاي انديشه¬هاي مستتر در موضوع نرسيده باشد، با هيچ ترفند ديگري نيز، مجال ظهور و ماندگاري نخواهد داشت. همينطور هيچ¬كدام از فرهنگ، گذشته، آموخته¬ها و انديشه¬ها، ويژگي¬هاي اخلاقي و احساسي و به¬طور كلي؛ حال و احوال عكاس براي مدت زيادي در عكس¬هايش پنهان نمي¬ماند.
ـ اين تعريف ناقص و نارسائي است كه برخي فكر مي¬كنند؛ حرفه عكاسي، فقط جستجو براي پيدا كردن و شكار لحظه¬ها و موقعيت¬هاي زيبا و جذاب زندگي و طبيعت است. زيبائي در مفهوم عاميانه، با زيبائي هنري و زيبائي¬شناختي هنري، تفاوت¬هاي اساسي دارد. گذشته از اينكه آيا زيبائي با معيارهاي رايج ظاهري چقدر در موفقيت يك اثر هنري تأثير مي¬گذارد يا نه، پرواضح است كه عكاسي از هر موضوع زيبائي ـ خواه يك اثر معماري و خواه آنچه در بين مردم، مثلاً با ديدن انبوه گل¬هاي رنگارنگ بهاري و... به ياد مي¬آيدـ به اثري باشكوه، زيبا و قابل تأمل منجر نمي¬شود. نقش عكاس، بيش از آنكه كمين و شكار باشد، خلاقيت و آفرينش است.
ـ فارغ از دست¬آوردهاي تكنيكي نسل تازه دوربين¬هاي عكاسي، ابزارهاي عكاسي ديجيتال در حقيقت نگراني¬ها و فاصله بخش¬هايي از فرصت¬هاي تصميم¬گيري عكاس (در محل عكاسي تا تاريكخانه، ارائه و...) را جابه¬جا، حذف و يا دگرگون كرده¬اند. اما در حيطه هنر، اين موضوع به تنهايي دليلي بر هيچ نقصان و برتري محسوب نمي¬شود. از آنجا كه معمولاً سهل¬الوصول بودن، دغدغه¬هاي ورود به ساده¬انگاري، سطحي¬نگري و كم توجهي به تعمق را افزايش مي¬دهد، اگر اين امكان؛ در بينش، دورانديشي، تفكر و تسلط، همه¬سونگري و... عكاس تزلزل ايجاد نمايد، قطعاً نمونه بارز افول هنري است و اگر موجب غلبه ابزار بر انديشه و غرورآفرين نبوده و در عين حال قدرت خلاقيت و تصميم¬گيري و... عكاس را تقويت نمايد، بي¬ترديد در خدمت بيان بهتر هنرمند خواهد بود. به هر حال بديهي است كه هر يك از شيوه¬هاي عكاسي آنالوگ و ديجيتال از تفكرات، نگاه¬ها و حتي هيجانات خاص و غيرقابل قياس خود تبعيت مي¬كنند. تا جايي كه گاهي با كمي اغماض مي¬توان گفت؛ حاصل بينش و درونيات ديجيتال و عكاسي با دوربين¬هاي ديجيتال، به نوعي هنر و رسانه¬اي نوظهور و متفاوت شمرده مي¬شود.
ـ معماري موفق، در توافق كامل با محيط و عوامل پيراموني خود شكل مي¬گيرد و يا در اندك زماني به اين پيوستگي مي¬رسد. بنابراين در بيان معمارانه عكاسي معماري، نبايد از تأثيرات محيط؛ اعم از طبيعت، منظر، انسان و... در حضور معماري و به عنوان بخش ناگسستني آن، غافل شد. معماري، عكاسي و عكاسي معماري، گذشته از دانش اختصاصي، خلاقيت و تسلط بر فنون جديد آن¬ها، بدون بهره¬مندي عميق از اين ادراكات و بدون آشنايي با ادبيات (و مشخصاً شعر)، موسيقي، فلسفه تاريخ، طراحي و نقاشي، مردم¬شناسي و... و صد البته بدون دست¬يابي به لطائف و زيبائي¬هاي دروني و فضائل اخلاقي، هرگز اتفاق خوشايند و كاملي نخواهد بود. ديگر اينكه قطعاً براي تغيير هر وضعيت موجود و مقرري، اول بايد اين وضعيت و چگونگي ظهور و استقرار آن¬را به تمامي شناخت و براي شكستن قواعد كهنه قبلي و تلاش براي خلق تئوري¬هاي عملي و فكري جديد، بايد به مباني و قواعد گذشته اشراف كامل داشت. حتي اگر تكرار برخي از تجارب گذشته، ممكن و يا لازم نباشد، آگاهي از آن¬ها ناگزير مي¬نمايد.
سعيد فلاح¬فر
عكاس، مدرس و پژوهشگر حوزه هنر و معماري
منبع: www.aftab.ir
کد خبر: 17681
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdccseqs.2bqm48laa2.html