نگاهی به وضعیت گردشگری سلامت در ایران؛
گردشگری سلامت از سرگردانی سیاستگذاری های کلان مدیریتی تا عدم نگاه ملی
22 تير 1390 ساعت 14:00
در حالی که گردشگری سلامت در برخی از کشورها مهمترین منبع درآمدزایی محسوب میشود سهم ایران به عنوان یکی از دارندگان پتانسیل طبیعی و انسانی در این حوزه چقدر است؟
به گزارش هنرنیوز؛ صنعت گردشگری پزشکی، روندی رو به توسعه گرفته و هر ساله شاخه و وسعت تازهای به آن افزوده میشود. به گفته مؤسسات معتبر جهانی تا سال 2012 درآمدی 40 تا یکصد میلیارد دلار نصیب پیشگامان این صنعت خواهد شد. برخی از کشورها مانند پاناما، در این زمینه تا آنجا پیش رفتهاند که اقتصادشان کاملاً بر پایه درآمدهای حاصل از خدمات پزشکی شکل گرفته است. در آسیا كشورهای تایلند، سنگاپور، دبی و هند نیز سرمایه گذاری زیادی در گردشگری سلامت كردهاند. گـردشگری سلامت شامل زیرمجموعههای متنوعی مانند گردشگری درمانی طبیعی، مـراقبت و نقاهت، درمانهای غیرمتعارف، درمانهـای پزشکی، جراحی، کلینیکی، تشخیصی، جراحی، بیمارستانی، طب سنتی، طب سوزنی، انرژی درمانی، یوگا، مدیتیشن و گـردشگری پیشگیرانه است.
گردشگران سلامت با هدف درمان ارزان نسبت به كشوری كه در آن ساكن هستند، دریافت درمان سریع و با كیفیت خدمات پزشکی، گردشگری، در حین درمان یا گذران دوران نقاهت عازم كشورهای دیگر میشوند. هم اکنون اردن موفقترین کشور منطقه در زمینه گـردشگری سلامت است کـه سالانه از محل ارائه خدمات درمانی به 120 هزار گردشگر سلامت، 620 میلیون دلار درآمد کسب میکند. ترکیه و امارات هم در این زمینه تلاش های فراوانی کردهاند. همچنین دبی در نظر دارد به مرکز خدمات برتر درمانی منطقه تبدیل شود و به این منظور شهرکی را که دارای بیمارستان، هتل، دانشکده پزشکی و مرکز تندرستی است، در دست احداث دارد،این در حالی است که به گفته کارشناسان درآمد ایران از گردشگری سلامت تنها 80 تا 90 میلیون دلار در سال است .
كیفیت بالا در ارایه خدمات، قیمت قابل رقابت با كشورهای منطقه، جاذبههای توریستی منحصر به فرد باستانی و طبیعی، ضعف كشورهای همسایه در پزشكی از جمله عواملی است كه میتواند به جذب توریسم كمك كند. بیشتر گردشگران سلامتی که برای بهره مندی از امکانات درمانی به ایران سفر می کنند، مسافران کشورهای عراق، سوریه، لبنان، بحرین، عربستان، ترکیه، تاجیکستان، هند و پاکستان هستند و بیشتر رشتههای درمانی که مورد توجه آنها قرار می گیرد، دندانپزشکی، ناباروری، جراحی پلاستیک، جراحی قلب و سرطانهاست. البته این استقبال توریستهای منطقه دلایل دیگری مثل نزدیکی کشورها و شباهتهای فرهنگی و مذهبی هم دارد که باعث میشود ایران پس از اردن در رده دوم مقاصد توریسم سلامت در میان کشورهای مسلمان قرار گیرد.
بررسیها نشان میدهد که هر توریسم سلامت در ایران 3 برابر توریسمهای عادی ارزآوری دارد. به طور دقیقتر، هزینهای که بیماران خارجی در ایران میکنند، تنها 30 درصد در بخش درمان است و مابقی صرف اقامت و گردشگری میشود.اما نباید از این نکته غافل شد که ما در كشور از گردشگر تعريف علمی نداريم. وقتی ما برای يك گردشگر معمولی امكانات اقامتی و خدمات جانبی مناسبی نداريم طبیعی است برای يك بيمار و گردشگر سلامت كه نيازمند خدمات و امكانات خاص اقامتی و حمل و نقل است، مشكلات و كمبودهای بيشتری داريم. در كشور ما بيشتر امور مربوط به خدمات گردشگری سلامت را به بخش خصوصی واگذار كردهاند اما سياستگداری كلان و تصميمگيری نهايی در اختيار دولت است بنابراين تا سياستهای كلان اصلاح نشود نمیتوان به توسعه گردشگری سلامت در كشور چندان اميدوار بود.
توسعه گردشگری در همه ابعاد آن نيازمند زيرساختهای استاندارد حمل و نقل، مراكز اقامتی، خدمات مرتبط با صدور ويزا و ارتباطات و تبليغات مناسبت است و در بخش تخصصی، گردشگری سلامت نيز نيازمند استانداردسازی مراكز درمانی، كارد پزشكی مجرب، بیمارستانهای مدرن، پایین بودن هزینههای درمانی برای جذب بيمار خارجی است كه متاسفانه با وجود جاذبهها و ظرفيتهای بزرگی كه در اين عرصه وجود دارد هنوز اين نظر زيرساختهای لازم در كشور ايجاد نشده است.
نکته دیگری که اساسا در کشور ما کمتر بدان توجه شده است، بحث بیمه افراد است. در کنار بحث گردشگری سلامت، توسعه بیمههای بینالمللی که هزینههای درمان در ایران را برای متقاضیان خارجی این نوع خدمات پوشش دهد، در دنیای رقابتی، بسیار حائز اهمیت است.
شاید بتوان گفت مهمترین علت ضعف ما در عرصه گردشگری سلامت عدم نگاه ملی به این مقوله است متولیان سلامت، گردشگری، و مراکز غیر دولتی و دولتی پزشکی هر کدام منافع خود را مد نظر دارند و نتوانستهاند به نگاه مشترکی در این زمینه دست یابند همین امر باعث شده تا ما نتوانیم در این عرصه موفقیت چندانی به دست آوریم.
از سویی دیگر برای مراکز درمانی معتبر کشور اعم از دولتی و خصوصی موضوعی به عنوان مسئولیت برای جذب بیمار خارجی به عنوان یک اولویت ملی تعریف نشده است. از طرفی بیمارستانها و مراکز مراقبتهای پزشکی که امکان جذب بیمار خارجی را دارند، هیچ کدام استانداردهای بینالمللی توریسم درمانی را رعایت نمیکنند و هیچ بیمارستانی در کشور گواهینامههای بینالمللی جذب بیمار خارجی را ندارد و علت آن این است که وقتی میبینید با همین وضع موجود بیمار ایرانی را دارند و از بیمار ایرانی پول خوب میگیرند چه لزومی دارد برای فعالیت در عرصه توریسم درمانی هزینه بیشتری را متقبل شود.
یادمان باشد بیماران خارجی بیماران اورژانسی نیستند، آنان بیشتر برای دریافت خدمات لوکس پزشکی یا انواع پیوندها مسافرت میکنند و بنابراین تقویت این بخش هیچ لطمهای به بیماران ایرانی نمیزند. بلکه باعث ارتقای کیفی خدمات پزشکی در مراکز درمانی ایران میشود زیرا به خاطر جذب بیمار خارجی و دریافت گواهینامههای معتبر جهانی بیمارستانهای کشور مجبورند سطح کیفی خدمات خود را ارتقا دهند. متأسفانه غفلت ما در این عرصه باعث شده که کشورهای دیگری در منطقه از جمله امارات متحده عربی و ترکیه در این عرصه وارد شوند و بتوانند برای برخی مراکز پزشکی خود گواهینامههای معتبری مانند TIAS یا JCI را دریافت کنند و این در حالی است که این کشورها به هیچ وجه پزشکان کارآمد ایرانی را ندارند اما پزشکانی را از کشورهای دیگر میآورند با آنها قرارداد میبندند و از طرفی با خرید تجهیزات و تکنولوژیهای پزشکی روز دنیا در عرصه سودآور توریست درمانی وارد شدهاند.
ایران دارای ظرفیتهای متعددی جهت جذب توریسم سلامت است که از جمله آنها میتوان به چشمههای آب معدنی و گرم در اکثر استانهای کشور ، مناطق کویری در قم، بخشهای درمان ناباروری در یزد، دندان پزشکی، مراکز دیالیز، جراحیهای قلب ،پلاستیک و چشم در تهران ، شیراز، مشهد اشاره نمود. حال این پرسش مطرح است که در حالی که مدیریت گردشگری کشور هر روز با یک مدیر جدید روبرو است چگونه میتوان به توسعه گردشگری در حوزههای مختلف امید بست؟ زمانی که مدیریت مهمترین بخش متولی گردشگری نتواند برنامهریزی منسجمی انجام دهد و حتی در خوشبینانهترین حالت در صورت انجام طرح مطالعاتی و برنامهریزی به دلیل کوتاه بودن پست مدیریتی نتواند به آن جامعه عمل بپوشاند چگونه میتوان توقع داشت که گردشگری ایران راه پویایی و جایگزینی به جای درآمد نفتی را بپیماید؟
کد خبر: 29742
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdx50x.yt0no6a22y.html