نگاهی به آسیب های سفال سازی در شهر سفال ایران؛
چین به لالجین رسید
26 مهر 1390 ساعت 9:30
لالجین 16 هزار نفر جمعیت دارد و در حال حاضر حرفه سنتی سفالگری به عنوان شغل اصلی و محوری مردم آن شناخته شده است. حدود 85 درصد مردم لالجین در حوزه سفال و محورهای مرتبط با آن فعالیت میکنند. با این حال رقابتهای نامناسب بر سر قیمت محصولات در این حرفه امروزه باعث شده است که این کالای هنری و سنتی با ارزش واقعی آن در بازار عرضه نشود.
حالا امروز سربازهای چینی پس از فتح انواع کالاهای اساسی؛ لوازم منزل؛ لباس و پوشاک، جانماز و تسبیح به سفال هکمتانه هم حمله کردند؛ این را نه از این جهت میگویم که مردمانی شریف، پای چرخ سفال که حالا دیگر برقی شده؛ روز را به شب میرسانند – که البته غمی کهنه دارد این همه تلاش و سرانجام تعطیلی تاریخ یک کشور- بلکه از این رو، که چقدر باید در واردات جسارت داشت و آزادی داد که مردمانی از سرزمین چین که خودشان تاریخی به موازات ما دارند، به تاریخ و فرهنگ ما هجوم بیاورند و فرهنگ قلابی به خانههای مردم ما ببرند. مگر میشود اینقدر هم بی انصاف بود؛ البته این حرفها بیش از حد احساسیگری است، بیش از حد ایدهآلگرایی است و بیش از حد فرهنگی است؛ اما شما خودتان را جای کسی بگذارید که هفت جد و آبادش پای چرخ بودهاند؛ حالا خود را نه تنها میراثدار پدر و جدها، بلکه میراثدار تاریخ هم میداند و حالا باید ببیند که سفال چینی به شهرش آمده و دارد کمکم جای تاریخ او را میگیرد؛ انگار یادمان رفته که باید تاریخ هزار سال دیگر را ما بسازیم؛ حتما یادمان رفته که چین توانسته برای ما هر کالایی که نیاز داریم و نیاز خواهیم داشت تولید کند؛ حالا دیگر دور میدان باباطاهر؛ مسافرانی که چادر میزنند به جای سفال لالجین باید سفال چین به تحفه ببرند، عجیب است که مردم ما هم اساساً به این فکر نمیکنند که چرا همدان و لالجین که شهر سفال ایران است سفال چینی به فروش میرسد؛ میترسم؛ پور سینا و حکمت مشرقیاش؛ باباطاهر و دو بیتیهای جانسوزش؛ میرزادهی عشقی و تصنیفهای ملی و میهنی اش که در همدان خفتهاند هم نمونههایی چینی بیایند؛ روزگار عجیبی است نازنین؛ فرهنگ را در پستوی خانه نهان باید کرد؟
این جور وقتهاست که آدم به این فکر میکند که آیا در روزگار گذشتگان ما هم این مشکلات نبوده است؛ آیا در زمان آنها هم تحریم و فشار و سیاسی کاری نبوده است؛ پس چگونه است که مردمان روزگار کهن هر آنچه را توانستهاند برای ما نگداری کردند؛ اما ما حتی از مهمترین بناها و معماریها و تمدن و تاریخمان میگذریم. اسم این را چه میتوان گذاشت؛ تارخ در مورد ما چه قضاتی خواهد کرد؛ آیا او ما را به نیکی خواهد خواند؛ آیا در تاریخ؛ چین ماندگار تر خواهد بود یا ما که همپای چین در تاریخ ایستاده بودیم.
حرف ما این است که باید بایستیم؛ برای فرهنگ، تمدن؛ دین و ... ؛ میراث فرهنگی استان همدان تنها مسوول این نا به سامانی نیست؛ همه مسوولان کشور باید این را بدانند که فرهنگ ایرانی مهمتر از هر دستاور ایرانی است و آن را پاس دارند؛ تا مردم هم آن را پاس دارند.
کد خبر: 33335
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcgnw9w.ak9ww4prra.html