
نگاهی به نمایش پسر نیل به کارگردانی ناصر آویژه
نمایش کودک یا شوی دکور؟!
15 آذر 1394 ساعت 14:36
دوشنبه نهم آذر ماه نود و چهار تالار هنر. اجرای ویژه عکاسان و خبرنگاران را با حضور حداکثر بیست تماشاگر که بعید میدانم بیشتر از پنج نفر آنان اهالی رسانه بودند به تماشا نشستیم. برای شروع طبق روال معمول به سراغ متن میرویم و از آنجایی که انتخاب متن اولین وظیفه کارگردان به شمار میآید سوال بزرگی ذهن مارا مشغول میکند که آیا حتی بزرگان عرصه تئاتر کودک سادگی منطق کودکانه را با منطق ساده انگارانه اشتباه میگیرند؟ فکر میکنم با نوشتن خلاصه داستان پسر نیل به تنهایی نصف راه نقد نمایش را رفتهایم:
دختری به اسم مریم با پدری که از راه فروش ساز امرار معاش میکند در خانه تنهاست مالک خانه از راه میرسد و به مریم میگوید که قرار است خانه را تخریب کند و برج بسازد و آنها مجبورند خانه را ترک کنند با رفتن آنها کسوف میشود و مریم به قصر فرعون مصر میرود! (چرا؟!) وارد داستان از آب گرفتن موسی میشود، موسی به او میگوید که خداوند همه چیز را درست میکند، احتمالا کسوف تمام شده مریم در خانه است مالک از راه میرسد و میگوید از تخریب منصرف شده و آنها میتوانند در خانه بمانند. (تمام) حتما میپرسید چرا موسی؟! از آنجایی که مشق فردای مریم درس به نیل انداختن موسی بود با کسوف به آنجا رفت و قطعا اگر دهقان فداکار را برای فردا از او خواسته بودند مریم روی ریل قطار ظاهر میشد و بعد از نجات مسافران به خانه برمیگشت! راجع به منطق روایت بیشتر از اینجای صحبت نیست. مریم عروسکی به نام سارا دارد که فقط در شروع نمایش از آن استفاده فراوان میشود چون قرار است اطلاع رسانیهای ناشیانه از راه گفتوگو به مخاطب انتقال پیدا کند: (من پدرم ساز میسازه. سارا ما زیاد وضع مالی خوبی نداریم چون سازای بابا فروش نرفته. سارا مادر موسی پسرشو گذاشته تو نیل چول مجبور بوده. سارا داداش من یه سوت داره که خرابه. سارا صاحب خونه قبلی آدم خوبی بود. سارا کسوف یعنی خورشید گرفتگی و..) به لطف وجود سارا نویسنده تمام اطلاعات را به همین زیبایی به خورد مخاطب میدهد. احتمالا همه با نمایشهای موزیکال آشنایی داریم نمایشهایی همچون (سویینی تاد) که در آن دیالوگها با آواز بیان میشوند، اما آقای نویسنده و آقای کارگردان آن دیالوگها یا همان نثرها هستند که فقط شکل آوازی گرفتهاند و یا نثر مسجعی هستند که آوازهای زیبایی بسازند و نه اشعار پیش پا افتادهای که نه نثر مسجع هستند نه قافیه در آنها مطرح است و نه لااقل زیبایی شاعرانه دارند.
یک نمونه: (مگه نه وزی؟ بله آقا درست میگی شما، گل تو باغا) و نمونهای که قافیه در آن رعایت شده: (برادر عزیزم تو خوشگلی تو ماهی، الهی قربونت بشم فدات بشم الهی) این شعر دقیقا اولین چیزیست که به ذهن هرکسی میآید، حتی کودکان در خاله بازیهای خود به صورت بداهه قابلیت سرودن آن را دارند. آیا بهتر نیست به آلترناتیوهای دیگر هم کمی اندیشیده شود تا خامی اشعار آزار دهنده نباشد؟ در ضمن زیبایی اجرای نمایشهای موزیکال و حتی فیلمهای موزیکال قطعا به خاطر آوازهای خود بازیگران بر روی صحنه است و استفاده از پلی بک حق مطلب را ضایع میکند.
حرکات موزون موسیقی عالیست طراحی حرکات موزون زیباست و اندک ناهماهنگی به دلیل نبود تمرین قابل فهم است اما حرکات موزون و موسیقی هستند تا کودک فقط ذوق زده شود؟ در قصر فرعون وی میگوید حوصلهام سر رفته و جادوگری با موسیقی شعبده بازی میکند و میرود. چرا؟ دیالوگهای تماما شعاری و نپخته تنها وقتی با بداهههای علیرضا ناصحی همراه میشوند کمی جذابیت پیدا میکنند به راحتی میتوان حدس زد که شیرین زبانی و شوخیهای با مزه فرعون ساخته خلاقیت خود ناصحی است چون نویسنده بارها در طول نمایش بیاستعدادی خود را در این زمینه نشان داده است. از مثلا نماد پردازیهای بیربط که بگذریم (برادر مریم سوتی دارد که صدای پرنده میدهد اما خراب است موسی همان مدل سوت را دارد و به مریم میدهد او هم به برادرش) با ویولونیست بودن مریم چه بکنیم؟ چون پدرش سازنده ساز است او باید بر روی صحنه ویولون بزند؟ چرا سنتور نه؟ نوازنده بودن مریم به رفتن او به داستان فرعون و موسی چه ارتباطی دارد؟ اگر پدرش معلم تاریخ بود احتمالا قابلیتهای با ربط تری برای مریم در نظر گرفته میشد.
هر داستانی سعی میکند یک منطق درونی برای خود تعریف بکند اما در پسر نیل کودک با هجمهای از اتفاقات بیربط و هرچه پیش آید خوش آید روبه روست پس سعی میکند به همان داستان آشنای موسی و فرعون و آهنگها و حرکات موزون دل خوش بکند. در عوض طراح صحنه کار خود را به شکیلترین شکل ممکن انجام داده است، قاب تصاویر زیباست نورها تفکیک فضا را به خوبی نمایش میدهند جابه جاییهایی متنوع و زیبا کودک را به وجد میآورد گرچه سنگینی دکور در لحظات تعویض ناهماهنگیهایی به وجود میآورد که برای اجرای دوم قابل چشم پوشیست. لحظه فرمان فرعون برای کشتن پسرهای بنی اسراییل زیباترین صحنه پسر نیل است، حرکات موزون حساب شده، موسیقی پرکننده و نور مناسب چند لحظه هیجان انگیز برای کودکان به ارمغان میآورد. وقتی از دکور سنگین استفاده میشود به طبع دست کارگردان برای ایجاد میزانسنهای خلاقانه و ترکیبی بسته میشود، پس میتوان گفت طراح صحنه نماهایی با شکوه خلق کرده، طراح حرکات موزون قسمتهای موزیکال را به خوبی رهبری کرده و کارگردان برای باقی ماجرا به چند اشاره کوچک همچون از پله پایین بیا، بالا برو و خارج یا وارد شو اکتفا کرده است. هیچ کس از دکورهای زیبا و گران قیمت یا موسیقی با کیفیت بدش نمیاد اما نکات مهمتری برای ارتباط با کودکان باید در نظر گرفته شود تا این ابزارها مکمل کار باشند نه تمام کار. بیایید کودکان را جدی بگیریم.
یادداشت: امین دلپذیر
کد خبر: 85914
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcgty97.ak9nq4prra.html
هنر نیوز
http://www.honarnews.com