مدیر داخلی پیشین مجموعه تاریخی تخت جمشید در گفت و گو با هنرنیوز؛

فاز سوم طرح ساخت مسیر بازدیدکننده در تخت جمشید به تعویق افتاد

11 تير 1390 ساعت 13:39


در حالی که مدیر داخلی پیشین مجموعه تاریخی تخت جمشید از طرح مطالعاتی این مجموعه طی سال‌های 80 تا 85 برای کاهش آسیب‌های انسانی خبرمی‌دهد فاز سوم این طرح همچنان در حالت تعلیق بوده و آسیب های انسانی همچنان یکی از بزرگترین مشکلات این سایت موزه است.
به گزارش هنرنیوز یکی از آسیب‌های جدی که آثار تاریخی با آن دست و پنجه نرم می‌کند، آسیب‌های انسانی است. بارها و بارها آثار تاریخی بی‌شماری را دیده‌ایم که وندالیسم ( یادگارنویسی ) بر پیکره آنها لطمات جبران ناپذیری وارد کرده است. عمق این فاجعه را شاید بتوان در غار کرفتوی کردستان تعقیب کرد، آن‌جا که دست‌نوشته‌های انسان معاصر دیگر جایی برای بازنمود آثار تاریخی گذشتگان باقی نمی‌گذارد. هر چند بخش اعظمی از این آسیب‌ها به فقر فرهنگی باز می‌گردد اما این امر از مسوولیت متولیان امر حفاظت سازه‌های تاریخی نمی‌کاهد، مخصوصا وقتی شما در یک سایت موزه جهانی مثل تخت جمشید قرار بگیرید و ببینید که بازدیدکنندگان به راحتی از اثری بالا رفته و عکس می‌گیرند و یا بند کفش خود را بر روی پایه ستون‌های آن سفت می‌کنند.

***تعیین مسیر ، کمبود بودجه
مازیار کاظمی- مدیر داخلی پیشین مجموعه تاریخی تخت جمشید- درباره آسیب‌های انسانی وارده به تخت جمشید و طرح‌های حفاظتی برای کاهش این گزندها می‌گوید:« سال‌های سال پایگاه میراث جهانی تخت جمشید طرح‌های مطالعاتی مختلفی را بررسی کرد تا طرح سایت موزه را پیاده کند.مهمترین اهداف پایگاه کم کردن آسیب‌های انسانی بود. در راستای این هدف گروه معماری با بخش حفاظت و مرمت، طرح مسیر بازدیدکننده را با توجه به یکسری اصول و قواعد باستان‌شناسی و تعیین چشم‌اندازها و مسیر امن برای بازدیدکننده به صورتی که کمترین برخورد با آثار را داشته باشد، طراحی کرد.»
در این طرح قرار بر این بوده که بازدیدکننده بهترین چشم‌اندازها را ببینید، ضمن آنکه از مسیری حرکتی کند که کمترین آسیب را به آثار وارد کند. یک بخش این طرح نصب کف‌پوش چوبی بوده که در فاز 1 ابتدا کلیه پلکان‌های سنگی و کف‌های سنگی درگاه‌ها و در فاز 2 پلکان ورودی از طریق دروازه ملل به پلکان‌های شمالی و شرقی کاخ آپادانا متصل شد. اما در فاز سوم که قرار بود کل کاخ‌ها با هم ارتباط داشته باشند و مسیر عبور بازدیدکننده توسط کف‌پوش چوبی تعیین شود به دلیل کسری بودجه به تعلیق درآمد.

***تعویق فاز سوم برای 1 میلیارد تومان
کاظمی معتقد است اجرای فاز سوم نصب کف‌پوش‌های چوبی در سال 1388 یک میلیارد تومان هزینه داشت. به نظر او با توجه به اینکه کار مطالعاتی این طرح سال 85 آغاز شده و فاز 1 و2 آن طی سال‌های85 تا 88 اجرا گردیده ،در صورت وجود بودجه ،فاز سوم طی 2 تا 3 سال قابل اجرا خواهد بود. این درحالی است که اجرای طرح‌های اصلی برای کنترل دست‌اندازی مسیر بازدیدکننده در فاز سوم همچنان متوقف باقی مانده است.

***پنل‌های شیشه‌ای، طرحی نیمه اجرایی
او از اجرای طرح دیگری در این سایت موزه با حفاظت مرزها و درگاه‌ها توسط پنل‌های شیشه‌ای خبر می‌دهد به این معنا که هر جا بازدیدکننده مجبور به عبور از نزدیکی یکی از آثار تاریخی باشد پنل شیشه‌ای نصب شده و ارتباط او با اثر را قطع می‌کند.
این طرح در دروازه ملل بخاطر تجمع بیش از حد بازدیدکنندگانش اجرا شده، بازدیدکنندگان درگاه‌های صد ستون از بخش شمال وارد و از بخش جنوب خارج می‌شوند، بنابراین در چهار درگاه‌هی که بازدیدکنندگان از آن عبور می‌کنند، پنل شیشه‌ای نصب شده است.همچنین برای تک المان‌هایی که در محوطه وجود دارند مثل سر ستون شیر در کاخ آپادانا یا سر ستون گاو در ایوان شرقی حیاط شمالی کاخ صدستون نیز پنل شیشه‌ای نصب شده است.
به گفته کسی که در مجموع 12 سال در محوطه های تاریخی کشور کار کرده و البته 8 سال آن درمجموعه تخت جمشید بوده، این کارها باید در فاز یک انجام می‌شد و در فاز دوم این طرح باید همه مجموعه تخت جمشید را در بر می‌گرفت.
نکته اساسی در گفته‌های کاظمی آن است که پایگاه به عنوان متولی ،طی سال‌های 80 – 85 بیشترین کار مطالعاتی برای کم کردن آسیب‌ها را انجام داده اما در فازهای 2 و 3 با کسری بودجه مواجه شده است .

***مسیرتعریف نشده و سرگردانی بازدیدکنندگان
اما آیا مشکل سرگردانی بازدیدکنندگان تخت جمشید تعریف نشدن مسیر است؟ چقدر از الگو‌های مدرن و به روز در یک سایت موزه جهانی با نام تخت جمشید بهره گرفته شده است؟ چند راهنمای خبره و آگاه مردم را در دسته‌های کوچک مشایعت می‌کنند تا اطلاعات لازم را در اختیار آنها قرار دهند؟ آیا زمانی که سخن از فقر فرهنگی به میان می‌آید، متولیان میراث فرهنگی هیچ وظیفه‌ای برعهده نخواهند داشت؟ تشویق مردم به بازدید از اماکن تاریخی بدون راهنمایی، آموزش و هدایت آنها چقدر منطقی است؟ آیا اصلاً در شأن یک مکان تاریخی – فرهنگی با قدمت و ارزش تخت جمشید است که بازیدکنندگان را بدون هیچ‌گونه اطلاعاتی به حال خود رها کنیم و بعد توقع داشته باشیم که آنها رفتار مناسبی داشته باشند؟ چند نفر از بازدید کنندگان معنای سایت موزه را می‌دانند؟ چه تعداد از آنها می‌دانند که تخت جمشید یک اثر به ثبت جهانی رسیده است؟ آیا آنها فرق یک اثر ثبت ملی شده یا ثبت جهانی شده را می‌دانند؟ چه کسی وظیف اطلاع رسانی را برعهده دارد ؟ آیا اگر یک اطلاع رسانی درست و به موقع صورت پذیرد بازهم شاهد این آسیب‌ها به سرمایه‌ ملی کشورمان خواهیم بود؟

***مشکل تخت جمشید کمبود بودجه و راهنما نیست
کاظمی درباره هدایت مردم به سایت موزه در قالب گروه‌های کوچک می‌گوید :«این الگو فقط در ایام نوروز و با حضور بیش از 120 راهنمای افتخاری که بیشتر آنها از اعضای NGOهای فعال هستند، صورت می‌گیرد. یک دسته از این افراد قدرت بیان و دایره اطلاعاتی کمتری دارند و اگر هم قدرت بیان خوبی داشته باشند صرفاً باید یکسری اطلاعات خلاصه شده در مورد کاخ‌ها را به دسته‌های گردشگری ارائه کنند.»
او معتقد است برای هدایت در سایتی مانند تخت جمشید انواع و اقسام روش‌های اطلاع‌رسانی وجود دارد و حتی لازم نیست برای الگوبرداری از کشورهای خاصی نام برد چرا که در همسایگی ما ترکیه با داشتن آثار تاریخی و جذب سالیانه میلیون‌ها گردشگر موفقیت خود را در این امر به اثبات رسانیده و از مکانیزم‌های صحیحی استفاده نموده است.
به نظر مدیر داخلی پیشین مجموعه تاریخی تخت جمشید، مشکل بحث راهنما و کمبود بودجه نیست. آنچه در اکثر محوطه تاریخی و در موزه‌های خارج کشور از آسیای میانه و دور تا اروپا و آمریکا عملی می‌شود، ارائه خدمات به صورت خصوصی و واگذاری آن به شرکت‌های تخصصی است. از آن‌جا که این شرکت‌ها خودشان مسئول درآمدزایی‌شان هستند، بنابراین خدماتشان روز به روز نوین‌تر و خلاقانه‌تر است و برای نمونه جهت هدایت بازدیدکنندگان علاوه بر راهنمای انسانی از راهنمای الکترونیکی، بلوتوث، اینترنت و انواع تکنولوژی‌‌های کارآمد و مورد توجه مخاطب بهره‌ می‌گیرند.

***خصوصی زدایی، بلای خانمان سوز
کاظمی به وضعیت اماکن تاریخی و فرهنگی در ایران و اداره آنها توسط بخش دولتی اشاره می‌کند و می‌گوید:« چرا همه چیز در آثار تاریخی و فرهنگی ایران به سکون و تالاب تبدیل شده است؟ به خاطر اینکه مجموعه‌های ما دولتی هستند. هیچ ابتکار و پویایی ندارند،چون برایشان اهمیت ندارد مجموعه درآمدزایی داشته باشد یا نه، چون برای پرسنل و اداره کنندگان این مجموعه‌ها فرقی نمی‌کند. در واقع افزایش درآمد این مجموعه‌ها در زندگی آن‌ها تغییری ایجاد نمی‌کند.
وقتی راه درآمدزایی را می‌بندد و فقط دولت مجری است ، هیچ انگیزه‌ای باقی نمی‌ماند. این درحالی است که بالاخره پول دولت یک روزتمام می‌شود. پس راه رفته را دوباره نباید رفت. سپردن کارها به بخش خصوصی بهترین راه ایجاد انگیزه است.»

مریم اطیابی


کد خبر: 29171

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcjvve8.uqehazsffu.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com