مجسمههاي «هيچ» «پرويز تناولي»در «گالري 10» به نمایش در آمده است. به همین بهانه در این نوشتار نگاهی به آثار او خواهیم داشت.
«بشر از آن زمان كه خودش را شناخت در مقابل «هستي» و «نيستي» به فكر ميافتاد. اما همواره از «نيستي» گريزان بود. شايد بشر «نيستي» را در مرگ خلاصه ميكرد، در حالي كه در آن سالها فلاسفه يونان اين نكته را مطرح كردند كه همواره در مقابل «هست»، «نيست»ي هم وجود دارد و اين «هست» و «نيست» در دل هم خلاصه شدهاند.
در این باب شاید بتوان گفت انسان [من حیث هو] از آن زمان که به ابعاد موجود بودن خود پی برد و به درک این رسید که باید برای بقا؛ غیر از مصادیق پیرامونی اش به قدرت های دیگری نیز متوصل شود؛ «هستی» و «نیستی» برایش مساله و پرسشی بنیادین شد؛ اما از آن رو که تصور دقیق و درستی از جهان ماوراء نداشت، با رویکردی «جادویی» به جهان نگریست. تولد دیگراندیشی در عرصهی نیاز به «پرستش» در انسان؛ از زمانی آغازید که او با ادیان آشنا شد و پرسشهای او از «هستی» و «نیستی»؛ «ماهیت» و «وجود»؛ «جهان ماوراء» و «جهان مصادیق» و ... در فرامین ادیان به پاسخ رسید. این روش موحدانه؛ در یونان به شکل دیگر نیز بروز یافت. نگرشی «هستیشناسانه» سراسر فلسفهی یونان را در نوردید و هم در پی این رویکرد بود که هفت فیلسوف پیش از سقراط بر این شدند تا به «هستی» نگاهی واکاوانه داشته باشند و «نیستی» را تعریفی آگاهانه و صورتبندی شده کنند و البته آنان نیز نه در پی روحی برای اثبات عقل نخستین و محرک اول؛ بلکه به دنبال مادهالموادی بودند که جهان از آن متولد شده است. پس از این گیر و دار هستیشناسانهی انسان در طول تاریخ؛ او هم تصور درستی از مفهوم «هستی» یافت و هم «نیستی» برایش معنا و مفهوم دوگانهای جست. «نیستی» از منظر موحدانه و «نیستی» از منظر مادیگرایانه؛ میتوان گفت دغدغهی انسان از پس از ظهور فلسفه دیگر چندان پرسش از اصل مفهوم «هستی» و «نیستی» نیست؛ بلکه مواجههی با این دو مفهوم است.
در انسان معاصر این پرسشها گاه به ایجاد تردیدهایی میانجامد که قابل تامل است. شاید بتوان گفت مجموعه هیچ نگاهی به این تاملهاست که انسان میخواهد خود را در میان «نیستی» ها و «هستی» ها به تعریف در آورد.
«هیچ» بازنمودی است از دنیای معاصر. دنیایی درون تهی و مملو از تناقض های زندگی معاصر. واژه هیچ در عریانترین صورت خود به جدال انسان با دنیای بی هویت خارج از خود اشاره دارد. بستر پیدایش چنین مصداقی در مواردی نهفته است که به برخی از آنها اشاره میشود.
یکی ازین علل اندیشه در باب تناقض است. تناقضی برخاسته از زندگی معاصر انسان. انسان در همه اعصار و در سراسر حیات خویش در دنیای درون عوالم و آرمانهایی دارد، که در مواجهه با دنیای معاصر و دریافتن این امر که هیچیک از آمال انسانی مصداقی در جهان خارج از خویش ندارد. چنین شکافی در ذهن انسان به شکل نوعی تناقض بروز خواهد کرد.
تناولي با اعتقاد بر تاثير مسائل اجتماعي بر كارهايش ،توضيح داد: مسائل سياسي و مردمي همواره برايم مهم بوده اما اگر بتوانيم غير مستقيم و از طريق اثر هنري به وضعيت زمانه بپردازيم آنوقت موفق شدهايم به عنوان هنرمند حرف خود را بزنيم. براي كشور ما نيز اين اتفاق يك نوع سنت است كه حرف را در پرده و با نهايت ظرافت بزنيم.
عدم هویت در عصر جدید علت دیگر چنین بروزی است. هویت در دو بخش قابل بررسی است، اولین بخش از هویت در ذهن و افکار فردی نهفته است . چنین هویتی نسبت انسان است با اندیشه ها و افکار خویش. مجموعه ای از خواست ها و فردیت های انسانی که نیازها و ضرورت های فردی را تعریف میکند. دومین بخش هویت اجتماعی انسان است در مناسبات وی با جهان خارج. انسان در مواجهه با جهان قرار می گیرد و قادر به درک جهان خارج می شود، هنگامی است که انسان با جهان خارج به تناقض می رسد.
همین امر در روند تحولات اجتماعی حاضر به وضوح پیداست. شکافی آشکار میان اندیشه انسانی و جامعه روبه زوال معاصر. گذار از عصر سنتی به دوران شکوفایی صنعت و پیامدهای این روند که به زوال و نابودی اصالت در جهان معاصر بدل شد و نتیجه ای جز نابودی انسان و هویت او در بر نداشت.آنچه در اندیشه انسانی شکافی میان هستی و نیستی ایجاد میکند. و او را به تردید نسبت به جهان پیرامون خویش رهنمون میکند. مصداق بارز این امر در جهان خارج هنر است. به بیان دیگر هنر مصداقی است برای بیان تناقضها و نیازهای بی پاسخ انسان در جهان معاصر. واکنشی است برخواسته از دوگانگی جهان پیرامون که از ذهن بیآلایش هنرمند به جهان واقعیت راه می یابد و به نمودی از کاستی ها و یأس هاست.
تناولي همچنين در مورد تنوع متريال و ابعاد ساخت مجسمههاي «هيچ» توضيح داد: ماده برنز، سختي و زيبايي را نشان ميدهد اما رنگ ندارد در حالي كه فايبرگلاس آزادي عمل و رنگ را برايم تامين ميكرد. از سوي ديگر برنز متريال بسيار گراني است اما فايبرگلاس ارزان تر بود و براي هواي آزاد و يا داخل محوطه مطلوب مينمود .
«هيچ» هاي من همخوان بود. به همين دليل هم بعد از مدتي كار با برنز به فايبرگلاس هم روي آوردم اما كه هرگز نميتوانم «هيچ» را سنگي بسازم . گهگاه باسراميك ساخته شدند اما اين اتفاق هم كم ميافتد.
«هيچ» مجسمههاي پرويز تناولي است كه شهرتي جهاني دارد نمايشگاه کنونی در گالري 10 در حال برگزاری است. پرويز تناولي دو سال پيش و بعد از 35 سال براي نخستين بار در گالري 10 نمايشگاه انفرادي برپا كرده كه اينك با معروفترين آثارش «هيچ» اين واقعه را تكرار خواهد كرد.
گالري 10 در ميدان ونك، خيابان خدايي (بيژن) خ نيروي انتظامي،بن بست رياحي پلاك 2 واقع است.