ايران؛ كشور سلام و لبخند
بازتاب سفر هيأت گردشگري كره‌ جنوبي به ايران:
ايران؛ كشور سلام و لبخند
«در ايران، آدم اخمو پيدا نمي‌شود و همه‌ي مردم صورت شادي دارند و تمام اخباري كه قبل از سفر به ايران شنيده مي‌شود، از محدوديت در پوشش لباس و حجاب براي خارجي‌ها تا دستگيري توسط پليس به خاطر عكس‌برداري، اشتباه است.»
 
تاريخ : چهارشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۴۶

به گزارش هنرنیوز به نقل روابط عمومی معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اين بخشي از مطلب گزارش سفر «او ته جين» به ايران است كه در روزنامه‌ي پرتيراژ و معتبر كره جنوبي (چوسان ايلبو) منتشر شده و اين گردشگر در آن درباره‌ تجربه‌ و احساسش از سفر به ايران سخن گفته است. او حدود دو هفته پيش همراه هيأت گردشگري اين كشور در راستای حضور در تور آشناسازی برگزار شده از سوی دفتر توسعه گردشگری، بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری به ايران سفر كرد تا با جاذبه‌هاي كشور ما آشنا شود. 

او در اين مطلب نوشته است: «دو هفته پيش همراه با همسفرانم به ايران رفتم. براي بيمه‌ي مسافرتي باجه‌هاي مختلفي را چك كردم؛ ولي شركت‌هاي بيمه از بيمه كردن من سر باز زدند، يكي از همسفرانم با يك شركت بيمه تماس گرفته بود و آن‌ها ۳۰هزار «ون» درخواست كرده بودند، در صورتي كه بيمه‌ي مسافرتي زير ۱۰هزار «ون» است. سرانجام از طريق يكي از دوستان همسفرم موفق شديم، در جايي خود را بيمه‌ي مسافرتي كنيم كه هزينه‌ي آن ۱۳هزار «ون» شد. اين نخستين‌باري بود كه خود را بيمه‌ي مسافرتي مي‌كردم. 

اطلاعاتي كه از ايران داشتيم كاملا محدود بود، مثلا اين‌كه در زمان ورود به ايران بايد كامپيوتر و دوربين خود را گزارش كنيد، اگر نه آن را ضبط مي‌كنند. هرجا نمي‌شود عكس گرفت و در صورتي كه از جاهاي ديگر به‌جز محل‌هاي گردشگري عكس گرفته شود، بازداشت مي‌شويد. حتا خارجيان بايد طبق قوانين ايران حجاب خود را رعايت كنند، آقايان نيز نمي‌توانند لباس آستين كوتاه يا شلوار كوتاه بپوشند يا اين‌كه اگر اين‌طور لباس بپوشند، پليس شما را جلب مي‌كند و از اين‌جور چيزها.
سال ۱۹۷۹ با پيروزي انقلاب اسلامي حكومت پهلوي دگرگون شد و ايران مورد تحريم جوامع غربي قرار گرفت و اين تحريم‌ها بيشتر از ۳۰ سال است كه ادامه دارد و به‌خاطر توسعه‌ي مسائل هسته‌يي، اتحاديه‌ي اروپا نيز واردات نفت خام ايران را ممنوع كرده است. 

حرفي را كه درباره‌ي ايراني‌ها شنيده بودم مبني بر اين‌كه بسيار سرد هستند، در فرودگاه برعكس آن ثابت شد. در فرودگاه همسفر خانم من، روسري خود را به سر كرد؛ ولي يكي از آن‌ها روسري نداشت و بدون روسري مانده بود. خانم‌هاي ايراني كه از هواپيما پياده شده بودند، وقتي اين وضعيت را ديدند همه به سمت ما آمدند و از كيف خود روسري‌هايي را كه همراه داشتند، به اين خانم كره‌يي دادند تا استفاده كند. يكي از اين خانم‌‌هاي ايراني روسري اضافي خود را از كيفش خارج كرد و به اين خانم كره‌يي داد و گفت كه اين هديه‌اي از طرف من به شماست.

در زمان ورود حتا از ما سؤال هم نشد و چمدان ما از زير دستگاه عبور كرد و ما به‌راحتي از بازرسي و گمرك گذشتيم. همسفران من در فرودگاه عكس گرفتند و هيچ كسي چيزي هم به آن‌ها نگفت. 

در فرودگاه به خانمی گفتم كه آيا مي‌شود با شما عكس گرفت و ايشان هم بدون مخالفت، با من عكس گرفت. ايراني‌ها ما را كه تعدادمان زياد بود و در حال عكس گرفتن بوديم، نگاه مي‌كردند. 

بعد از اين‌كه از محل تاريخي «پرسپوليس» كه قدمت آن به ۲۵۰۰ سال مي‌رسد، بازديد كرديم، در قسمتي نشستيم و هندوانه خورديم. زنان چادر به سري كه در آنجا بودند، داشتند گردن بچه‌ي خود را مرطوب مي‌كردند، همسفران من با نگاه كردن به آن بچه‌هاي زيبا به ترتيب دوربين‌هاي خود را خارج و شروع به عكس گرفتن كردند. زنان كه از توجه خارجيان به بچه‌هاي خود خشنود بودند، با ما عكس گرفتند و هندوانه خوردند. همه با هم در مقابل دوربين براي ما دست تكان مي‌دادند. 

مردم ديگر نيز با لبخند براي ما دست تكان مي‌دادند. اصلا فكر نمي‌كردم در ايران با چنين صحنه‌هايي مواجه شوم و قبل از اين‌كه به ايران بيايم تصور چنين چيزهايي برايم مشكل بود. 

اين‌بار به اصفهان، نصف جهان رفتيم، با آن باغ‌هاي بزرگ و زيبا. مردم در ميان سبزه‌ها نشسته و مشغول استراحت بودند. زماني كه از يك دختر خانم نوجوان در حال عكس گرفتن بوديم، او به انگليسي گفت: چاي بنوشيد و در اين ميان به معرفي خانواده‌ي خود كه شامل پدربزرگ، مادربزرگ، مادر، خاله و دايي بود، پرداخت. او گفت: چون پدرش در سوپرماركت كار مي‌كند، نتوانسته است به آن‌ها ملحق شود. او با چاي و تخم كدو از ما پذيرايي كرد. نام اين دختربچه، فاطمه بود و گفت: از خانواده‌ي طبقه‌ي متوسط هستيم و با خانواده و فاميل خود خوش مي‌گذرانيم و خيلي دوست دارم براي تحصيل به دانشگاه بروم؛ ولي بايد ببينم چه مي‌شود؟ اين دختر خانم گفت كه ايراني‌ها خيلي مهمان‌دوست هستند و از صحبت و مصاحبت با مهمان لذت مي‌برند. » 

«او ته جين» در ادامه‌ي اين مطلب نوشته است: «در طي مسافرت، ايراني‌ها هميشه اول سلام مي‌كردند و مي‌پرسيدند؛ چيني‌ يا ژاپني و ما در جواب مي‌گفتيم كره‌يي هستيم و جوانان بلافاصله به انگليسي مي‌گفتند «Hi» سلام. در بين راه، مردم با ما سلام و احوال‌پرسي مي‌كردند و براي ما دست تكان مي‌دادند و با زبان انگليسي از ما سؤالاتي مي‌‌كردند و زماني كه از آن‌ها عكس مي‌گرفتيم، آن‌ها از ما تشكر مي‌كردند، حتا كساني كه احساس غريبي مي‌كردند، با يك سلام ما، از اين رو به آن رو مي‌شدند و سلام و احوال‌پرسي مي‌كردند. 

در ايران آدم اخمو پيدا نمي‌شود، همه خوش‌رو و مثبت بودند و اعتماد به نفس داشتند، صورت و ظاهر شاد آن‌ها در قلب من باقي مي‌ماند و ياد آن‌ها هميشه در قلب و ذهن من باقي خواهد ماند. با سفر به ايران متوجه شدم كه تمام اخباري كه قبلا درباره‌ي ايران مي‌دانستم، اشتباه بود.»

کد خبر: 43374
Share/Save/Bookmark