«برگ اضافی» یا کباب برگ اضافه/دوست دارم با کتابهایم با مردم حرف بزنم
گفتگوی اختصاصی هنرنیوز با منصور ضابطیان؛
«برگ اضافی» یا کباب برگ اضافه/دوست دارم با کتابهایم با مردم حرف بزنم
«برگ اضافی» عنوان جدیدترین کتاب منصور ضابطیان است که به تازگی توسط نشر مثلث منتشر شده است و در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به مخاطبان عرضه می شود.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۴۲
ضابطیان در مقدمه این کتاب آورده است:«استقبال مردم از دو کتاب «مارک و پلو» و «مارک دوپلو» بزرگ‌ترین انگیزه‌اى بود که باعث شد در این لحظه این کتاب را در دست داشته باشید. «برگ اضافى» برخلاف دو کتاب پیشین، گزارش‌هایى کامل از سفر به کشورهاى مختلف نیست. بلکه یادداشت‌هاى پراکنده‌ای است از مشاهدات و خاطراتم از این‌سو و آن‌سوى جهان. اگر تصور مى‌کنید با خواندن این کتاب مى‌توانید اطلاعات کافى و وافى درباره این کشورها به‌دست بیاورید سخت در اشتباه‌اید. این کتاب فقط خاطره‌نگارى‌هایی اىست از یک آدم دیوانه سفر که هیچ‌چیز را به اندازه تجربه‌هاى منحصربه‌فرد در گوشه و کنار جهان دوست ندارد. اصلاً بگذارید اینطور بگویم. تا به حال شده به رستورانی بروید و مثلاً یک غذاى پلویى سفارش بدهید و بعد براى این‌که حسابى به خودتان حال بدهید بخواهید یک کباب برگ اضافى هم برایتان بیاورند؟ اگر دو کتاب «مارک و پلو» و «مارک دوپلو» آن غذاى اصلى باشند، کتابى که در دست دارید همان «برگ اضافى» است. نوش جان! »
به بهانه انتشار «برگ اضافی» و نیز به مناسبت رونمایی از این کتاب در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با منصور ضابطیان به گفتگو نشسته ایم؛

*آقای ضابطیان نوشتن را از چه زمانی شروع کردید؟
از وقتی یادم می آید همیشه در حال نوشتن بوده ام؛ حتی پیش از اینکه به مدرسه بروم کتابسازی می‌کردم، وقتی کوچک بودیم عکسهای برگردان وجود داشت؛ بچه که بودم این عکسهای برگردان را می‌خریدم و دفتری داشتم که در هر صفحه‌اش یک عکس برگردان می چسباندم، سپس دور و بر آن را نقاشی می کردم و برای یک هر مجموعه ده تایی از این عکسهای برگردان یک قصه می ساختم؛ این کارها نخستین حرکتهای من در مسیر نوشتن بود. بزرگتر که شدم نوشتن بخشی از زندگی‌ام شد. بعدها نویسندگی در مطبوعات و رادیو و تلویزیون مرا به سمت حرکتهای جدی تری در عرصه نوشتار سوق داد.

*از چه زمانی نوشتن برای شما جدی تر شد و به حوزه نشر مکتوب وارد شدید؟

اگرچه نوشتن بسیار شیرین است و کسی که علاقه مند به آن است همیشه و همه جا می نوسد و ممکن است نوشته هایش جاهای مختلفی هم چاپ شود اما انگار هرچقدر هم بنویسد تا زمانیکه به صورت کتاب درنیامده باشد این امر جدی تلقی نمی شود. در مورد من هم همینطور بوده است و هرچه که نوشتم تا به صورت کتاب درنیامد جدی بودن این مسئله مشهود نبود.

*پیشتر، دوکتاب دیگر به قلم شما منتشر شده است. اگر ممکن است از کتابهایتان برایمان بگویید.
دو جلد کتاب قبلی که در سالهای گذشته از من منتشر شده و خوشبختانه جز پر فروش ها بوده است کتاب«مارک و پلو»است که در حال حاضر به چاپ هشتم رسیده و کتاب «مارک دو پلو» که آن هم در نوبت چاپ چهارم قرار دارد و جدیدترین کتاب من که به تازگی منتشر شده «برگ اضافی» است.


*کتابهای شما همه درباره سفرهایتان به دور و نزدیک جهان است. چه شد که به «برگ اضافی» رسیدید؟
من از علاقه مندان همیشگی سفر کردن هستم. پیشترها، زمانی که در مطبوعات کار میکردم، وقتی به سفر می رفتم گزارشی را از آن سفر مینوشتم و آن را در نشریات چاپ می کردم؛ رفته رفته متوجه شدم این مطالب و گزارشها چقدر برای مردم جذاب است؛ سپس به تشویق بسیاری از دوستان تصمیم گرفتم این مطالب را در مجموعه ای منتشر کنم که «مارک و پلو» نخستین زاده من، حاصل آن است. استقبال مردم از «مارک و پلو» اینقدر زیاد بود که ترغیب شدم نوشتن درباره سفرهایم را ادامه بدهم و این بار به جای آن گزارشها، کتابی در این باره بنویسم که نتیجه آن تولد «مارک دوپلو» بود و سرانجام این رویه تا بدانجا ادامه پیدا کرد که به «برگ اضافی» رسید که مجموعه ای از یادداشت های من درباره کشورهای مختلف است. بعضی از این یادداشتها در دو جلد اول آمده است ولی قصه هایی که در این کتاب هست کاملا تازه است، بعضی یادداشتها هم درباره کشورهایی است که پتانسیل یک فصل کامل کتاب را نداشتند ولی اتفاق های جذابی در حد یکی دو تا یاداشت در آنها بوده که در این کتاب منتشر شده است.

*کتابهای شما مملو از جذابیتهای سفر است که مخاطب را تا صفحه آخر با خود همراه می کند. این سفرها در زندگی خودتان چه نقشی داشته اند؟
سفر از من آدم دیگری ساخت و مرا از یک آدم سخت گیر به یک فرد راحت تبدیل کرد که سعی می کند از لحظاتش استفاده کند، از آنها لذت ببرد و با همه چیز کنار بیاید، به کسی تبدیل شدم که دوست دارد انواع سفرها رو تجربه کند؛ از سفر لاکچری در یک هتل پنج ستاره گرفته تا تعامل و همزیستی در یک اتاق مشترک با پنج نفر که هر کدام متعلق به کشوری در جایی از جهان هستند تا خوابیدن در جنگلهای آفریقا و دیدار با افرادی که برای اولین بار با آنها آشنا شدم، خلاصه اینکه چهره زندگی را در سفر بهتر و شیرین تر شناختم؛ ضمن اینکه وقتی فراوان سفر می کنید هم قدر خانه و سرزمین خودتان را بیشتر می دانید و هم در زندگی آسان تر با همه چیز مواجه می شوید.

*مردم شما را با رادیو هفت می شناسند و وقتی درباره شما صحبت می کنند از این برنامه حرف می زنند. چه انگیزه ای باعث شد در کنار کارهای تلویزیونی به سمت انتشار کتاب بروید؟
من فکر میکنم هیچ کاری لذت بخش تر از نوشتن نیست و هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که مخاطب شما، شما را با نوشته هایتان بشناسد؛ مردم چهره مرا من در این سالها به خاطر حضورم در تلویزیون می شناسند و همینطور که در خیابان میروم سلام عیلک می‌کنم، لبخند می‌زنم و با مردم عکس می‌گیرم که البته این به خاطر لطفی است که آنها نسبت به من دارند؛ طبیعی است که من هم مثل هر فرد دیگری خوشحال می شوم که مردم مرا بشناسند اما خوشحالیم یک هزارم زمانی نیست که کسی جلو می آید و و می گوید منصور ضابطیان من فلان کتاب تو را خواندم یا فلان مقاله ات را مطالعه کرده ام. چراکه وقتی کسی کتاب مرا خوانده باشد یعنی مرا انتخاب کرده و برایم ارزش قائل بوده که کتابم را خریده یا مقاله مرا خوانده است؛ در صورتیکه تلویزیون مثل باد هواست و تعداد زیادی از مخاطبان آن همینطور که در خانه یا هرجای دیگری مشغول انجام کارهایشان هستند مرا هم تماشا می کند و تقریبا می تواند برایشان علی السویه باشد. ولی لذت بخش ترین نوع ارتباط با مردم ارتباطی است که مبتنی بر نوشتن باشد و به همین دلیل است که من آن را خیلی دوست دارم و ترجیح میدهم ارتباطم با مردم از طریق کتابهایم باشد.

*حرف آخر.
دوست دارم مردم کتابهایم را بخوانند چون رابطه ای که با مردم از طریق کتاب برقرار می کنم از جنس دیگری است برای همین به رغم اینکه این ارتباط گاه به گاه است و مثل تلویزیون هرشب و همیشه نیست ولی شیرین تر است. امیدوارم مردم از خواندن کتابهای من لذت ببرند.

گفتگو: مریم خاکیان
کد خبر: 80753
Share/Save/Bookmark