در حاشیه برپایی نمایشگاه هفته فرهنگی هند؛
نگاهی سهل انگارانه و برداشتی نه چندان عمیق از فرهنگ دو کشور ایران و هند
تاريخ : شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۵۹
نمایشگاه هفته فرهنگی هند؛از بیستم تا بیست و چهارم اردیبهشت ماه در مجموعه تاریخی نیاوران در حال برگزاری است. در حاشیه برپایی این رویداد، مطلوب به نظر می رسد این رخداد مهم سیاسی و فرهنگی را از جنبه های مختلف بررسی کنیم.
کاخ نیاوران این روز ها میزبان فرهنگ هندوستان است. سرزمین راز آمیز تمدن، زادگاه بودا، و مهد تجلی ادیان رنگین هزاره های پیشین. دیار آرامش ادیان کهن، کشور هفتاد و دو ملت و سرزمین رنگین هزار فرهنگ. مردم هندوستان صاحبان فرهنگی غنی و سرزمینی پوشیده از اعتقادات و باور های گوناگون و مالکان دست ساخته های رنگارنگ و بافته های پر نقش و نگار هستند. چنین قومی قطعاً ثروت معنوی سرشاری برای عرضه دارند.
این رخداد از آن جا برجسته است که اتصال فرهنگ هند به ایران به راستی عمیق و ناگسستنی است. سیر هم نشینی تمدن های باستانی هند و ایران سیری طولانی و گران بهاست. هند و ایران دو ستون فرهنگ روزگار کهن، امروز پس از سال ها به یکدگر پایبندند. اگر از رویکردی فراسو به این رویداد بنگریم در خواهیم یافت رخدادی که واسطه انجام آن پیوند دو فرهنگ دیرپاست باید بسی با شکوه و گویا باشد. اما آن چه در این میان سوال بر انگیز است این است که چرا چنین رخداد مهمی سهل انگاشته شده است؟
با این که موسیقی زنده و گروه نوازی هندی به نظر محبوب میرسید و گویای سنن هندوستان بود، در سایر بخشهای نمایشگاه کمبودهایی دیده می شد که می توان آن ها را مطرح کرد.
در نمایشگاه و بزرگداشت هفته فرهنگی هندوستان در ایران، نگاهی سهلانگارانه و برداشتی نه چندان عمیق به وضوح پیداست. عمیق ترین و در عین حال واضح ترین جلوه هم نشینی ایران و هند بنای تاج محل است که نگین فرهنگ مشترک این دو سرزمین به شمار می آید. در چنین رویداد مهمی عدم وجود نقشه و جزئیات تزئینی این بنا عجیب به نظر می رسید.
سلوک و هم نشینی فرهنگها و آداب و رسوم اقوام هند بیش از این شایسته معرفی است. اما در این همایش نه اثری از لباس های رنگین مردم هند می بینی و نه رخی از بازار های شلوغ دهلی. اگر پیش ازین به هند سفر کرده باشی به سادگی به این مطلب پی خواهی برد که فرهنگ هند زاده رنگ و نقش است ، آمیخته در تندی فلفل .
نکته دیگر در نوع برخورد سطحی با مخاطب است. اتفاقی چنین پر طمطراق پوشیده از دیدگاه ساده پندارانه بر پایه جذب توریست بود نه چیز دیگر. تکرار تمام برداشت های محدودی که در فروشگاه های کوچک و بزرگ هندوستان هم قابل دسترسی است. در واقع برای پایتخت نشین ها به بیان خودشان شناختی را به همراه نداشت.
حتی بسیاری از معیارهای یک نمایشگاه فرهنگی در آن به چشم نمی خورد. به بیان دیگر می توان گفت غرفه های نمایشگاه حتی گنجایش بازدید کنندگان خود را هم نداشت. چه رسد به فضای تنفس. سقف هایی کوتاه که مکانی مطلوب را برای آویز های مذهبی هند فراهم نمی کرد. حتی شکل و جنس این غرفه ها با فرهنگ هندی بیگانه بود، و نمی توان آن را یاد آور خانه های خشتی محقر ولی دلنشین هند دانست. معماری ساده با تزئینات پر طمطراقی که بیانگ فرهنگ و اعتقادات عجیب و رنگارنگ مردم هند است. این ستون های فلزی با معابد با شکوه هند که بیانگرقرن ها تفکر مذهبی و شرقی است.شاید حتی اگر غرفه ها اندکی بزرگ تر بود و امکان عبور بازدید کننده را از فضایی هندی مهیا می کرد ، این نا هماهنگی کمتر به چشم می خورد.
نقص دیگر این نمایشگاه در این است که در آن اثری از فضایی هندی دیده نمیشد. به بازاری ساحلی میمانست که هویت را با خود همراه ندارد. همه ما می دانیم که یک معبد در هندوستان هزار مذهب، با جشن های براق یک میهمانی کودکانه آراسته نمی شود.
با این که نمایشگاه از چند غرفه کوچک تشکیل میشد، شکل و مکان قرار گیری این غرفه ها از انسجام کافی برخوردار نبود. غرفه های صنایع دستی با این که حجم کمی از فضا را نیاز داشت، با فاصله بی منطق از غرفه های دیگر و در مکانی دور از چشم قرار گرفته بود. در این جا اثری از پارچه های زری دوزی شده ، تزئینات عاجی و زیورآلات طلایی زنان هندوستان دیده نمی شد.
در انتها می توان یک سوال مطرح کرد. این تفاوت فاحش در توجه همراه با احترام ایرانیان به فرهنگ های کوچک وبزرگ دیگر و برداشت ساده انگارانه دیگر ملل چه علتی دارد؟
مینا عبدی