مروري بر حادثه قتل به دست مردان آهنين؛
بحران شرافت و سقوط ارزشهاي پهلواني
 
تاريخ : سه شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۲۸












در خبرها خوانديم و شنيديم كه امير و عليرضا قرايي با دو جوان بر سر مبلغ دوميليون تومان پول درگير ميشوند و يک جوان به وسيله شمشير سامورايي به دست امير قرايي، بايکضربه قمه ابتدا دستش ازبدن جدا شده وسپس كشته ميشود.(دقيقاً مشابه حادثه اي که يک سال پيش در بلوار آيت الله مدني همدان رخ داد.)اما اوپهلوان واقعي است که با اهداءاعضاء بدنش زندگي دوباره به عده اي بازمي گرداند وخودبدرودحيات مي گويد.

روح اله داداشي قهرمان قويترين مردان جهان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران اظهار داشت: چهارشنبه هفتم ارديبهشت 1390متاسفانه دو تن از ورزشکاران قويترين مردان براي وصول طلب به يکي از شهروندان مراجعه کردند که اين موضوع ناگهان به درگيري شديد با سلاح سرد منجر شد. وي در ادامه گفت: متاسفانه اين درگيري منجر به قتل ناخواسته يکي از شهروندان به دست امير قرايي با مشارکت عليرضا قرايي شد. داداشي خاطر نشان کرد: اين قتل کاملا ناخواسته بوده و برادران قرايي نمي خواستند اين اتفاق پيش آيد. فرامرز خودنگاه رئيس کميته قويترين مردان ايران در اين خصوص گفت: متاسفانه اين اتفاق صحت دارد و گويا امير قرايي و عليرضا قرايي در اين قتل شريک بودند و امير قرايي باعث برخورد منجر به قتل شده و عليرضا قرايي نيز وي را همراهي کرده است. شايان ذکر است، اين قتل پس از درگيري ميان دو برادر از قويترين مردان و دو جوان ديگر در غرب تهران منطقه جنت آباد چهارشنبه هفتم ارديبهشت رخ داد. اين گزارش حاکي است، ديگر جوان حاضر که از دوستان مقتول بوده نيز از ناحيه انگشتان دست آسيب جدي ديده است. پس از تحقيقات لازم و تکميل پرونده، مراجع قضايي دادرسي در اين باره را انجام خواهند داد ضمن اينکه امير قرايي پس از فوت اين جوان خود را به مراجع قضايي معرفي کرده است. پيش از اين نيز بسيار اتفاق افتاده بود كه پهلواناني كه اين روزها به زور بازوي خود مينازند در برخي دعواهاوياگروكشيهاو شرخريها مشاركت كرده وعلاوه براينكه نام پهلواني راآلوده ميكنند، نوعي ترس و وحشت را از بازوان پولادين و مردان آهنين در جامعه ميپراكنند. در زمانهايي نه چندان دور درمحلههاي قديمي هميشه افرادي بودند كه به عنوان محافظ و قمهكش اربابها و خوانين، از آنها جيره و مواجب ميگرفتند تا هم به ايشان آزار نرسانند و هم اينكه از مال ومنالشان در برابر دزدها و يا مردم رعيت محافظت كنند. اما به مدد انقلاب، آن روزها سپري شد و اگر كسي زوري در بازو داشت آموخت تا آن را در راه كار و تلاش خرج كند. همچنين در دنياي باستان هم اين رويه شكل مشابهي داشت و آن زمان كه جنگها و نزاعهاي خونين بين كشورها و حتي بين اقوام داخل يك كشور درميگرفت، همواره اين مردان آهنين بودند كه آتش بيار معركهها ميشدند.

اما انديشمندان آن جوامع راهكاري يافتند تا با برگزاري مسابقه و جشنهاي ورزشي، هم نيروي اين انسانهاي قوي پنجه را مهار كنند و هم آنها را براي دفاع از كيان يك ملت آماده نگاه دارند. اين مسابقات در يونان قديم به المپيك شهره شد و بعدها آداب و رسومي يافت كه اولين آن بازي جوانمردانه بود. اگر كسي قواعد اين مسابقات جوانمردانه را ميپذيرفت در يك رقابت سالم و برابر شركت ميكرد و پس از يك سال تمرين، زور و بنيه خود را در معرض تماشا و داوري ميگذاشت. حتي در ايام جنگهاي بزرگ جهاني نيز اين مسابقات تعطيل نشد و بلكه راهي براي بازگشت به صلح تلقي شد. در كشور ما روزگاراني بود كه آئين و منش پهلواني در برابر زورگويان و قويپنجهها به محلي براي امنيت و آسايش مردم تبديل شده و هركس مظلوم واقع ميشد به گُردان و پهلوانان پناه ميبرد. نامهاي بزرگي چون رستم، پورياي ولي، جهان پهلوان تختي نمادهاي ماندگاري از اين آزادگي، دلاوري وحق طلبي ايرانيان بوده وهستند و در هر دوره دهها بزرگمرد را به تاريخ اين سرزمين هديه كردهاند. اما گويا با رنگ باختن ارزشهاي انساني و اصالت ماديات و نيز قهر بعضي از مردم با اخلاق و جوانمردي بايد از اين پس شاهد اتفاقاتي از اين دست باشيم كه مرداني قوي پنجه و مشهور كه به مدد شهرت خود از طريق همين مسابقات جوانمردانه به ناني و نامي رسيدهاند، به جاي دفاع از ناتوانان وانسانهاي گرفتار، خود به قداره بنداني بيرحم تبديل شوند كه براي چند تومان پول بيارزش جان انساني را در دم بگيرند و او را شقه كنند. به جاي محاكمه اين اشخاص بايد آسيب شناسي كنيم تا ببينيم چه بر سر ما آمده است كه قهرمانانمان هم به زور متوسل ميشوند و ديگر ملجاء و پناه ستمديدگان نيستند. به جاي محاكمه و زنداني كردن اين دو برادر آهنين بايد آنها را در يك ميزگرد روانشناسانه با حضور چند استاد جامعه شناسي و روانشناسي بازتعريف كرد و از ايشان پرسيد چه شده است كه براي پس گرفتن حق خود از طريق قانون، خود را محق ميدانند كه از قانون جنگل استفاده كنند؟ آيا اين گونه رفتار بر اساس اخلاقيات مادي قرن حاضر تبديل به شيوهاي رايج وعام نميشود تا هركس كه توانست با زور بازوي خود ديگران را هرچند از روي تقصير به مسلخ برده و قرباني كند؟ به راستي چه كساني بايد در برابر افول و سقوط اخلاق پهلواني پاسخگوي آسيبهاي وارده به وجدان جامعه باشد؟ فرزندان ما به اميد كدام آئين جوانمردي و منش پهلواني در جامعه آزادانه و بدون ترس از زورگويي و قلدرمآبي زندگي كنند؟

مگر نبود كه در همين جامعه بخاطر مزاحمت نواميس مردم، دهها جوانمرد راه را بر اراذل و اوباش ميبستند و در دفاع از رهگذر رنجديده حتي جان خود را نثار ميكردند؟ مگر نبود كه در همين جامعه پهلوانان واقعي اگر كسي مقروض يا ورشكسته ميشد، هركس به حد توان خود دست او را ميگرفت و نميگذاشت آبروي همسايهاش برود؟ مگر نبود كه در همين جامعه براي زنداني به تقصير، گلريزان ميگرفتند و هركس كمك ميكرد تا انسانهاي حتي گناهكار از بند آزاد شوند؟ پس چه شده است كه نه تنها مردم عادي از اخلاق فتوت وجوانمردي روي گردان شدهاند بلكه پهلوانان ما هم در سراشيب سقوط اخلاقي از خود كالبدي پوچ نمايش ميدهند كه فقط براي برنامههاي تلويزيوني و جلب مشتري مناسب است؟ آناني که تکيه نامشروع برجاي پورياي ولي ها وتختي ها زده اند ونظم وامنيت جامعه اسلامي رانشانه مي روندتاباعدول ازقوانين براي بازپس گيري دو ميليون تومان به نظام وجامعه دهن کجي نمايند، نميتوانند در مجامع بين المللي ايران را سرافراز نمايند درحالي که شنيع ترين عمل مذموم دراسلام را مرتکب ميشوند،شايد دربرابر زياده خواهان استکبارسَرِ بندگي خم وسرسپرده شوند که اين سمي است مُهلک براي کشور وبايد از پيکره اجتماع زدوده شوند. پاسخ دهيد؟



سيد صدرالدين موسوي
کد خبر: 27572
Share/Save/Bookmark