محمدرضا شمس، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره رمان «عمه گیلاس»، بیان داشت: در گذشته قرار بود این رمان در یک جلد منتشر شود اما هماکنون تعداد آنها به ۳ جلد رسیده است.
وی اضافه کرد: رمان سه جلدی «عمه گیلاس» را برای گروه سنی نوجوان به نگارش درآوردهام که در آینده نزدیک از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر میشود.
به گفته شمس، نگارش ۲ جلد از رمان «عمه گیلاس» به اتمام رسیده است و هنوز جلد سوم آن در دست نگارش است که در قالب پروژه «رمان نوجوان امروز» منتشر خواهد شد، همچنین بیش از ۷۰ بار این رمان را بازنویسی کردم.
این نویسنده معتقد است، مضمون رمان ۳ جلدی «عمه گیلاس» به پسر بچهای مربوط میشود که در سن ۵۰ سالگی به دنیا میآید البته برادرش به او میگوید که تو مثل همه به دنیا آمدهای و همه تصورات تو خیالات است اما بنده در داستان نمیگویم چه کسی راست میگوید و به هر دو طرف توجه دارم یعنی یکجایی از شخصیت اصلی داستان و در جایی دیگر از برادر او طرفداری میکنم.
وی اضافه کرد: این پسر بین مرز واقعیت و خیال، زندگی میکند یعنی به سمت کودکی زندگی میکند و در مسیری که به سمت کودکی میرود، با ماجرای مختلفی روبهرو میشود، ماجرای پدرش که از دست ارباب ده فرار کرده که که این داستان با ماجرای خودش که با هیولا میجنگد، در حقیقت درهم آمیخته میشود.
شمس ادامه داد: با توجه به اینکه این محور داستان از نظر زمانی تقریباً در ۲ زمان مختلف هستند، اما در یک مسیر موازی پیش میروند و با همدیگر اتفاق میافتند و تا جایی که آن طرف ارباب شکست میخورد و دهقانان پیروز میشوند، و آن طرف هم هیولا شکست خورده و آنها پیروز میشوند.
وی افزود: اما این ماجرا تمام نمیشود چراکه این شخص به سمت کودکی رفته و دارد دوران آخر زندگی خود را طی میکند، یعنی بچهای شده است که باید کمکم از این دنیا برود، اما دستی میآید و آن را بلند میکند و آن را در قبر تاریک میگذارد که در اینجا ماجرای جلد دوم رمان «عمه گیلاس» به پایان میرسد.
نویسنده کتاب «اتوبوس دریا» گفت: ما نمیدانیم که این قبر، واقعاً قبر است اما در جلد سوم که کمی از آن ماجرا را بیان میکنم، مشخص میشود که آن همان هیولایی است که او را شکست داده و بعد او را دزدیده و به شهر هیولاها میبرد.
وی اضافه کرد: جلد اول و دوم رمان «عمه گیلاس» را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تحویل دادهام اما نگارش جلد سوم این اثر حداقل یکسال به طول خواهد انجامید چراکه هیچ چیز برای بنده روشن نیست یعنی کاری که کردهام این است که میخواهم به شهر هیولاها بروم اما دلم نمیخواهد شهر هیولاهایی که خلق میکنم همانند هیولاهای دیگر باشد، بلکه میخواهم شهر هیولاهایی باشد که برای خودم باشد و اتفاقاتی که در آنجا میافتد، اتفاقاتی که خودم دوست دارم، باشد.
شمس ادامه داد: نمیخواهم داستانهایم شبیه و نزدیک به کارهای فانتزی خارجی باشد و چون میخواهم شخصیت آنها را بسازم، برایم کمی مشکل است و باید زیاد مطالعه و هم به آنها بسیار فکر کنم.