به گزارش هنرنیوز، در خبرها آمده بود که اتحادیه موزههای بریتانیا درراستای حفاظت از میراث فرهنگی شفاهی این کشور، و به کارگیری این منابع در آموزش تاریخ در مدارس، مارچ ۲۰۱۳ کنفرانس ویژهای برگزار میکند.
به گزارش اتحادیه موزههای بریتانیا این کنفرانس با حضور کارشناسان و متخصصان تاریخ و میراث فرهنگی درنظر دارد به بررسی روشهای استفاده از تاریخ شفاهی در نمایشگاهها و گنجاندن آن در منابع آن لاین و همچنین در فعالیتهای آموزشی بپردازد.
این کنفرانس با حضور کارشناسان و متخصصان تاریخ و میراث فرهنگی درنظر دارد به بررسی روشهای استفاده از تاریخ شفاهی در نمایشگاهها و گنجاندن آن در منابع آن لاین و همچنین در فعالیتهای آموزشی بپردازد
دراین کنفرانس یک روزه کارشناسان طیف وسیعی از مسائل مختلف ازجمله دیجیتالی کردن منابع شفاهی که هم اکنون به صورت مجموعههای تاریخ شفاهی آنالوگ وجود دارند میپردازند. همچنین کارشناسان شرکت کننده به بررسی راههای استفاده از قصه گویی و هنر قصه گویان و منابع تاریخی شفاهی به عنوان یک ابزار تفسیر و تحلیل تاریخی میپردازند.
این کنفرانس توسط اتحادیه موزههای بریتانیا در همراهی و همکاری با انجمن تاریخ شفاهی بریتانیا برگزار میشود و درآن متخصصان موزهداری و نیز کارشناسان پروژههای تاریخ شفاهی در آموزش تاریخی در مدارس سخنرانی خواهند کرد.
مسعود فرازمند- کارشناس ارشد موزه داری- درباره نقش آموزشی موزهها و سیر تحول موزهها میگوید: موزهها سه نقش تفریحی، علمی و آموزشی دارند. هرچند در ابتدا بیشتر بر نقش تفریحی آنها تاکید میشد اما اکنون به نقش آموزشی انها نگاهی ویژه میشود. موزهها نقش حیاتی در جوامع بشری دارند آنها مروج اصلی و ناب پدیدههای فرهنگی هستند چرا که موزهها از معدود مراكز حفظ یادمانهای هنری، فرهنگی تاریخی نیاکان هر سرزمین هستند. هر یك از این اشیاء در عین بیزبانی هزاران حرف دارند چرا که سند معتبری هستند برآنچه در یک سرزمین بر هنر، فرهنگ و تاریخ میگذرد.
موزه كلمهای یونانی است كه از «موزه یون» به معنای مجلس فرشتگان الهام گرفته است. به طور كلی موزه به مجموعهای از آثار و اشیا است که در محلی برای نمایش عموم نگهداری میشود.
فرازمند تاکید میکند که موزه را نباید مكانی دانست كه در آن فقط تعدادی آثار هنری، فرهنگی، تاریخی و باستانی به نمایش در میآید، هر در موزه یا نمایشگاه زبان گویای تاریخ است و با مخاطبان خود ارتباط برقرار میكند، اما چقدر موزههای ما توانستهاند ارتباط بین خالق آثار و مخاطب را فراهم آورند؟ زمانی که موزهها هیچ برنامهای برای جذب مخاطب ندارند و حتا هیچ برنامهی اقتصادی برای درآمدزایی در آنها صورت نمیگیرد انگیزهای هم بوجود نمیآید. تصور مردم ما از موزه آنقدر سیاه است که من زمانی را به خاطر میآورم که چند دانشجو بر ای بازدید از موزه ملی یک تراول ۵۰ هزارتومانی به گیشه دادند و زمانی که بالای ۴۸ هزارتومان آن را پس گرفتند با تعجب گفتند واقعاً بلیت موزه اینقدر ارزان است؟! این تازه تصور یک دانشجوی اهل دانش و فرهنگ است. از دیگر مردم چه توقعی باید داشت.
این کارشناس ادامه میدهد: کاخ گلستان یکی از مراکز غنی موزه ایران نزدیک بازار تهران است. چند تن از افرادی که برای خرید به بازار میآیند میدانند که کاخ گلستان در میدان ۱۵ خرداد است . یا این که خبر دارند که میتوانند به موزه بروند و از آثار آن دیدن کنند؟
او میگوید: تاریخ نشان میدهد که تا قرن نوزدهم فقط عده خاصی از موزهها بازدید میکردند، تا آنجا که یونسكو در نهمین كنفرانس عمومی خود پیشنهاد کرد كه بازدید از موزهها به ویژه برای طبقه كارگران آسانتر شود و پربارشدن موزهها مورد توجه قرار گیرد.
نرگس امینی – راهنمای موزه- دربارهی نقش کمرنگ آموزشی موزههای ایران عنوان میکند که تا کنون چندبار شنیدهاید که این اثر عتیقه شده به درد موزه میخورد یعنی تصور عامه آن است که هر شی بی مصرف قدیمی که دیگر هیچ کارایی ندارد باید به موزه سپرد چرا که موزهها هیچ نقشی در زندگی روزمرهی مردم ایران ندارند. چرا که کلا کالاهای فرهنگی اعم از نگارخانه، کتابخانه، سینما، مراکزهنری، تئاتر دیگر جایگاهی در سبد خانوار ایرانی ندارد. توسعه فرهنگی نیازمند توسعهی هریک از گزینههای یاد شده است. صرف افزایش مطرح نیست کیفیت مهم است. چند تن از خانوادههای ایرانی حاضرند ایام تعطیل خود را در یک موزه بگذرانند یا آنها که به این کار تمایل دارند با چه صحنههایی در موزه مواجه میشوند؟ دیوارههایی رنگ و رو رفته، سالنهایی خالی از حس، راهنمایانی که در گوشهای بر صندلی تکیه داده و ساعتها را میشمارند و در ذهن خود به هزار مشکل اقتصادی فکر میکنند و گاهی حتا زیر لب به خود دشنام می دهند که چرا این شغل را انتخاب کردهاند . به نظر من روح زندگی در موزههای ما سالیان درازی است که مرده است.
ایرج برهمایی – راهنمای گردشگری- هم در این باره اظهار میکند: هیچ برنامهی آموزشی خاصی در موزهها برای گروههای مختلف سنی در نظر گرفته نشده است. این که شما بخواهید افراد را در گروههای سنی مختلف به موزه ببرید و با توجه به سطح تحصیلات یا گروه سنی به آنها توضیحاتی را ارائه دهید موضوعی است که تقریبا در هیچ یک از موزههای ایران مورد توجه قرار نگرفته است. مثلاً ما هیچ برنامهی اموزشی درقالب بازیهای رایانهای برای بازدید از موزهها نداریم. یا بروشورهای خاصی برای کودکان طراحی نکردیم. درحالی که آموزش از سطوح پایینتر باید آغاز شود و به سطوح بالاتر تسری پیدا کند.
او تاکید میکند: همچنین قبل از ورود به موزه و بازدید هیچگونه فیلمی برای کسب اطلاع بیشتر پخش نمیشود. در اینترنت و وبلاگها و شبکههای اجتماعی هم نه تنها این مراکز تبلیغاتی ندارند بلکه سایتهای معرفی آنها هم با بیشترین مشکل مواجه است. اطلاعاتی کلی و ابتدایی، عکسهایی فاقد جذابیت که به قولی خودشان عتیقهاند. در چنین حالتی چگونه میتوان توقع داشت موزههای یاران بتوانند نقش آموزشی و علمی را به خوبی یا حتا در حد متوسط ایفا کنند.
به گفتهی این راهنمای گردشگری پارك موزهها هم پتانسیل خوبی برای نشان دادن ابعاد گوناگون علمی و فرهنگی و جاذبههای تفریحی و آموزشی هستند .آنها میتوانند مسائل زیستی و طبیعی را از نزدیك برای مردم با زبان طبیعت آموزش بدهند. پارک موزهها در کشورهایی مانند چین و كره شمالی و تایلند مرسوم هستند و علاوه برجذب گردشگران داخلی گردشگران خارجی زیادی را جذب میکنند.
او ادامه میدهد: موزهی لوور پاریس خود نقش یک دانشگاه را دارد. و یکی از ارکان مهم جذب درآمد گردشگری برای فرانسه است. اما ایران با وجود این که در دنیای قدیم به عنوان یکی از تمدنهای بزرگ مطرح بوده و دارای موزه ملی است از جذب گردشگر حتا در سطح داخلی بازمانده است. چرا که نه تنها تبلیغاتی به روز و آنلاین در این زمینه صورت نگرفته است بلکه نقش تفریحی، علمی و اموزشی هم برای آنها تعریف نشده است. موزههای ایران سالهاست که درخوابند و کسی سراغی از انها نمیگیرد مگر دانشجویان باستانشناسی و تاریخ یا هرزگاهی ناپرهیزان فرهنگی که سری به این بیماران محتضر میزنند.