دومين نشست ازسری نشستهای نگاهی به كارنامه تشكيلات ميراث فرهنگی و باستانشناسی در ايران با عنوان «ورود باستانشناسي به ايران» در دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش هنرنیوز ، در اين نشست كه سهشنبه، هفتم دیماه با حضور باستان شناسان (دکتر کامیار عبدی، دکتر عمران گاراژیان و شهرام زارع )، جمعی از میراث دوستان و دانشجویان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، شهرام زارع با اشاره به اینکه عنوان اين نشست، «ورود باستانشناسي به ايران» است، گفت :همه زمانهايي كه در اين نشست مطرح میشود، از پيش از دوره قاجار، يعنی از حدود 100 سال پيش تا كنون را در بر میگیردو فقط مختص به دوره کنونی نیست.
اجرایی یا پژوهشی
دكتر عمران گاراژيان در ابتدای اين نشست ضمن بيان اين مطلب که معتقد به جدايی کامل باستان شناسی از ميراث فرهنگی نيست،تاکید کرد: سازمان ميراث فرهنگی ساختاری اجرايی داشته و درباره ميراث است اما باستانشناسی امری پژوهشی است كه به گذشته مربوط نيست،اما در عین حال ممكن است به مسائل جامعه گذشته نيز بپردازد.
وی افزود: با اين حال هر دو آنها نگاهی به گذشته دارند با اين تفاوت که باستانشناسی بايد در بافتار جامعه معاصر نيز نقش داشته باشد.
در ادامه دكتر كاميار عبدی بر دوری گزیدن از سیاسی کردن موضوعات مطرح شده تاکید کرد و گفت: بهتر است بیشتر به بحث آكادميك «ورود باستانشناسي به ايران» بپردازيم و حدالامکان، از حواشی سياسی كه موجب تخريب بيشتر باستانشناسي میشود، دوری کنیم.
گاراژيان ضمن اشاره به اهميت جامعه معاصر در علم باستانشناسی تشریح کرد : بين سالهای 1287 تا حدود 1309 قانون عتيقات اجرايی شد و حال اين پرسشها مطرح میشود كه چه كسانی در اين سالها كار باستانشناسی را انجام دادند؟آثار باستانشناسی چه آثاری بودند ؟این کاوشگران از چه روشها و ابزاری استفاده می کردند؟ بافتار جامعه معاصر آن دوران چطور به باستانشناسی نگاه میکرد؟ اين پرسش ها در عرصه امروز جامعه معاصر قابل بحث و پیگیری است.
تنها 12 مقاله
در بخش دیگری از این نشست عبدی با اظهار تاسف از اینکه باستانشناسان نسبت به پيشينه حرفهای خود بیتوجهاند، گفت : در اين زمينه کم کاری زیادی شده و این گواهی است بر این امر که باستانشناسی ايران هنوز به مرحله ای نرسيده كه بتواند راه خود را هموار ساخته و موانع را پشت سر بگذارد.
وی ادامه داد:شاید دانستن این موضوع موجب تعجب حضار شود زمانی که بدانید تا كنون تنها 12 مقاله درباره تاريخ باستانشناسی ايران و كليت تشكيلات ميراث فرهنگي نوشته شده است.
نخستین حفاری ها با انگیزه تجاری
در این جلسه گاراژيان گفت: اسنادی وجود دارد که بیانگر آن است، نخستين حفاریها با انگیزه تجاری توسط يهودیها در فيروزکوه انجام گرفته است.
وی افزود: از حدود سال 1287 به بعد در حوزه تهران و بيشتر در فيروزكوه قوانيني برای فعاليتهای باستانشناسی وجود داشته است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در آن زمان برای نظارت بر هيئتهای خارجی، كارشناس يا متخصصی وجود نداشت و نظارت مناسبی بر آثار و محوطههای تاريخی نمیشد.
در ادامه عبدی با بیان اینکه قانون عتيقات توسط هرتسفلد آلمانی نوشته شده، اظهار کرد:تاريخ ما را خارجیها نوشتند و قوانين باستانشناسی ما را باستانشناسان خارجی تدوين كردند.
وی گفت: حال ما بايد قبول كنيم كه اين يك بحث علمی است و این سوال مطرح می شود که آیا باید به سمتی و سویی برویم كه خود ما نوشتن يك تاريخ بومی در حوزه باستانشناسي را آغاز كنيم و هر آنچه را كه خارجیها نوشتند، كنار بگذاريم.
فرهنگسازی مناسب
گاراژيان در ادامه این نشست اظهار کرد: اينكه امروز میخواهيم با آوردن گردشگر به تخت جمشيد و بهرهبرداری از آثار تاريخی ميلياردها دلار درآمد داشته باشيم، درست نيست.
این باستان شناس تصریح کرد: بايد فرهنگسازی مناسبی بين مسؤولان و مردم انجام شود اما متأسفانه هنوز اين فرهنگسازی انجام نشده است.
وی گفت: با بهوجود آمدن هسته قانون عتيقات، بهمرور دولت به كارشناس بيشتری در اين حوزه نياز پيدا كرد و چون كارشناسان خارجي بهتنهايی نمیتوانستند بر كارها نظارت كنند، فلسفه وجودی تشكيل يك رشته دانشگاهی شکل گرفت و بعد سفارش تشكيل آن به دولت داده شد.
گاراژیان تشریح کرد: كسانی كه در داخل كار میكردند، اطلاعات حرفهای مناسب نداشتند و از طرفی گروهی از افرادی که از خارج میآمدند، باستانشناس نبودند.
وی تاکید کرد: بالاخره در سال 1326 رشتهای آكادميك در ايران شکل گرفت و تقاضا برای كارشناسان ناظر به مقامات بالاتر ارسال شد.بدین ترتیب باستانشناسی بهزور در ايران متولد شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اما در آن هنگام اين رشته هنوز توان برقراری ارتباط با بافتار جامعهشناسی را نداشت و طبیعتا از دولت هم باستانشناس متعهد و دارای رسالت بيرون نمیآمد.
بافتار جامعه،لاستیک پیکان، ماشین ده چرخ
در ادامه این جلسه دکتر عبدی به تفاوت تعریفی خود از مؤلفهبافتار جامعه معاصر با دکتر گاراژیان اشاره کرد و گفت: به نظرم تصويری كه از بافتار جامعه معاصر ارائه میشود، مانند لاستيك پيكانی که بهجای لاستيك يك ماشين دهچرخ جا به کار گرفته شود و آنگاه همه بگويند چرا ماشین ده چرخ كار نميكند.
این باستانشناس ابراز تاسف کرد که جامعه ما به راحتی صدها ساعت در مدح كوروش سخنرانی میکند، اما از نظر علمي در اين زمینه و سایر زمینه های باستانشناسی ضعيف است.
عبدی تاکید کرد: من باستانشناس وظيفه دارم اين دانش را استخراج كنم اما وظيفه آموزش آن را به عامه مردم ندارم.
وی ادامه داد: باید گروهی از باستان شناسان که در خود جوهر نگارش کتاب برای عموم مردم را دارند در این زمینه دست به قلم شوند اما این کار هر باستانشناسی نیست . چون به عنوان مثال من در خودم این توانایی را نمی بینم که برای دانشآموزان و مردم عادی کتابی درباره تاریخ و باستان شناسی بنویسم.
اين استاد دانشگاه گفت: متأسفانه اكنون در شرايطي هستيم كه از يك طرف آموزش و پرورش نام پادشاهان ايران را از كتابهای درسی حذف میكند و از سوی ديگر، كتابفروشيهای ايران پر از كتابهايی است كه هر كسی با خواندن يك كتاب قديمی، به خود اجازه نوشتن آن را میدهد.
ده سال است کتاب چاپ نشده!
عبدی از زمانی سخن گفت كه سازمان ميراث فرهنگي معاونتی تحت عنوان معرفی و آموزش داشته و تا 10 سال پيش، سالی پنج كتاب در اين حوزه منتشر میكرده است.
وی اذعان کرد: از پنج کتاب ،چهار عنوان درباره حفاریهای انجامشده در محوطههای باستانی بود، و تنها یکی از آنها به میراث فرهنگی اختصاص داشت.
این استاد دانشگاه تاکید کرد:دائما باستانشناسان را از مصاحبه با رسانه ها باز می دارند اما از سوی دیگر در اين شرايط از حدود 10 سال پيش تا كنون، يك كتاب درباره بافتارهای جامعه معاصر در حوزه ميراث فرهنگی منتشر نکرده اند.
وی گفت :زمان دکتر حجت مجله ای درباره میراث فرهنگی چاپ می شد و وی معتقد بود این مجله باید به سمت و سویی برود که حتی روی میز سلمانی ها و حمامی ها نیز مجله درباره میراث فرهنگی باشد تا مردم با فرهنگ ،تمدن و تاریخ آشنا شوند اما بیش از 17 شماره از آن انتشار نیافت زیرا مدیریت تغییرکرد و مدیر جدید تمایلی به چاپ چنین مجله ای نداشت.
عبدی ادامه داد: این یعنی عدم تداوم مدیریت تخصصی به عنوان مثال موسسه پژوهشهای شرق شناسی آلمان در سال 1844 تاسیس و در سال1846 مجله ای را منتشر کرد .این سازمان همچنان به انتشار آن ادامه داد،حتی با وجود گذراندن دو جنگ جهانی و بحرانهای پس از آن .و یا انجمن دوستداران اشیا عتیقه در انگلستان از سال 1715 تا امروز یعنی سال 2010 که سیصد سال از هنگام تولد این مجله می گذرد به انتشار این مجله مشغول است .این یعنی تخصص گرایی و مدیرت توامان.
ضرورت ساختارسازی در جامعه مدنی
گاراژيان در ادامه بحث گفت: اگركاميار عبدی كه حالا ممنوعالمجوز شده است، در زمان مرحوم دكتر آذرنوش (رييس پيشين پژوهشكده باستانشناسي) مجوز كاوش يك تپه تاريخي را می خواست، روی مجوز آن ذكر میشد كه براساس آييننامههای عتيقات سال 1312 به كاميار عبدی مجوز داده میشود .
وی ادامه داد: مگر وظیفه یک باستانشناس چیست؟
این استاد دانشگاه تشریح کرد: باستانشناس با مطالعه ديدگاههای مدرن و سنتی در حوزه تاريخی دادههای جامعه گذشته را بررسی میكند.
گاراژیان گفت: برای تداوم بايد در حوزه جامعه مدنی به يك ساختارسازی دست بزنيم و اين كار بهجز از اين طريق میسرنیست، اما سازمان ميراث فرهنگی اجازه اين كار را به ما نمیدهد.
این باستانشناس تاکید کرد :سفارش دادن و ايجاد يك رشته به نام باستانشناسی توسط دولت بهراحتي انجام شد،اما توسعه و گسترش آن بهراحتی انجام نمیشود.
بیایید به مردم نامه بنویسیم
گاراژيان ضمن اشاره به نامه اخیر اساتید میراث فرهنگی به رهبری، افزود: بياييد ما باستانشناسان و متخصصان 100نامه به مردم بنويسيم و به آنها توضيح دهيم كه هدف از علم باستانشناسی و كاوش در محوطههای تاريخي چيست، این علم به چه درد میخورد.باید باستانشناسی را به خانوادهها معرفی كنيم تا بافتار جامعه ايرانی مشخص شود.
این باستانشناس گفت :بايد با اين مسأله به شكل بنيادی برخورد كرد. معتقدم نقش محوری در بافتار اصلی اين دانش برعهده مردم و باستانشناسان است.
50 درصد من 50 درصد تو
در ادامه دکتر عبدی تشریح کرد:از دوران باستان گروهی آزادانه در برخی محوطههای تاريخی كاوش میكنند، اما مشکل از زمانی آغاز میشود که دولت بهصورت رسمی روی كاغذمینویسد كه حفاری در محوطه زيويه مجاز است، هرچه پيدا كرديد 50 درصد آن را به ما تحويل دهيد و 50 درصد ديگر را با خود ببريد واعلام نمیكند كه آن 50 درصد را كجا ببرند؟
وی تاکید کرد: سابقه اين کار به دوران قاجار بازمیگردد. من تصور ميكنم اين قضيه از زمان افتتاح موزه ايران باستان شكل گرفته است.
هرچه میخواهید ببرید!
عبدی به قراردادهای 1896 و 1900 (كه خارجیها را مجاز میکرد هر چيزی كه در محوطههای تاريخی ايران پيدا كردند، ببرند،) اشاره کرد و گفت: در این قراردادها آمده بود فقط آثار معماری مانند نقشبرجستهها را نمیتوانند از كشور خارج كنند که البته اگر تجهیزات و پیشرفت تکنولوژی وجود داشت، قطعا تخت جمشید را هم بار میزدند و میبردند.
وی با بیان اینکه نگاه به ميراث فرهنگي هنوز دانشگاهی و پژوهشی نیست ادامه داد: سال 1314 دانشگاه و گروه باستانشناسي تأسيس شد. در این هنگام عدهای فشار آوردند تا انحصار 99 ساله فرانسویها بر باستانشناسی ايران لغو شود و در ازای آن قرار شد آندره گدار بهعنوان رييس باستانشناسی ايران در كشور فعاليت كند.
عبدی گفت: نبايد در قوانین باستانشناسي سرسپرده خارجیها باشيم.
چه کسی مسؤول این قضیه است؟
وی این پرسش را مطرح کرد که چرا باید كشوری مانند قطر كه از کوچکترین استان ايران هم کوچکتر است، اما به خاطر نفت ثروت زيادی کسب کرده و از پشتوانه مالی و سیاسی کاملی برخوردار است، به ايران بگويد كه چوگان، بازی ملی كشور قطر است. چه كسی مسؤول اين قضيه است؟
این باستانشناس ادامه داد: بهعنوان يك ايرانی میپرسم چه كسي بايد جلوی اين قبیل كارها را در حوزه ميراث معنوی كشور بگيرد؟ آيا چوگان يك بازی ايراني نيست؟ چه كسي بايد با اينقبیل قضايا مقابله كند؟ آيا وزارت امور خارجه بايد اعتراض كشور و مردم ايران را به گوش مسؤولان قطری برساند؟ آیا وظیفه میراث فرهنگی است؟ یا وظیفه من باستان شناس است؟
باستانشناسی ناسیونالیستی، نه
در ادامه گاراژيان گفت: من هنوز قائل به تفكيك باستانشناسی و ساختار ميراث فرهنگی هستم. اين كار وظيفه دولت است، اما من به دولت راهکار ناسيوناليستی ارائه نمیکنم. من از سابقه 70 ساله باستانشناسی ايران میگويم.
این استاد دانشگاه گفت:مرزهای فرهنگی ايران كجاست؟ تفكری كه پيشنهاد میكنيد چوگان به ايران آورده شود، چيست؟ ما نمیتوانيم قائل به مرزهای جزمی باشيم.
عبدی نیز سخنان گاراژیان مبنی برکنار گذاشتن باستانشناسی ناسیونالیستی را تایید و در ادامه بحث تفکیک باستانشناسی را مطرح کرد.
تفکیک باستانشناسی از میراث فرهنگی
وی تصریح کرد: تلاش میكنيم تشكيلات ميراث فرهنگی و باستانشناسی را بهعنوان يك ساختار اجرايی تفكيك كنيم،برای رسیدن به این مرحله ابتدا باید باستانشناسی ايران درست مانند خیلی از کشورهای دیگر از سازمان ميراث فرهنگی جدا شود .
عبدی اذعان کرد: به عنوان مثال يك باستانشناس انگليسی برای هر كاری نياز ندارد به دولت خود التماس كند و مواظب باشد تا ممنوعالكلنگ نشود.
وی پیشنهاد کرد :باستانشناسی ايران از سازمان ميراث فرهنگی جدا شود.
عبدی تاکید کرد: دانشگاه دارای يك بنيان آكادميك برای كارهای پژوهشي است، اما برای بررسیهای كوچك باستانشناسی بايد سراغ ميراث فرهنگی برود.
وی ادامه داد: باستانشناسی بايد از سازمان ميراث فرهنگی تفكيك شود تا سازمان ميراث فرهنگی نتواند از باستانشناسی بهعنوان يك اهرم فشار استفاده كند.
عبدی تاکید کرد: سازمان ميراث فرهنگی میتواند هر كاری كه خواست در محوطههای باستانی انجام دهد، سرويس بهداشتی ايجاد كند يا هر درآمدی كه خواست از بناهای تاريخي کسب کند، اما نباید دیگر صدور مجوز كاوش توسط سازمان ميراث فرهنگی انجام شود.
تشدید احکام جزایی قاچاقچیان اموال تاریخی
این باستان شناس در بخشی از سخنان خود با بیان این مطلب که زمانی در ايران قاچاقچیان را بهخاطر داشتن 30 گرم هرويين اعدام میكردند،این پرسش را مطرح کرد: چرا نبايد حفاران و قاچاقچیان آثار تاريخي را اعدام كرد؟
وی اضافه کرد: تا وقتی قانون قاچاق آثار عتيقه مانند قاچاق سيگار است، اين وضعيت تغيير نمیكند. با قوانين موجود نمیتوان جلوی خروج آثار تاريخی را از كشور گرفت.
عبدی همچنین به خروج 35 اثر تاريخي با حكم ديوان عدالت اداری از فهرست آثار ملی اشاره کرد و افزود: زمانی كه بنای تاريخی پس از هزار وعده و وعيد و ثبت در فهرست آثار ملی، مرمت و ساماندهی نمیشود ، مالکش به خود این حق را می دهد که به ديوان عدالت اداری اعتراض کند و رای به نفع بگیرد.
این استاد دانشگاه دو پیشنهاد جهت بهبود وضعیت باستانشناسی ارائه کرد و گفت: تفكيك باستانشناسی و سازمان ميراث فرهنگی از يكديگر و تجديد نظر در قوانين قضايی قاچاق آثار تاریخی دو راه حل پیشنهادی هستند.
وی در مورد فراگير شدن حفاران قاچاق در ايران، و لزوم تشدید قوانین تاکید کرد:هنگامی قانونی تصويب میشود كه يك گروه به نمايندگان مجلس فشار بیاورند. باستانشناس ما اگر در قبال جامعه معاصر تعهد داشته باشد، میتواند به آن بازگردد اما اگر باستانشناس در لايههای باستانی خود باشد از اين طرز تفكر فرار میكند.