هرچند آمارهای جهانی حکایت از بیمار بودن صنعت گردشگری ایران دارند اما مسولان ذی ربط تا کنون چه گامهایی را برای جذب افکار عمومی جهانی برای بازدید از جاذبههای تاریخی و گردشگری ایران برداشته اند؟
به گزارش هنرنیوز،از سال 82 تا کنون بیش از 8 سال از تولد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میگذرد. در این مدت این سازمان تحولات زیادی را در زمینه مدیرت، برنامهریزی، انتصاب مدیران جدید پشت سر گذاشته است و هر روز شاهد برپا یی همایشهای مختلف تحت عنوان همایشهای تخصصی در این حوزه بوده ، اما همه شواهد و مدارک حاکی از این است که به رغم این تحولات و با وجود ادعای این سازمان مبنی بر ورود سالانه بیش از دو میلیون گردشگر، چرخه این صنعت در ایران به کندی میچرخد. هر چند روح الله احمدزاده- رييس جدید سازمان ميراث فرهنگی، صنايع دستی و گردشگری- مدعی است كشور در دولت
نهم و دهم، شاهد حضور گردشگران خارجی با رشد 300درصد بوده اما به گفته رسانهها براساس جدیدترین گزارشات ارایه شده از سوی سازمان جهانی جهانگردی، ایران حتی نتوانسته در میان 10 کشور فعال حوزه گردشگری منطقه خاورمیانه رتبهای را کسب نماید. در واقع بنا بر این گزارش 940 میلیون گردشگر در دنیا رد و بدل شده، اما سهم ایران به قدری ناچیز است که در فهرست این گزارش جایی به آن اختصاص داده نشده است.
هر چند برخی از کارشناسان فقدان تحلیل و ارائه راهکار، ناتوانی در برنامهریزی و هماهنگی بین بدنه کارشناسی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را از علل این ناموفقیت میدانند اما باید به این نکته توجه داشت که عقبماندگی صنعت گردشگری در ایران به عوامل و زمینههای مختلفی مربوط میشود یکی از این چالشها عدم تناسب سخنان مسوولان گردشگری با واقعیت است. ادبیات فرمایشی، شعارهای توخالی، آمارهای غیرواقعی، سیاستگذاریهای غلط، تعویض یک شبه مدیران باعث شده نه تنها از ظرفیتهای موجود در گردشگری نتوان بهره برد، بلکه به دلیل عدم استفاده از بدنه کارشناسی شامل اساتید دانشگاه، مشاوران، هتلداران ،صاحبان اماکن اقامتی، سرمایهگذاران، راهنمایان تور، آژانسها، تورگردانان، موسسات آموزشی و... ، ورود 20 میلیون گردشگر در سند چشم انداز به شعاری تبدیل شود که صرفاً ذهن افکار عمومی را قلقلک میدهد.
عقربههای ساعت در تمام دنیا از یک قانون تبعیت میکند و زمان هرگز متوقف نشده، یا به عقب باز نمیگردد. در این بین هر روز شاهد رشد گردشگری در گوشه و کنار دنیا مثل ترکیه، اسپانیا و ... هستیم تا آنجا که کشور عمان هم با جذب 1 میلیون و 20 هزار گردشگر در رتبه دهم کشورهای خاورمیانه در گزارش سازمان جهانی گردشگری نشسته و در نهایت یک پرسش را در ذهن ایجاد کرده آیا ایران واقعاً 2 میلیون گردشگر ورودی دارد؟! پس چرا سازمان جهانی جهانگردی به عنوان یک مرجع بینالمللی این آمارها را ندیده است؟!!
هر چند مهمترین ابزار برای رونق صنعت گردشگری و جهانگردی استفاده از تبلیغات و شیوههای اطلاعرسانی است اما آیا ارائه آمارهای ضد و نقیض را هم میتوان جزء روشهای جذب گردشگر تلقی کرد.قطار گردشگری جهانی منتظر سازمان دولتی گردشگری ایران و آمارهای آن نمیماند
بر اساس تجارب کشورهای موفق در صنعت گردشگری، بازار جهانی این صنعت یک بازار کاملاً رقابتی است که اثر گذاری بر افکار عمومی به صورت حرفهای در روند رشد آن از اهمیت ویژهای برخورداراست اما چرا تا کنون تبلیغات مفیدی در این حوزه در ایران نزد اذهان عمومی جهان صورت نگرفته است؟
حدود سی و چندی سال پیش کنسرتی متفاوت جهانیان را آنگونه تحت تأثیر قرار داد که هر ساله گردشگران زیادی روانه شهر پمپی در ایتالیا میشوند. گروه پینگ فلوید در اجرای موسیقی خود،در جای جای فیلم بسیاری از تصاویر آثار تاریخی ایتالیا در شهر پمپی را به نمایش گذاشته بودند. مردم آن چه شنیدند موسیقی گروه پینگ فلوید بود اما آنچه میدیدند تاریخ کشور ایتالیا و پمپی و ابراز علاقه برای بازدید از این اماکن بود.
به راستی متولیان صنعت گردشگری ایران در این زمینه چه کاری انجام دادهاند؟ تهیه کلیپهای مختلف و اقلام تبلیغاتی و ارائه آنها صرفاً سالی یکبار در ایام نوروز و به تعداد محدود بدون توجه به هدف تبلیغات و جذب مخاطب چه سودی برای گردشگری داخلی ایران به ارمغان آورده است؟ برگزاری سالانه همایشهای مختلف چه مشکلی را در این حوزه حل نموده است؟
تبليغات گردشگری ايران از سوی دولت و رسانههای دولتی چون رادیو و تلویزیون انجام میشود، در این بین مجلات گردشگری نیز به دلیل عدم تأمین منابع مالی یا زیر سایه ارگانهای دولتی حرکت میکنند یا برای جذب سرمایه به بزرگنمایی عملکرد سازمان میپردازند و یا به جذب رپرتاژ و آگهی از بخش خصوصی روی میآورند و علی رغم همه تلاششان برای ماندگاری، نمیتوانند بیش از 10 هزار نسخه تیراژداشته باشند.
از سویی دولت علاقهای به هزینه در این بخش نداشته و بخش خصوصی نيز امكانات لازم را برای اين كار را ندارد، این در حالی است که باید اعتبار خاصی در بودجه برای معرفی جاذبههای ايران در نظر گرفته شود. حضور در رسانههای بين المللی اعم از نوشتاری و ديداری و تبليغات در شبكههای معروف جهانی، دعوت از مديران گردشگری، آژانسها و تورگردانان دنيا برای بازديد از جاذبههای گردشگری هر کدام ابزار تبلیغاتی هستند که نباید از آنها غافل شد.
نگاهی به آمارهای سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) بیانگر این واقعیت است که در جذب گردشگر باید گامهای بلندی را در سیاستگذاری، برنامه ریزی و سازماندهی برداشت. در حالی که مدیریت گردشگری ایران با ادعاهای عجیب و غریب تنها به دادن وعدههای تکراری در طول این سالیان بسنده کرده است، شاید بتوان گفت تبلیغات گردشگری در برابر قطبهای گردشگری منطقه هیچ حرفی برای گفتن ندارد و گواه این ماجرا نیز آخرین آمار ارائه شده از سوی سازمان گردشگری جهانی است.
مریم اطیابی