به مناسبت سال جهاد اقتصادی؛ /1/
انسان موحد و دستاورهای کار
تاريخ : سه شنبه ۲۸ تير ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۵۲
انسان، در جهانزیستی متکثر پراکنده است. جهانزیستی که در آن اندیشههای متفاوت پا بهعرصۀ زندگی عمومی گذاشته و انسان را با دستآوردهای خود مدهوش میکند. اما اگر بخواهیم به شکلی کلی به موجودیت انسان بنگریم، در خواهیم یافت؛ که او پیشاپیش خود، دو طریق زیستن دارد و هر کدام از این دو طریق با هنجارهایی وجود و عناصر پیرامونی انسان را تبیین کرده و توضیح میدهند. یکی از این سویهها، رویکرد ماتریالیستی به جهان است که در این فرایند تمام پدیدهها با زیربنایی با تئوریای تشریح میشود که اساساً با مفاهیم پیشینی و فطری انسان مغایر است. رویکرد دوم اما؛ رویکردی موحدانه است که در شکل کلی آن، تمام ادیان و مذاهب را شامل میشود. اما محل بحث این نوشتار نه بیان ایدئولوژیک موقعیت انسان در این دو رویکرد است، بلکه یکی از مفاهیم مرتبط با زندگی روزمرۀ انسان، قرار است مورد بررسی قرار گیرد. «کار»؛ بهعنوان موضوع این نوشتار، قرار است در رویکرد موحدانه و با نگاهی به «نهجالبلاغه» بررسی شده و برخی تفاوتهای آن با رویکرد ماتریالیستی مورد بررسی قرار گیرد. همانگونه که در بنیانهای نظری، این دو رویکرد با هم متفاوتند، در برداشت، از بسیاری مصادیق هم با یکدیگر تفاوت دارند. به بیان جزئیتر؛ از این رو که فرایندهای مادیگرایی محصول خرد بشر بوده و نظریههای غالب بر آن، از رخدادها پیشینی و پسینی در تبیین رخدادها سخنی نمیگوید، پس در این فرایند، همۀ عناصر جهان چرخهای هستند که ماشین بزرگی را به حرکت درآورده و پس از فرتوتشدن و از بینرفتن عضوی، عضو دیگری بر پایۀ حرکت طبیعی جای او را میگیرد. اما در آموزههای دینی، انسان ماشینی تولید شده نیست که در مکانیسمی اجباری قرار گرفته و سعی در پیروز ماندن در انواع کنشهای پیرامونی داشته باشد، بلکه او بخشی از یک جریان کلی است که بارقههایی از روح مطلق (در معنای هگلی) به او دمیده شده و قرار است پیش از مرگ هم ادامه داشته باشد. پس در نگاه موحدانه انسان زیستگاهی سه دورهای دارد. نخست؛ زمانی پیش از تولد اوست و فقط ارادهای بالقوه برای زیستن است. دوم؛ بههنگامی است که او موجودیت یافته و مصداق انسانبودن بر او اطلاق میشود و سوم زمانی است که او به جهان پس از مرگ میرود. پس انسان موجودی ممتد است از پیشاتولد تا پس از مرگ. با این تئوری، طبیعی است که نمیشود برای مفاهیم زندگی او خارج از این چارچوب تعریفی یافت. در این دیدگاه «کار»؛ مجموعه عملياتى نیست كه صرفاً انسان با استفاده از مغز، اعضای بدن، ابزار و ماشينها براى استفادۀ عملى از ماده روى آن انجام مىدهد و هیچ جایگاه در اندیشه و جهان پس از مرگ و روزی او آنگونه که مقدر شده نداشته باشد. حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: « فَعَلَيكُمْ بِالجِدِّ وَ الاْءجْتِهَادِ، وَ التَأَهُّبِ، وَ الاْءستعدادِ، وَ التزَوّدِ فِى مَنْزِلِ الزادِ؛ بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگى و آماده شدن و جمعآورى زاد و توشۀ آخرت در دوران زندگى». این تلاش و کوشش شامل تمام اتفاقاتی است که در زندگی ما رخ میدهد و «کار» یکی از مهمترین آنهاست. به یک اعتبار، « فعل» و «حرفه»، اگرچه در معنای متفاوتی با هم در متون میآیند، به این معنا، که «فعل»؛ هر آنچیزی است که انسان از خود صادر میکند و به تمام اعمال او اطلاق میشود، اما «حرفه» آن بخش از اعمال اوست که جهت کسب درآمد آن را انجام میدهد؛ لذا با استناد به این مساله که انسان موحد هر عملی که انجام میدهد بر زندگی فردی، اجتماعی و سرنوشت او در دنیا و آخرت تاثیرگذار است باید گفت وقتی سخن از تلاش و کوشش میآید هر دوی این معانی در آن مستتر است و کار و کوشش تنها برای آخرت نیست.
تفاوت در هدف:
یکی دیگر از مواردی که در نگاه موحدانه به جهان حاکم است انجام عمل، به قصد قربت است. انسان در یک تکامل زیستی – روانی، در پی استحاله است. استحالهای که او را در یک سلسلهمراتب دانایی به طبقات دیگری از آگاهی و معرفت هدایت کند. معرفتالنفس نخستین استحالهای است که میتواند در انسان انقلابی عظیم ایجاد کند و انقلاب دوم برای مردان میتواند کار باشد. اما کار زمانی میتواند بازآفرنی معنوی داشته باشد که «نیت» آن در مسیر سلسلۀ علل بوده و اراده معطوف به رسیده به معرفت برای شناخت عقل اول(به تعبیر ابنسینا) باشد. حضرت علی در جای دیگری میفرمایند: «افضل العمل ما أريد به وجه اللّه؛ برترين عمل آن است كه به قصد نزديكى به خدا انجام شود». هر عملی اعم از شغل و اعمال روزانه که بهقصد کسب درآمد نباشد باید برای خدا انجام گرفته و نیت انسان قربالهی باشد. در واقع یکی دیگر از تفاوتهای آشکاری که بین ایدئولوژی مادیگرایی و موحدانه وجود دارد همین مسأله است. کار در نظام مادیگرایی عملی است ماشینی که فقط انسان در پی سود حاصل از آن است. به بیان دیگر؛ معنای مرکزی و سود کار، انسانسازی، قربالهی، مرتفعکردن مشکلات همنوعان و ... نیست؛ بلکه حاصل اقتصادی آن است. در چرخۀ کار و تولید، دستمزد؛ پایان مسیری است که کارگر به آن میرسد و پس از دریافت آن تلاشی دیگر دارد برای رسیدن به دستمزدی دیگر و کار دیگر. حضرت امیر اینقدر بر این مساله تاکید دارند که در جای دیگری نیز میفرمایند: «أحسن الافعال ما وافق الحق؛ نيكوترين كارها آن است كه موافق با حق باشد.» تفاوت در هدف، مهمترین اختلاف در این دو نگاه به «کار» است. در حاشیۀ این تفاوت، مسألهای هم نهفته است که بد نیست به آن پرداخته شود. «کار» فرایندی است که با فاعلیت انسان آغاز و پایان مییابد، اما در این فرایند عمومی، نقطۀ هدف بسیار مهم است. کار اسلامی که در نهجالبلاغه از آن سخن رفته، آن کاری است که غیر از قربالهی در نیت و عمل، آراسته به بایدها و نبایدهایی هم باشد. هنجارهایی از جملۀ اینکه آزار دیگری را در پینداشته باشد، حق مظلوم ضایع نشود، رشوهدهی و رشوهگیری در آن نباشد، کاهلی نیاورد و از همه مهمتر حلال بوده و کسی بهکار مکروه در تمام عمر اشتغال نداشته باشد. درباب اعمال حضرت امیر نقل است که میگویند ایشان«... در عبادت، اخلاص بسیار نشان مىداد و در کار، حلال و حرام ]دانبود[، دقتى به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهى دست نبود، باز از چیزى که آن را تفنن و تجمل مى شمرد، اجتناب مى کرد. حشمت خلافت، او را از تسلیم به حکم شرع مانع نمىشد.».
کار و روزی:
از حضرت امیر نقل است که درباب روزی و مقدرات الهی موارد زیادی را ذکر کردهاند، بهعنوان مثال میفرمایند:« اختیار كم و زیاد شدن روزیها، جز در دست روزی رسان نیست». (غرر الحكم) در الهیات اسلامی مسألۀ قضا و قدر از آن دست مباحثی است که با آن میتوان مسألۀ کار و روزی را هم تبیین کرد. در نگاه مادیگرایی به کار آنگونه مینگرند که دستمزد (عادلانه یا غیر عادلانه) محصول تلاش است و هر چقدر کار کنی آنقدر میتوانی دستمزد دریافت کنی؛ اما در دیدگاه موحدانه «روزی» یا همان دستمزد اگرچه به کار و تلاش ما برمیگردد، اما؛ قدر الهی هم در آن نقشآفرینی میکند. حضرت امیر در جای دیگر میفرمایند: «مردم نانخورهای خدا هستند. خداوند روزی آنها را ضمانت و خوراكشان را مقدر كرده است»( نهج البلاغه ـ خطبه ی 91). در واقع همانگونه که نصِ صریحِ مصحفِ شریف هم بر این نکته تاکید دارد که روزی را خدا مقدر میکند، انسان موحد هم خود را به این فرآیند میسپارد که روزی او در مقدراتش نگاشته شده و او فقط میتواند با تلاش، آن را زیاد یا کم کند، اما کلیت آن که از قضای الهی سرچشمه گرفته تغییر نخواهد کرد.