اتكا بر فرهنگ‌هاي انساني- معنوي شیوه‌ای تئوریک برای قدم‌های نخستین مبارزه
هشدارها و تهدیدهای «جنگ نرم» شکل جدید بهره‌کشی؛ /2/
اتكا بر فرهنگ‌هاي انساني- معنوي شیوه‌ای تئوریک برای قدم‌های نخستین مبارزه
 
تاريخ : شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۶
«جنگ نرم»؛ نه از آن رو که پدیده‌ای نوین در عرصه استعماری نو است؛ بلکه از آن سبب که تاثیری زیر بنایی بر بنیان‌های فکری؛ فرهنگی و خانوادگی نظام‌های مورد حجوم قرار گرفته، می‌گذارد باید به شیوه‌ای زیر بنایی هم مورد آسیب‌شناسی قرار گیرد. یکی از عرصه‌های مهم فراگیری این سیستم نظام سلطه هماهنگونه که مقام معظم رهبری هم به تکرار از آن سخن گفته و به مدیران ارشد نظام هشدار داده‌اند «فرهنگ» است. اما متاسفانه انگار مدیران فرهنگی بیش از آن‌که به آسیب‌شناسی دقیق بر طبق فرامین مقام معظم رهبری همت بگمارند در پی فعالیت‌های شتابزده و آمار و ارقامی هستند که نشان دهند توانسته‌اند گوشه‌ای از کار را گرفته و مبارزه‌ای هدفمند در این حوزه انجام دهند. اما درباره جنگ نرم سلسله مطالب و یادداشت‌هایی را منتشر خواهیم کرد که به نوعی هم ریشه‌شناسی این حرکت استعماری نمایان شود و هم بخشی از این فرایند آسیب‌ناسی شود.

در نوشته‌ها؛ سخنرانی‌ها و گفتگوهای مدیران فرهنگی در ایران تاکید شده است که؛ «در سال 1357 يا همان 1978 ميلادي در ظاهر و در گفتمان عمومي دو ابرقدرت آمريكا و اقمار آن و اتحاد جماهير شوروي و اقمار آن در موضع قدرت قرار داشتند و هر رويدادي كه در آن زمان در جهان اتفاق مي‌افتاد به نوعي تاثير‌پذير از اين دو قدرت بود.

در این زمان اما؛ اتفاق خاصی رخ می‌دهد. انقلابی اسلامی در ایران رخ می‌دهد که نسبتی با این دو معادله‌ی قدرت ندارد. به بیان دیگر ؛ انقلاب اسلامي رويدادي در صحنه بين‌المللي محسوب مي‌شد كه خارج از اراده دو ابرقدرت حاكم و در مقابل اين دو قدرت به وقوع پيوست كه شرايط نظام سلطه‌ جهان را تحت تاثير قرار داد.

دو ابرقدرت حاضر در صحنه بين‌المللي در عين حال كه در گفتمان عمومي داراي چالش‌هاي عميقي بودند اما در مباني تئوريك تفاوت عمده‌اي نداشتند و مبناي هدف گذاري نهايي اين دو ابرقدرت به حداكثر رساندن بهره‌برداري‌هاي انساني از تنعمات جهان بود و هر دوي اينها قائل به ارائه مدلي بودند كه انسان براساس اين مدل مي‌تواند بيشترين بهره‌مندي‌ها را از دنيا كسب كند.

اما در مقابل؛ گفتمان مورد نظر انقلاب اسلامي به حداكثر رساندن تنعمات انساني در فضاي معنوي- روحاني بود؛ به تعبير روشن‌تر انقلاب اسلامي روح معنويت را در فضاي كاملا مادي آن زمان دميد.

اين انقلاب اسلامي نشان داد كه بدون نياز به خونريزي و درگيري‌هاي مسلحانه و خشونت و تنها با اتكا بر فرهنگ‌هاي انساني- معنوي مي‌توان يك انقلاب را به پيروزي رساند و اين يكي ديگر از ويژگي‌هاي انقلاب بود. در سال‌هاي 56 و 57 با اين وجود كه مردم ايران شهداي زيادي براي تحقق انقلاب دادند اما از طرف مردم كشتاري صورت نگرفت و با ارتقاي فهم انساني شرايطي فراهم شد كه انقلاب پيروز شد در حالي كه همه ابرقدرت‌ها مخالف تحقق اين انقلاب بودند.

استكبار جهاني در آن زمان به دنبال يك «جنگ سخت» بود كه اين جنگ همان جنگ تحميلي بود كه جنگ بلندمدتي را به كشور ما تحميل كرد. هشت سال جنگ با كشوري كه دو ابرقدرت جهان از حاميان جدي آن بودند، اين مساله را ثابت كرد كه اين انقلاب متكي به ارزش‌هايي است كه تا زماني كه اين مباني در كشور ما جاري باشند استكبار جهاني نمي‌تواند اين انقلاب را از بين ببرد.

در این میان؛ دهه دوم انقلاب كه در سال 1368 و با پايان جنگ شروع مي‌شود آغاز مقطع جديدي است كه مي‌توان اين دوران را دوران جنيني و اوليه «جنگ نرم» دانست. در سال 1369 مقام معظم رهبري اولين هشدار را به مسوولان دادند و به «تهاجم فرهنگي» اشاره فرمودند.

استكبار جهاني در سال 68 به اين نتيجه رسيد كه مقابله با گفتمان جديد مطرح شده در دنيا و مبارزه با فرهنگ‌ها و ارزش‌ها راهكاري كاملا فرهنگي دارد؛ البته در همان سال 69 و سال‌هاي بعدي، استكبار عمليات خصمانه با انقلاب اسلامي را كنار نگذاشت و در مواضع سياسي و حصر اقتصادي هر كار مي‌توانست انجام داد اما تنها با تغيير ارزش‌ها امكان داشت انقلاب از بين برود.

حدود دو سال بعد از طرح «تهاجم فرهنگی»؛ مقام معظم رهبری از واژه‌اي تحت عنوان «شبيخون فرهنگي» استفاده كردند. «شبيخون فرهنگي» در واقع همان «تهاجم فرهنگي» است با اين تفاوت كه كساني كه مورد هجمه قرار گرفته‌اند خواب هستند و به نظر مي‌رسد مسوولان كشور در مورد تهاجم فرهنگي خواب بوده‌اند كه رهبر معظم انقلاب از واژه‌ «شبيخون» استفاده كرده‌اند.





اما با این توصیه‌ها و هشدارهای مقام معظم رهبری باز آنگونه که باید به تحرکات فرهنگی بیگانه برای هجوم بیشتر توجه نشد و مدیران بیش از آنکه به فکر تعالی فرهنگ ایرانی – اسلامی باشند توان مدیریت خود را بر توسعه نهادند و یک‌طرف کار بدون برنامه‌ریزی ماند و فرهنگ دچار «شبیخونی» شد که مقام معظم رهبری از آن سخن به میان آورده بودند.

در شرايط جديد که تمام تصميمات غيرفرهنگي استكبار در راستاي تصميمات فرهنگي بود؛ مقام معظم رهبري از واژه «ناتو فرهنگي» استفاده مي‌كند. در اين شرايط استكبار حتي در مورد حمايت يا مخالفت از اقشاري در جامعه ما صرفا به اين موضوع توجه مي‌كند كه اين حمايت يا مخالفت در مسير مقابله فرهنگي مي‌تواند موفق باشد يا خير. اين در واقع مدل اصلي است كه كشور ما در موضوع ناتو فرهنگي با آن مواجه است و اين نقطه عطف جنگ نرم است كه در سال 84 شكل مي‌گيرد.

در واقع می‌توان شرایط شکل‌گیری جنگ نرم در ایران را دهه اواخر دهه شصت و پس از «جنگ سخت» تحمیلی، سپس اوج آن را دهه هفتاد دانست. برای بررسی دقیق‌تر نخست باید شرایط پس از جنگ و ناامیدی دشمن از جنگ سخت را مورد بررسی قرار داد و سپس عکس‌العمل مدیران کشور نسبت به شرایط پس از جنگ را هم بررسی کرد. در این شرایط می‌توان آغازی پژوهشی برای بررسی «جنگ نرم» فرض داشت. در سلسله یادداشت‌ها و مباحث بعدی به دیگر ریشه‌ها و آسیب‌های این جنگ خواهیم پرداخت.

کد خبر: 28224
Share/Save/Bookmark