یک کارشناس گفت: آقایانی که میخواهند با تخریب بافت تاریخی به اسم بافت فرسوده مشکلات اجتماعی این محلهها را حل کنند، سخت در اشتباهند.
به گزارش هنرنیوز، دکتر جمشید صداقت کیش دکترای تاریخ و مردمشناسی شاخهی باستانشناسی از ایتالیا و آکادمی علوم تاجیکستان، ایرانشناس و پژوهشگر برگزیدهی کشور در سال 1382، نویسندهی 27 جلد کتاب با عناوین مساجد فارس، مشاهیر فارس، مدارس علمیهی فارس، زاویههای تاریخی فارس و... است.وی همچنین نویسندهی کتاب کهنترین تصاویر فارس ،نویسنده ی کتاب فهرستگان فارس، مدیر داخلی مجلهی ثروت 1342، مدیر نشریهی فارسنامه 1366، سردبیر نشریهی میراث پارس 1380است . دکتر جمشید صداقت کیش عضو گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان ایران،عضو گروه هنرهای صناعی فرهنگستان هنر، عضو شورای علمی دانشنامهی خلیج فارس ونویسندهی 200 مقالهی داخلی و خارجی و بیش از 65 جلد کتاب است.این استاد برجسته همچنین کاشف جادهی شاهی و کانال آبرسانی دورهی هخامنشی در تنگ بلاغی و کاشف نمونهی کاخ مداین دوره ی ساسانی و...)است. فرصتی دست داد تا با ایشان درباره بافت تاریخی شیراز به گفت و گو بنشینیم.
هنرنیوز: به نظر شما چرا مسوولان شهری اینقدر به تخریب بافت تاریخی علاقهمندند؟
متأسفانه بافت تاریخی شیراز معمولاً پاتوق معتادان است و از آنجا که راه چارهای برای از بین بردن این معضل ندارند، صورت مسأله را پاک میکنند و به نام بافت فرسوده دست به تخریب میزنند.شاید برای آقایان تخریب کردن یک محله فرسوده با مشکلات اجتماعی عدیده که حاصل بیتدبیری مدیران شهری طی سالیان دراز است راحتتر از بررسی و برنامهریزی برای رفع این مشکلات باشد. جالب است بدانید قسمت نزدیک بازار ارامنه را به همین بهانه تخریب کردند و ساختمانهای جدید ساختند،اما محله هنوز با همان مشکلات دست و پنجه نرم میکند. یک نکته دیگر در یک همایش بینالمللی یک خانم ایرانی از این مشکل سخن میگفت که محلهای که در آن متولد شدم و قدم به قدم از آن خاطره داشتم دیگر آن شهر و وطن نیست. مشکل اینجا است که ما به سرعت بافتهای تاریخیمان را به دلیل مشکلات عدیدهاجتماعی، فرهنگی به نام بافت فرسوده تخریب میکنیم. بسیاری از این سازههای خاص در بافت قدیم باید نگه داشته شوند، در همه جای دنیا در اینکار را انجام میدهند.به عنوان مثال در بافت قدیمی لندن خانههای 500 سالهای وجود دارد که هنوز زندگی در آن جریان دارد. داخل این خانهها از امکانات جدید چون لولهکشی آب ،پکیج رخوردار است اما اگر صاحبخانه بخواهد تغییری در ظاهر خانه ایجاد کند باید اجازه بگیرد و معیارهای بافتهای تاریخی را رعایت کند.
حالا در قیاس، شما میبینید که در بافت قدیم شیراز اکثراً افغانیها زندگی میکنند . این معضل اجتماعی است که با تخریب حل نمیشود؟
هنرنیوز: چرا در شیراز ساختمان قدیمی وجود نداردو معمولاً از دوره قاجاریه به آن طرف ساختمان نداریم؟
شاید عدهای بگویند دو زلزله 200 سال پیش این مشکل را به وجود آورده اما من در جواب آنها میگویم لندن هم 150 سال پیش با آتشسوزی ساختمانهایش تخریب شد پس چرا بناهای قدیمی هنوز در بافت قدیم آن وجود دارد، چون ما هر گاه به ساختمانهایمان آسیبی وارد شد به جای مرمت آن را تخریب کردیم و نکته اصلی اینجا است که با تخریب مشکل حل نمیشود.
هنرنیوز : برخی از کارشناسان شهری اذعان کردهاند در طرح تخریب باید تک بناهای تاریخی را حفظ خواهند کرد ؟ آیا به نظر شما میتوان یک بافت را از بین برد و تک بنا را حفظ کرد و باآن بنا هویت تاریخی ، فرهنگی یک منطقه را برای مردم حفظ کرد ؟
سازههای بافت قدیمی تنها معماری مصالح ساختمانی نیست که با تخریب آن اتفاق خاصی رخ ندهد.یک بافت قدیمی روایت فرهنگ مردم آن منطقه است که آنجا را ساختهاند، زندگی کردهاند و به آن هویت بخشیدهاند. در بافت تارخی خانهها سکو و خواجهنشین دارند، درب خانهها چوبی است، کوبههای در برای مردان با زنان تفاوت دارد و تک تک این عناصر بار مفهومی دارند. مثلا در بافت قدیم شیراز، کوچه «قهر و آشتی» وجود داشت یعنی کوچههااینقدر تنگ بودند که دوآدم هنگام عبور رودرروی هم قرار میگرفتند و اگر دو نفر به دلایلی قهر کرده بودند به ناچار روی همدیگر را میبوسیدند.
آنوقت در تخریب چگونه یک ساختمان را به امید حفظ هویت آن منطقه میتوان نگه داشت ؟ آیا آن یک بنا میتواند مفهوم فرهنگ را برساند. مثلاً در محله «در شیخ» یک کوچه بود معروف به کوچه « لکها»، اینها کردهایی بودند که دوره کریمخانزند به اینجا کوچانده شده بودند. پنج شش سالی است این کوچه تخریب شده است. در اذهان مردم اسمش هنوز باقی است ولی از لحاظ تاریخی وجود خارجی ندارد. تأسیساتی هم به خاطر این لکها احداث شده بود و مسجد و حسینیه کردها داشتیم. در محله «سنگ سیاه» پشت آرامگاه «شیرویه» باز هم محله کردنشین هستند و زندگی میکنند این دو محله با هم ارتباط داشتند، یا مثلاً اگر در محله «در شیخ» سری به آرامگاه «شیخ روزبهان» که کرد است بزنید درمییابید فرهنگش ، هویتش ، ساخت و ساز و خانهها همه در ارتباط با آرامگاه و محله بود.
شما با تخریب ارتباطشان را قطع میکنید و حالا یک ناظر وقتی وارد این محله میشود، میگوید چطور حسینیه هست، مسجد هست اما محله و آدم هایش نیستند؟ پس محله کجا است؟ آنها فقط همین را داشتند؟
هنرنیوز : در بافت قدیم، شهرها به چه صورت بود؟
در بافت قدیم شهر ها درون یک قلعه بود . ساخت و ساز خانه و سایر سازهها در فضای محدود و کوچههای پیچ در پیچ انجام میشد برای اینکه هر چقدر شهر گستردهتر میشد، تدافع و حفاظت آن مشکلتر بود. پس قلعها دارای دیوارهای بلند و برج و بارو بود و نگهبانان به این وسیله از شهر حفاظت میکردند.
بافت شهرهای پیش از اسلام به صورت یک مربع بنام کهن دژ بود و در کنار آتشکده پادشاه محلی و سایر مقامات زندگی میکردند و بعد از آن این منطقه با دیواری جدا میشد ،در «ربض» صنعتگران زندگی میکردند که باز هم دیوار داشته و بعد محله کشاورزها بود.در این قلعهها دیوار بیرونی بزرگتتر از سومی و سومی بزرگتر از دومی و.... در دوره اسلامی تا سده چهارم کهن دژ را میبینیم.اما پس از آن کهن دژ تغییر میکند. مسجد و حمام در کنار هم و در جنب بازار و در پارهای اوقات حتی مدرسه علمیه هم کنار آنها قرار میگیرد.
به عنوان مثال نگاه کنید مسجد و حمام و بازار وکیل در کنار هم یک هسته مرکزی را تشکیل میدهند .زمانی که شهرها گسترش مییافت هر محله برای خودش حمام، مسجد و بازارچه داشت. در فرهنگ اسلامی کسی که میخواهد به مسجد برود باید پاک باشد پس حمام لازم بودهاز طرفی عبادت و کسب رزق و روزی حلال در هم گره خورده بود پس میبینیم معمولا دربافت قدیم مسجد، حمام و بازارچه کنار هم قرار دارند.
هنرنیوز: شما به این موضوع اشاره کردید که آقایان با تخریب میخواهند بافت را از معضلاتی چون وجود معتادان و قاچاق فروشان و مهاجرین نجات دهند. فکر نمیکنید برای انجام این اقدامات کمی دیر شده باشد؟
صد درصد.حتی اگر تخریب صورت گیرد و ساختمانها و پاساژهای جدید جای خود را به بافت قدیمی بدهند، چندان فرقی نمیکند. حدود دهه 50 آنهایی که در بافت زندگی میکردند، به دلیل نارساییهای شهری چون نبود لولهکشی آب و گاز یکی یکی از این منطقه بیرون آمدند و در جاهای دیگر خانههای مدرن ساختند و آن خانهها را رها کردند. خانههای رها شده محل زندگی افغانها شد و خیلی زود به محلهای با مشکلات مهاجرین تبدیل گشت. ورود اقشار ضعیف جامعه به این بافت و به دنبال آن و شروع معضلات اجتماعی حاصل از این ورود همچون اعتیاد طی سالیان دامان این بافت را گرفت، به گونهای که کوچه پس کوچههای این بافت با دیوارهای دود گرفته و رختخوابهای پاره پاره و سرنگ معتادان زینتبخش شد. در نهایت مسوولان بهداشتی – امنیتی و شهری به جای رفع مشکلات این بافت عطایش را به لقایش بخشیده و تصمیم گرفتهاند آن را به جای بافت فرسوده تخریب کنند.
هنرنیوز:به نظر شما اکنون چه کاری میتوان انجام داد تا بافت تاریخی حفظ شود و بتوان از آن به عنوان یک سرمایه فرهنگی بهره برد؟
معتقدم شهرداری بافت قدیم یا شهرداری شیراز چند خانه قدیمی را در اختیار هنرمندان گذاشته و یا در این خانهها بازارچه صنایع دستی راهاندازی کند درست مثل نمونه آن در کوچه مسجد ایلخانی مثلاً چه اشکالی دارد همانطور که در طبقه بالای کاخی با قدمت 400 سال موزه مردمشناسی برپا میشود این اتفاق در خانهای با قدمت 200 سال روی بدهد مثلا همان محله کردها در خانهای باقدمت تاریخی به فرهنگ ، آداب و رسوم ، ابزار کار و هنرهای صنایع دستی کردها پرداخته شود.مطمئنم در بخشهای مختلف بافت تاریخی میتوان از این موزهها راه انداخت و کلیه ابزار صنایع دستی یا کشاورزی مردم عامی را به نمایش گذاشت .مثلا «مویینه بافی» میتوان تمام محصولات و دستگاه بافت آن را در یکی از این خانهها گذاشت. در این صورت هم از اتاقها مفیدتر استفاده میشود و هم از آنجا که مسئولی دارد، مطمئناً بهتر نگهداری میشود، دلیل هم وجود نخواهد داشت که تعمیر نشود. به عبارت دیگر مرمت این بناها هم از نوع مرمت علمی خواهد بود و هم به صرفه .
یادمان باشد غیر از آثار باستانی،آثاری که به سمت باستانی میروند (مثل دوره پهلوی) با مرمت غیراصولی و غیر علمی بسیار پایینی مرمت میشوند در صورتیکه در مرمت آنها نیز به اندازه مرمت آثار باستانی باید دقت عمل داشت.به هرحال یادمان نرود بافت تاریخی شیراز یکبار در پروژه بینالحرمین شاهد تخریب 187 خانه تاریخی بود که 4 تا آنها به دوره زندیه بازمیگشت. اگر میخواهیم این اقدام تلخ باردیگر بخشی از فرهنگ و هویت تاریخی شیراز را از بین نبرد باید طرحی را ارائه کرد که درآن از همه زوایا به موضوع نگاه شود یک طرح جامع نه یک طرح زودبازده و صرفا پول آور.
مریم اطیابی