سینمای ایران ساختن یا شناختن؟
 
تاريخ : يکشنبه ۴ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۳۶
سینمای ایران ساختن یا شناختن؟













در سال ۱۲۷۹ هجری شمسی میرزا ابراهیم خان عکاس باشی که در آن زمان نوجوان بود، همراه پدر عکاسش به بلژیک سفر میکند و با وسایل فیلمبرداری که در ایران به آن " اسباب سینماتوگراف " اطلاق می شد، به طور کامل آشنا شد و همراه پدرش این وسایل و ابزار را به ایران آورد. به همین خاطر آغاز کار سینمای ایران را از شهریور ماه ۱۲۷۹ می دانند. هر چند که درباره روز آن (۲۱ یا ۲۲ شهریور ماه) اختلاف نظر وجود دارد. البته ابراهیم خان در سال ۱۳۱۳ ه.ق از سوی مظفرالدین شاه به لقب عکاس باشی دربار منصوب شد و چون مظفرالدین شاه علاقه بسیار زیادی به سینما و ثبت تصویر خود داشت، امکان ورود ابزار تولید و ساخت فیلم را در کشور فراهم ساخت.



پس از ورود امکانات و ابزار تولید - به خصوص دوربین فیلمبرداری - آوانس اوگانیانس به همراه عده ای دیگر از دوستان خود نخستین پایه های سینمای ایران را بنا نهاد و با تشکیل گروهی در خیابان علاء الدوله (فردوسی کنونی) اقدام به تولید فیلم کرد. نخستین فیلم داستانی سینمایی ایرانی "آبی و رابی" نام داشت که فیلمی صامت و کوتاه بود و در سال ۱۳۰۹ تولید شد. این فیلم به عرصه اکران و پخش عمومی راه نیافت. اما دومین تلاش اوگانیانس برای ساخت فیلم به ارایه یک اثر سینمایی با عنوان " حاجی آقا آکتور سینما " در سال ۱۳۱۱ منجر شد که امکان اکران یافت. این فیلم که سیاه و سفید و صامت بود با سرمایه گذاری کارگردان به مبلغ ۲۰۰ تومان و سرهنگ مقاصد زاده فروزین ساخته شد. اما این فیلم تنها ۴ روز در سینما مایاک تهران بر پرده بود و با توجه به اینکه ۶ تومان در اصفهان، ۳۵ تومان در رشت و ۴۵ تومان در شیراز فروش کرد، شکست تجاری سنگینی برای سازندگان آن به همراه آورد. چنانکه سرهنگ فروزین به عنوان سرمایه گذار اصلی فیلم، وسایل فیلمبرداری استودیو "پرس فیلم" که محل فعالیت اوگانیانس بود را به عنوان پول از میان رفته برای خود برداشت.



نخستین فیلم سینمایی ناطق ایرانی که در سال ۱۳۱۲ ساخته شد، "دختر لر" به کارگردانی اردشیر ایرانی بود. این فیلم که در هندوستان به همت عبدالحسین سپنتا تهیه شده بود، از ۳۰ آبان ۱۳۱۲ در سینما مایاک و سپه بر پرده رفت و به علت استقبال مخاطبین ایرانی در سال ۱۳۱۳ و ۱۳۱۵ دومین و سومین نمایش عمومی خود را پشت سر گذاشت، اما از همان زمان تولید فیلم در ایران با مشکل مواجه بود و وارد کنندگان فیلم های خارجی (به طور عمده هندی و اروپایی) در برابر این تولید موضع گرفتند و آن را بر نتافتند. سپنتا در جایی گفته بود: "روزی که من اولین فیلم ناطق فارسی را دست خالی و بدون هیچ کمک مالی و معنوی ایران در کوش بیگانه تهیه و به ایران آوردم، نه فقط نمایندگان کمپانی های خارجی که مبتذل ترین فیلم های تجاری را از بغداد و لبنان به طور دست سوم به ایران می آوردند و ارز کشور را خارج می کردند باتمام قوا و به دستیاری مقاماتی که مسوول امور فیلم بودند برای زمین زدن اولین فیلم ناطق فارسی و فراری کردن من از ایران کمر بستند."



سینما از نخستین سال ها یکی از جذابترین اَشکال روایی را در ملودرام بازیافت ، چرا که گستردگی طیف مخاطب، جذابیت مضمونی، سادگی ساختاری و به دست دادن امکان انتقاد اجتماعی از جمله امکانات و توانمندی های این ژانر به حساب می آید.



فیلم سازان ملودرام سنگ بنای اولیه این نوع سینما را فیلم هایی گذاشتند که به رغم خام بودن در شیوه ساخت و پرداخت سینمایی، درخور توجه و ارضای تمایلات عاطفی تماشاگران خود موفق بودند.



این فیلم ها از نمونه های هندی، مصری و آمریکایی الگو برداری شده بود و در واقع ملودرام هایی بودند که به تناسب ذوق و پسند تماشاگر ایرانی و از لحاظ اقتصادی امکانات و شرایط فیلم سازی در آن دوران به شمار می آید.



بنابراین این فیلم ها بیش از سه دهه با کامیابی روز افزون در عرصه سینمای ایران یک تاز بودند و هر کوششی برای ایجاد موقعیتی متفاوت در حیطه فیلم سازی، در مقابل این جریان مهجور می ماند.



پس از این زمان تولید فیلم در ایران شکل جدی تری به خود می گیرد. هر چند که رقیب بسیار قدرتمندی به نام فیلم خارجی همواره فیلم های ایرانی را مورد تهدید شکست و تهیه کنندگان را در معرض ورشکستگی کامل قرار می دهد، اما جسته و گریخته آثاری تولید می شود. البته در برخی مواقع تهیه کنندگان خارجی هم اقدام به تولید فیلم کرده اند. از جمله شخصی به نام سردار ساکر که یک هندی بود و در ایران در کار واردات لاستیک فعالیت می کرد، چند فیلم ایرانی به سبک آثار هندی تولید کرده است. هر چند که از این نوع فیلم ها آثار چندانی در دست نیست و آن معدود فیلم های موجود نیز ارزش هنری ندارند. چون اصولاً در دهه ۲۰ و حتی تا دهه ۴۰ فیلم های ایرانی کپی برداری ضعیفی از فیلم های اروپایی، آمریکایی و هندی بوده است. در این مطلب کوتاه به برخی از فیلم هایی که در رشد و گسترش سینمای ایران تاثیر گذار بوده اند به اجمال اشاره هایی می شود.



در آن زمان، دوران فیلم های خارجی عناوین کلی خاصی می گرفتند. برای نمونه فیلم های عاشقانه هندی، فیلم های آمریکایی و... اما فیلم های ایرانی عنوان خاصی نداشت، تا اینکه دکتر هوشنگ کاووسی که بنام ترین منتقد و نویسنده سینمایی آن زمان به حساب می آمد به آثار ایرانی عنوان "فیلم فارسی" را اطلاق کرد و از آن پس فیلم های ایرانی به این نام در محافل سینمایی گفته شد.



هر چند که این عنوان با خود خصوصیاتی را می آورد که فیلم های بدنه سینمای آن زمان کشور را تشکیل می دادند. اما دکتر کاووسی هم اقدام به تولید فیلمی با عنوان "هفده روز به اعدام" در سال ۱۳۳۵ کرد. این اثر هر چند که با وسواس کارگردان و به کارگیری هر آنچه که از دیگران خرده می گرفت، تولید و بر روی پرده سینما قرار گرفت، اما با برخورد بسیار تند سینمایی نویسان و سینماگرانی مواجه شد که دکتر کاووسی با بی رحمی و بدون ملاحظه به آثارشان تاخته بود. اما همین مسایل باعث شد تا مساله نقد فیلم در کشور جدی گرفته شود و مطبوعات تخصصی سینما رو به افزایش برود.



دهه ۴۰ و ۵۰ از نظر تاریخ سینمای ایران دوران بسیار مهمی به شمار می رود. چون در این دوران سینماگران آرام آرام به بلوغ فکری می رسند و برای داشتن سینمایی بومی و محلی دست به تلاش گسترده ای می زنند. در این دو دهه سینماگرانی پا به عرصه سینمای کشور می گذارند که حتی مطرح شدن در معتبرترین مجامع سینمایی جهان را با خود همراه می آورند.



فیلم سینمایی "خشت و آیینه" به کارگردانی ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۴ یکی از آثار متفاوت این دوران به شمار می رود. این دو ماه پس از "گنج قارون" ساخته سیامک یاسمی اکران می شود و از بازیگران تازه وارد و شناخته نشده ای همچون مهری مهرنیا، جلال مقدم، پرویز فنی زاده، محمد علی کشاورز، جمشید مشایخی و پری صابری بهره می برد که از تئاتر به سینما راه یافته بودند. این فیلم در اکران عمومی با شکست مواجه می شود. اما گلستان که در اصل یک مستند ساز بود به روند تولید خود ادامه می دهد و در سال ۱۳۵۳ فیلمی با عنوان "اسرار گنج دره جنی" را ارایه می کند که ارتباط بیشتری با مخاطب پیدا می کند.



منتقدان در این دوره با این استدلال که ملودرام در سینمای ایران از بیان واقعیت های اجتماعی عاجز است و آسان پسندی و ساده انگاری را در بین تماشاگران ترویج می کند به تحقیر آن می پرداختند و با اصطلاحاتی در فیلم فارسی، با نام های سینمای آبگوشتی و حتی گاهی با اطلاق عنوان ملودرام آنها را مورد سرزنش قرارمی دادند، اما هیچ کس به صراحت در تحلیل های اجتماعی خود به موفقیت این سینما در بین مردم اشاره ای نمی کرد.



سینمای ایران پس از سالها با توجه به شرایط جامعه به راه خود ادامه داد و همچنان این راه را می پیماید، اما شاید جالب توجه باشد که بیشتر آثار تولید شده در دهه ۶۰ هر چند که از نظر کمیت بسیار کمتر از تولیدات دهه ۷۰ و ۸۰ است، اما به جهت کیفیت و ایجاد جریان های سینمایی آثار قابل تامل و راهگشا بوده اند.



هم اکنون می توان به فیلم سراسر ملودرام تحت عنوان "میم مثل مادر" اشاره نمود که این فیلم با هنرمندی خاصی ساخته شده و از دید مخاطب فیلم موفقی نشان داده است.



در خصوص ملودرام در سینمای ایران باید کوشش فراوانی شود، تا این عرصه هنری دوباره به یاد تماشاگران بیاید و آنها را در این موضوع صاحب نظر بداند.

















منبع: حوزه هنری ( www.hozehonari.com )





کد خبر: 17515
Share/Save/Bookmark