گفت و گویی کوتاه با محمد رضا یوسفی نویسنده کودک و نوجوان ؛
وقتی شیراز را میبینم گویی قلبم از کار میافتد
تاريخ : چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۵۶
محمد رضا یوسفی گفت :هیچ چیز نمیتواند جای « کاکو» گفتن یک شیرازی را بگیرد.
محمد رضا یوسفی در گفت و گو با هنرنیوز درباره شیراز می گوید :من سفرهای زیادی به شیراز داشتم اما یکی از آنها برایم به یاد ماندنی تر است. چند سال پیش در سفری بعد از اقامتی کوتاه دراصفهان راهی شیراز شدیم . دست برقضا سفر ما در زمستان روی داد و گویا آن سال سنگینترین برف در استان فارس باریدن گرفت. به طوری که در گردنه کولی گیر کردیم و ده ها ماشین باه هم تصادف کردند.
او ماجرای این زمستان سرد را این گونه ادامه می دهد :صحنهجالب برای من واژگون شدن نیسانی حاوی پرتقال و لیموشیرین بود که با استقبال کبک های گرسنه مواجه شد . این طفلکیها که به علت سرمای زیاد غذایی برای خوردن پیدا نکرده بودند با نوک زدن به میوههای سرنگون شده در کنار جاده سعی داشتند خود را از گرسنگی نجات دهند.
به گفته کارشناسان آن سال 500 هزار اصله درخت در مسیر شیراز به دلیل سنگینی بارش برف و عدم تحمل درختان شکستند و از بین رفتند . و یوسفی با چشم خوددر طول مسیر بارها این صحنه را دیده است.
این نویسنده کودک و نوجوان ،شیراز و اصفهان را دو مرکز بزرگ فرهنگی توریستی می داند .برای او تخت جمشید و مقبره کوروش همیشه دیدنی است .گویی کل تاریخ در این منطقه روایت میشود از هخامنشیان تا زندیه و... .
او می گوید : من زمانی که کتاب «اردشیر بابکان» را مینوشتم با شبها و روزهای شیراز عجین بودم. این منطقه همیشه برایم شگفتانگیز است. هر گوشهای از ایران را که مینگری صدای پای اعراب ، مغول ، هخامنشیان، کوروش و داریوش و... را میشنوی اما شیراز حس و حالی دیگر دارد.
به نظر یوسفی مردم شیراز بسیار خونگرمند که این نشات گرفته از فرهنگ غنی و تاریخ پر فراز و نشیب این منطقه است .
او با خنده می گوید : هیچ چیز نمیتواند جای « کاکو» گفتن یک شیرازی را بگیرد. اگر به شیراز سفر کردید حتما فالوده شیرازی بخورید حتی اگر زمستان باشد .من در سفر به شیراز همیشه با خودم عرق بید مشک ، نسترن و بهار نارنج میآورم، معجون عجیبی است.