علی رغم پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی مبنی بر تشکیل تشکلهای نیمه دولتی ، سمنها آن را مغایر با خواست جمعی خود ارزیابی می کنند.
به گزارش هنرنیوز ، در نشست پر حاشیه سازمان میراث فرهنگی با سمن ها (سازمانهای مردم نهاد ) فعال در حوزه میراث فرهنگی حسین کوچکیان فرد مدير اداره حمايت از تشکل هاي غير دولتي سازمان ميراث فرهنگي از تشکیل خانه تشکل ها در سازمان ميراث فرهنگي شکل خبرداد که در این طرح ،سازمان های مردم نهاد، افرادی را انتخاب و به عنوان مجمع اداره کننده خانه تشکل ها، به سازمان معرفی خواهند کرد. همچنین اين خانه را می توان در تهران به صورت پايلوت ايجاد و سپس در مراکز استاني و سراسر کشور گسترش داد.
از طرفی وی به تشکيل سازمان هاي مردم نهاد نيمه دولتي اشاره و آن را يکي از سياست هاي اصلي سازمان ميراث فرهنگي ارزیابی کرد که در این طرح تشکل هاي نيمه دولتي ترکيبي از تشکل های مردمی و سازمان های اجرايی خواهند بود. از سوی دیگر علویان صدر معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری نیز وعده هایی چون ثبت آثار معنوی وغیرمعنوی، منقول و غیرمنقول با کمک NGO ها ،تکمیل پروندههایی در حوزه میراث،همکاری در طرحهای فرهنگی،بزرگداشت مناسبتها و سالگرد ها و آیین ها،احیا بافتهای تاریخی به کمک NGO ها و با در اختیار قرار دادن خانههای تملک شده بافتهای تاریخی به NGO ها و تأسیس دبیرخانه مرکزی در شیراز را مطرح کرد .آنچه دراین میان حائز اهمیت است چگونگی و زمان تحقق این وعدهها است که در این جلسه مثل سایر جلسات سازمان میراث فرهنگی به آن اشاره نشد .
مجتبی گهستونی دبیر انجمن تاریانا ( خوزستان ) درباره NGO سازی توسط سازمان میراث فرهنگی گفت : خطر NGO سازی در حوزه میراث فرهنگی مخصوصاً در خوزستان بخشی از انجمنها را به حاشیه رانده چنانکه با آمدن رییس جدید از سال گذشته گروههای فعال میراث فرهنگی در این استان با بغض و کینه مواجه شدند .با توجه به این خط فکری در بعضی از نهادهای سازمان، انجمنهایی شکل گرفته اند اما صرف وجود تشکل جدید برای کنار گذاشتن تشکلهای قبلی بیانصافی است. واقعاً نمیتوان تصور کرد در شهرستانها با بعضی تشکلها چه رفتاری میشود، وقتی سازمان تحمل NGO های فعال را ندارد، شروع به ساخت NGOهایی می کند که یا اصلاً دوستدار میراث نیستند یا با هزینه خود سازمان ، بوجود آمدهاند در نتیجه کلامی برخلاف سیاستهای سازمان از دهانشان بیرون نمی آید . در واقع با گروههای منفعلی روبه رو هستیم که شناختی نسبت به آنها نداریم و به صورت صوری و برای خالی نبودن میدان در همایشها حضور دارند و کوچکترین همخوانی با تعریف NGO ها ندارند.
بابک مغازه ای دبیرانجمن کهن دژ (همدان) NGO سازی را روندی می داند که ممکن است در همه جا روی دهد اما تجربه ای موفقیتآمیز نیست.
وی می گوید : NGO باید از دل نیروهای مردمی بیرون بیاید. شما نمیتوانید به عنوان ارگان دولتیNGO بسازید .به عنوان مثال در تمام روستاها انجمنهایی شامل دهیار و شورای ده متشکل از افراد معتمد وجود دارد اما سالها است امکانات دولتی تأثیر آنچنانی روی بافت این تشکل ها نگذاشته و هرگز ما نمی شنویم که این گروههای کوچک اقدامی برای جلوگیری از تخریب بافت تاریخی یا نجات فرهنگ آن منطقه انجام دهند . حتی اگر دولت سعی کند سمنهایی را بوجود بیاورد ، در دراز مدت با تغییر مدیریت یا کاهش بودجه ،همین سمنها یا از صحنه حذف میشوند و یا در مقابل دولت قرار میگیرند.
او معتقد است: سازمان میراث فرهنگی نباید فراموش کند آنچه منتقدان سازمان اعم از سمنها ،خبرنگاران و دانشگاهیان را به سمت انتقاد میکشاند ،مقولهای به نام میراث فرهنگی است که هرگونه خدشهای به آن عمدی و غیر عمدی قابل جبران نیست و تنها با به صحنه آوردن منتقدان است که می توان به نقاط ضعف یک سازمان پی برد و در صدد رفع آن برآمد .
علیرضا افشاری عضو انجمن افراز(تهران ) نیز به آمدن ریاست جدید سازمان و بعید بودن تبادل نظرات بین علویان صدر و احمدزاده در این خصوص اشاره می کند .
او که برقراری ارتباط خوب و سالم با انجمن ها به عنوان چشم سوم جامعه را از فرصتهای جدید می داند، معتقد است برقراری ارتباط با سمن ها ،کمبودها را از بین می برد و در عین حال حسن نیت رییس جدید را محفوظ می دارد.
افشاری می گوید: این امر درصورتی میسر می شود که فضای انتقاد و پیشنهاد به NGO ها داده شود و با پیگری از دل آن گزارشهای کارشناسانهای برای بهبود وضعیت میراث بیرون بیاید و اگر نظرات حتی نادرست هم بود با آنها برخورد نشود بلکه با طمأنیه نکات کارشناسی مطرح و به گوش همگان رسانده شود .
افشاری معتقد است : در این بین نباید از نقش رسانهها نیز چشم پوشید . سازمان باید ارتباطش با رسانه ها را به خط اصلی بازگرداند.هرچند رسانه به دلیل ذاتش، ماهیتا به دنبال جذب مخاطب است اما نباید فراموش کرد درصدی از این اخبار نیز صحیح اند و این اخبار صحیح باید به چشم فرصتی برای احیاء و حفظ مقوله میراث نگاه شود زیرا اخبار دروغ خودبه خود وجهه و جایگاه خود را از دست می دهند .پس سازمان ضمن حفظ جایگاه مدیریتی خود با برخوردی کارشناسانه می تواند از NGOها و رسانهها به عنوان چشم سوم خود در جامعه استفاده کند و کارایی خود را بهبود بخشد .
این فعال میراث فرهنگی ایجاد خانه تشکلها را در هر استان در صورت داشتن نقش صرفا حمایتی و ارتباط نزدیک با سازمان خوب ارزیابی میکند و آن را جزء بدیهی ترین اقدامات ارگانهای دولتی ارزیابی میکند اما معتقد است ایجاد تشکلهای نیمه دولتی ضربه سنگینی به خود سازمان میراث فرهنگی است زیرا با حمایتهای غیر متعارفانه از چنین انجمنهایی ،نوعی منافات با سیاستهای ملی گرایانه و خصوصی سازی دولت بوجود میآید .
وی در ادامه به تشکیل NGOهایی از سوی سازمان ملی جوانان اشاره می کند که پس از بوجود آمدن سریعا متلاشی شدند.
افشاری بهترین کار را حمایت از انجمنهای نوپا و مستقل فعلی می داند که اگر سازمان دست کم از آنها حمایت نمی کند نباید زمینه آسیب رسانی به آنها را فراهم کند کما اینکه سیاستهای قدیمی سازمان در برابر سازمانهای مردم نهاد و رسانهها سودی در بر نداشته است و تنها راه برون رفت از چنین وضعیتی ایجاد تغییرات بنیادی در نگرش به نهادهای رسانهای و برقراری تعامل سالم و پویا با NGOها است .
مریم اطیابی