حضور پررنگ طنز در شعرهای کاظمی
به بهانه بزرگداشت شاعر افغان محمدکاظم کاظمی؛
حضور پررنگ طنز در شعرهای کاظمی
استفاده از زبان و بیان طنزآمیز، در شعرهای کاظمی موج می‌زند؛ به‌ویژه مثنوی‌ها و مثنوی‌غزل‌های او که فرصت گسترده‌تری برای زبان‌آوری در آن‌ها فراهم بوده، سرشار از ابیات طنزآمیز است؛ شعرهایی مثلِ «کفران»، «موعظه» و «اُحد».
 
تاريخ : شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۲
 گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ به بهانه بزرگداشت شاعر افغان، مجتبی احمدی در یادداشت زیر نگاهی گذرا دارد به طنز در شعرهای محمدکاظم کاظمی.
*
یک.
اگر به تعریف «طنز» از منظر صاحب‌نظران مختلف سری بزنیم، با تعاریف گوناگونی روبه‌رو می‌شویم که غالباً ناظر به بیان برخی ویژگی‌های این گونۀ ادبی است و نمی‌توان با آن‌ها، تعریف جامع و مانعی از طنز به دست داد، اما چند ویژگی را می‌توان برای طنز شناسایی کرد: تفکربرانگیز بودن، آگاهی‌بخشی، به تمسخر گرفتن عیب‌ها و نقص‌ها به منظور تحقیر و تنبیه از روی غرض اجتماعی، اشاره و تنبیهی اجتماعی با هدف اصلاح و تزکیه، پرداختن به جامعه و دقت در مسائل اجتماعی، گوشزد کردن ناهنجاری‌ها و زشتی‌ها با بیانی هنرمندانه و...
با نگاهی دقیق‌تر به تعاریف، می‌بینیم که «منتقدانه و معترضانه بودنِ طنز»، در بسیاری از آن‌ها مورد توجه قرار گرفته؛ انتقاد و اعتراضی که البته دایره‌اش از دعواهای شخصی فراتر رفته و به اجتماع و مسائل و معضلات جامعه، پرداخته است.
دو.
«محمدکاظم کاظمی» به گواه آثارش، شاعری «معترض» و «منتقد» است و این رویّه، از نخستین تا واپسین مجموعه‌شعرش با او بوده و در بسیاری از شعرهای او دیده شده است. اعتراض‌هایی از سرِ درد، از سرِ تعهد، از سرِ احساس وظیفه؛ اعتراض به کژی‌ها و کاستی‌ها و ناراستی‌ها، اعتراض به دین‌فروشی‌ها و تظاهرها و ریاکاری‌ها، اعتراض به نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌ها، اعتراض به جنگ و ویرانی و آوارگی و...
نکته‌ی دیگر این‌که شاعران گاهی ترجیح می‌دهند انتقاد و اعتراض خود را در قالب بیانی طنزآمیز مطرح کنند و از این راه، بر اثرگذاریِ اثر ادبی خود نیز بیفزایند؛ و ما در شعر کاظمی، بارها این ترجیح را دیده‌ایم.
نگاه من در این مجال اندک، معطوف به آثاری از اوست که کاظمی در آن‌ها، میان بیان شاعرانه‌اش «طنز» را به‌کار گرفته، هرچند اثرش در مجموع، «شعر طنز» تلقی نشود.
این شاعرِ معترض و منتقد، در آفرینش آثار ادبی خود با بهره‌گرفتن از شگردها، شیوه‌ها و ابزار گوناگون، توانسته به شکلی اثرگذار، از طنز در شعر استفاده کند.
سه.
تا نمونه‌ای برای موضوعِ مطرح‌شده آورده باشم، از شعرهای قدیمی‌ترِ کاظمی، باید به «روایت» اشاره کنم؛ شعری که جان معترض و زبان منتقدِ شاعر در آن به‌روشنی دیده می‌شود:
گفت: «ماییم ز سر تا به شکم محو هدف
خنجری داریم بی‌تیغه و بی‌دسته به کف
نصف شب خفتن ما، پاس‌دهی‌های شما
بعد از آن، پاس‌دهی‌های شما، خفتن ما
الغرض ماییم بیداردل و سرهشیار
خنجر از کف نگذاریم، مگر وقت فرار...»
اگر به این سه بیت با دقت بیش‌تر نگاه کنیم، درمی‌یابیم که شاعر با به‌کارگیریِ شگردهایی که در راه طنزآمیز کردن کلام کارآمد است، شعر را به طنزی اگرچه تلخ، درآمیخته است. او در این‌جا از ابزارهایی مانند پارادوکس (متناقض‌نما) و تهکم که از مهم‌ترین ابزار طنزپردازی‌اند، به‌خوبی بهره برده است.
مبالغه و اغراق، تحقیر، بیان معکوس معانی، استفاده از زبان عامیانه، تعریض و کنایۀ طنزآمیز هم از دیگر ابزاری است که کاظمی برای طنزآمیز شدنِ شعرش از آن‌ها استفاده می‌کند.
مثلاً ببینید کنایۀ طنزآمیز را در این بیت از شعرِ «نابسامانیِ» او:
هر که را شغلی است در عالم
شغل بعضی‌ها مسلمانی است
یا استفاده از زبان عامیانه را -اگرچه به صورتی تغییریافته- در این بیت:
ماییم و گلاب‌تان به صورت
صد رای به خون دل خریده
چهار.
نکتۀ دیگری که بهتر است جداگانه به آن اشاره کنم، استفادۀ زیبا و بجای کاظمی از «ضرب‌المثل» در شعر است که دست بر قضا، در بیش‌تر موارد به طنزآمیز شدنِ شعر او هم انجامیده است.
تا سخن به درازا نکشد، تنها به آوردن چند نمونه‌ بسنده می‌کنم:
دنیا برای خام‌خیالان عوض شده است
آری، در این معامله پالان عوض شده است
::
موسی به دین خویش، عیسی به دین خویش
ماییم و صلح کل در سرزمین خویش
::
یعنی به جرم روشن آهنگران بلخ
بر دار گشته مسگر بازار میمنه
::
ما را لباسِ بی‌کفنی حفظ کرده است
این‌گونه مستحق دو دم زندگی شدیم
::
اندرون هر یکی از معرفتی پُر دارند
سر به یک -بی‌ادبی می‌شود- آخور دارند
و البته این نکته هم گفتنی است که بسیاری از بیت‌های کاظمی، خود ظرفیت ویژه‌ای برای ضرب‌المثل شدن دارند؛ چنان‌که برخی از آن‌ها نیز تاکنون چنین شده‌اند.
پنج.
حضور پررنگ طنز و استفاده از زبان و بیان طنزآمیز، در شعرهای محمدکاظم کاظمی موج می‌زند؛ به‌ویژه مثنوی‌ها و مثنوی‌غزل‌های او که فرصت گسترده‌تری برای زبان‌آوری در آن‌ها فراهم بوده، سرشار از ابیات طنزآمیز است؛ شعرهایی مثلِ: «کفران»، «موعظه» و «اُحد».
از دیگرسو، به زعم من، برخی از شعرهای او را می‌توان «شعر طنز» نامید؛ شعرهایی مانندِ: «انتخابات»، «عموزنجیرباف» یا حتی «شطرنج»، و شعری که با این مصراع شناخته می‌شود: «ما سیاووش‌های نابغه‌ایم، کرم ضد آفتاب زدیم‌«.
به هر روی، آن‌چه نوشته شد تنها اشاره‌ای گذرا به موضوع «طنز در شعرهای محمدکاظم کاظمی» بود و خود می‌تواند دست‌مایه‌ی پژوهشی مفصل در شعر این شاعر و منتقد گران‌قدر باشد، که امیدوارم فرصتش فراهم شود.
مجتبی احمدی
کرمان/ دی‌ماه ۱۳۹۲


کد خبر: 67494
Share/Save/Bookmark